نمایش چهل لُم ، نویسنده و کارگردان امیر پیشوایی
کارگردان جوان و خوش ذوق که با آثار کلاسیک آشنا است، با تلاش و جدیت برای حفظ هنر نمایشی به خاطر عشق و علاقه حرفه ای خود این اثر هملت را به صحنه می آورد که قابل تقدیر است . بازیگر ها با انرژی و هیجان نمایش را شروع و به پایان میرسانند. محل اجرا برای کار حماسی و تراژیک کوچک و ناچیز بود ولی قابل درک بود ، محصور و محدود بودن فضا هم قابل رویت و کار کارگردان هم دشوار تر . کارگردان عزیز از ضعف اجرا و بازیگران غافل نبوده است ولی جدی بودن بازیگران برای یک اجرای خوب ملموس و احساس میشد. اما ارتباط حسی با تماشاگران روان برقرار نشد و امید است در شب های بعدی اجرا روان تر و اثرگذارتر باشد. زحمت و همت تک تک بازیگران مورد توجه و قدردانی است و کارگردان عزیز در انتخاب بازیگران به خصوص نقش های اصلی برای اثر های حماسی انتخاب ژرف تری داشته باشد که البته ایشان بهتر از بنده بر این موضوع واقف اند. نمایش قابل دیدن است و برای علاقه مندان به دیدن آثار کلاسیک فرصت مناسبی ست.
در تمام طول تاریخ دروغ راحت تر با رضایتمندی مورد پذیرش بوده است و واقعیت درک و فهمش دشوار و عذابش بیشتر.
با درود به تمام بازیگران و کارگردان خوش قریحه
نمایش خوبی بود، در ابتدا کمی خسته کننده شده بود و فراز و نشیب زیادی نداشت ولی بعد داستان به خوبی گرفت، بازی بازیگر نقش اصلی بسیار خوب بود و "شدت" دیالوگ ها بسیار هیجان انگیز بود، ممنون از شما
دوشنبه شب به تماشای این اثر نشستم اول لازم میدونم یه خسته نباشید بگم به تیم خوب و پر انرژی نمایش چهلم و در ادامه نظراتم رو با تیر پیکان خطابه ام به کارگردان اثر امیر پیشوایی عزیز شروع میکنم؛واقعیت سوژه نمایش که انتقام هملت از قاتل پدرش هست رو بارها و بارها شنیدیم و دیدیم و یا خوندیم و از وقتی فهمیدیم با هملت مواجهیم ناخودآگاه قصه برامون رو میشد اما چیزی که شاید کم و بیش مارو با خودش همراه میکرد میزانسن ها و کارگردانی و قاب های نقش بسته رو صحنه بود که میشد ازش پالس مثبتی رو برخلاف نمایشنامه دریافت کرد کارگردانی که هرچقدر خوش قاب بود خوش ریتم نبود ریتم نمایش به شدت پایین بود و بعضی جاها دیگه مارو به نقطه انزجار میکشوند اما در کل محاسنش بیشتر از معایب توی کارگردانی اثر نمود داشت نقطه ضعف دیگه کار دراماتورژی نکردن نمایش بود که باعث ایجاد گسل با من مخاطب و گروه نمایشی حین اجرا میشد...مساله بعدی که خیلی ها شاید بهش دقت نمیکنن و تو این اثر هم به چشم میخورد تفاوت عمده طراحی حرکت و طراحی فرم هست که ما وقتی با کپشن تبلیعات کار و یا بروشور مواجه میشیم و تیتر و عنوان بازیگران فرم رو میبینیم انتظار دیدن حرکات فرم رو با طراحی ویژه داریم که ما جز حرکت چیزی ازشون ندیدیم و یجورهایی سیاهی لشکر و صحنه پر کن بودن انگار و اما در آخر که بعد از ریتم پایین با اختلاف بزرگترین مشکل اثر بود انتخاب بد بازیگرها به جز دو تا نقش بود که جز دوتا از بازیگرها که البته اون ها هم نقاط ضعفی رو داشتن که چشمگیر نبود و قابل برطرف کردن بود شیوا جوانمرد و مرتضی امینی تبار فقط پخته و روان بازی میکردن و ارتباط حسی بین تین دو بازیگر با مخاطب برقرار میشد بقیه واقعا در سطح و اندازه نقش هاشون نبودن و اصلا نمیشد باورپذیر دیدتشون علی الخصوص بازیگر نقش هملت و افلیا که به نظرم پیراهن این کاراکتری که ایفا میکردن به تنشون بزرگ بود و بازیگر نقش هملت نه پاساژ حسی خوبی داشت و نه از ریتم بیانی مناسبی تو پیشبرد کار استفاده میکرد و بیش از حد اوور اکت بود و شلوغ کاری تو بازیش انزجار دهنده و لحظه ای مارو با درد هملت و هدفش همراه نکرد
سر آخر امیر پیشوایی عزیز خوش درخشید در مقام کارگردانی و امید که روزی یکایک رفقا و هنرمندان نمایش چهلم ستاره های درخشان آسمان هنر نمایش ایران باشند