۲۰ متری جوادیه
فردای نداشته را نمی توان دید؟!
اما گذشته را تجربه و به هر جهت زندگی کرده ایم و امروز؟!
نمایش خودمانی و دوست داشتنی برای نسلی که با این وقایع بزرگ شدند و قد کشیدند ولی آیا به بلوغ فکری و عقلی؟!
ولی تجدید خاطره ای مملو از تلخی و شیرینی در ذهن ما تصویر کرد.
شیرین به این دلیل که نمایش روایت روز های سپری شده ای را به یاد آورد با آمال آرزو هایی که
می خواستیم ، و باور کرده بودیم،با چه شور و هیجانی به دنبال خلاء های درونی و بیرونی مان روان و سرگردان شدیم.
قصه ایرانی ،بومی ، ملموس و با مشاهدات عینی و تجربیات شخصی و فردی اتفاق مبارکی افتاده است.
نمایش وطنی که در غیاب استادان پیشکسوت مغفول
... دیدن ادامه ››
مانده بود با شجاعت و جسارت قابل تحسین مسیر را هموار نموده است تا تشویق و ترغیبی برای کار های مهم تر نویسنده و دیگر همراهان باشد و انتخاب بجای بازیگران با تیپ ولباس و استعاره ها و آگاهی از نقش و زمان خود با زبان بدن و ادای درست واگویه ها مضمون قصه ی نویسنده و زحمت کارگردان را به رخ کشیده اند.
طنزی که حکایت از ناکامی ها و سرخوردگی های نشات گرفته از ؟!
اما تلخی،روزگاریست که درجا میزنیم ، چون دچار مسخ روحی و محو فکری با بیماری های روانی اجتماعی که سبب کشمکش درونی خودساخته و تحمیلی با تعصبات هوچی گرانه به زندگی بی مرگی عادت کرده ایم.
چنین شد .،.گذشته ،.رویای آینده؟؟!!!
برای آرامش کسانی که زنده هستند ولی در قید حیات نیستند :
از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن
فردا که نیامده است فریاد مکن
به امید روزی که آیندگان حسرت گذشته را نخورد