همواره عشق بی خبر از راه می رسد
چونان مسافر که به ناگاه می رسد
وا می نهم به اشک و به مژگان، تدارکش
چون وقت آب و جاروب این راه می رسد
اینت زهی شکوه که نزدت کلام من
با موکب نسیم سحرگاه می رسد
با دیگران نمی نهدت دل به دامنت
چندان که دست خواهش کوتاه می رسد
میل کمین گرفته پلنگانه در دلم
تا آهوی
... دیدن ادامه ››
تو کی به کمینگاه می رسد!
هنگام وصل ماست به باغ بزرگ شب
وقتی که سیب نقره ای ماه می رسد
شاعر دلت به راه بیاویز و از غزل
طاقی بزن خجسته که دلخواه می رسد
جناب حسین منزوی
پینوشت: عکس کهنه است و این نوار آوا کهنه تر ،امّا این کلمات نقره فام کهنه نخواهند شد.