ظاهرا امشب نمایش سوسمار به پایان رسید و موفق شدم دوبار این نمایش رو ببینم و بیشتر از بار اول به استعاره های پنهان در داستانی ساده پی ببرم . اما دربین نظرات و کامنتهای تیوال ، مناسب ترین و پر جزییات ترین نقد مفهومی رو خانم آنا علامی نوشته بودند.
دوستانی را که به کل مهر رد و باطل به نمایش زدند و هیچ امتیازی در آن ندیدند را توصیه به خواندن این متن می کنم

در یک جمله ؛ نمایشی به ظاهر ساده اما پر از استعاره های تصویری و کلامی
ابتدا با این تصور که حمید جبلی یک فانتزی کودکانه یا عامه فهم نوشته وارد دنیای نمایش شدم و دقایق اول حتی به نظرم رسید که سوسمار حرف تازه و مهمی ندارد اما پس از ورود سوسمار مثل اینکه وارد نوعی رئالیسم جادویی شدم و تا لحظه آخر اصلا متوجه گذر زمان نشدم .
به نظرم در این نمایش همه چیز به قاعده بود ؛ بازیگران ، موسیقی ، طراحی صحنه عجیب که هم خانه وهم جهانی که نه تنها بازیگران بلکه مخاطبان را هم به اسارت گرفته
سوسمار البته پر از ارجاعات سیاسی اجتماعی بر بستری تاریخی هم هست ؛ مثلا خوردن بساط هفت سین توسط سوسمار تا کتاب دست نویس ۷۵۰ ساله …. بهتره خودتون سوسمار رو ببینید و هنگامی که از سالن خارج میشید ، احتمالا توجهتون بیشتر به سوسمارهای دور و برتون جلب میشه