تاریخ معاصر ما، فراز و فرود های دشواری را سپری کرده است.
جنبش هایی که هر کدام میتواتست برای مردم امید بخش باشد اما جز سرخوردگی و درجا زدن به جای سیر تکوین تحول اجتماعی حاصل درخشانی به بار نیاورد!
جاهلیتی که سکه ی روز بود و عوام گرایی که مرزی نمیشناخت.!
به جای وفاق و همدلی بین دولت و ملت،قرارداد بین شاه و ملت تبلیغ شد.
در نمایش
چشم اسفندیار کور شد و دولت سرنگون.
مردم خمیده و غوز کرده سرگردان دنبال هیاهو، دور خود چرخیدند.
بتی شکست و همه چیز فرو ریخت و شرمساری بر کسی نماند! و جنون شد مرثیه ای گنگ و ملال انگیز از چیزی که نبودیم و نشدیم!
نقطه قوتی در نمایش به لحاظ تاریخی و اجتماعی مشاهده نکردم.