بار دیگر رمان «تجاوز قانونی» کوبو آبه و اقتباسی تئاتری از آن در یکی از سالنهای نمایشی شهر تهران. این شبها نمایشی تحت عنوان «ساسیزم» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی عماد سالکی در تالار حافظ به صحنه آمده است. خوانشی کمابیش وفادار به متن رمان که همراه شده با تغییراتی در جغرافیا و وضعیت عمومی مردمان شهر. عماد سالکی ترجیح داده از کشور ژاپن به جوامع غربی رود و حمله ساسها را یکی از دلایل بوجود آمدن موقعیت دشوار این نمایش. در رمان کوبه آبه به مسائلی چون دیکتاتوری اکثریت، پایمال شدن حقوق مربوط به حوزه خصوصی و هجوم غریبهها از برای تصاحب خانه و اموال پرداخته میشود. گویی این هجوم بیوقفه، از طریق ساختار حقوقی قانون ممکن شده و مهاجمان این قدرت را مییابند که با استناد به دموکراسی در جوامع مدرن، هر گونه دستدرازی و غارت اموال اقلیت را موجه و قانونی جلوه دهند. کوبو آبه که تحت تاثیر کافکا است به خوبی توانسته فضایی کافکائسک خلق کند و به نقد همهجانبه دیکتاتوری اکثریت بپردازد. جایی که اقلیت سرکوب شده و هستیاش غارت میشود و امکان مقاومت و عاملیت چندانی ندارد. در این فضای مسخره و جفنگ، هر نوع تلاش برای احقاق حق، موجب مصیبت بیشتر و گرفتاری فزونتر میگردد. بنابراین عاملیت انسانها ناممکن شده و فردیت افراد انکار میشود.
عماد سالکی ترجیح داده داستان خود را در غرب تعریف کند و از سنتهای تاریخی ژاپن فاصله بگیرد. هجوم ساسها به شهر و پیدا شدن بدون اجازه یک خانواده غریبه، سرنوشت شخصیت اصلی نمایش را دگرگون میکند. مردی که به نوشتن رمان مشغول است و خانهاش پر ازکتابهای مختلف، کارش به جنون و انتحار میکشد و زندگیاش از هم میپاشد. البته هجوم ساسها چندان که باید دراماتیزه نشده و تاثیر چندانی در روند روایت نمیگذارد. گاهی به هنگام خواب، چند موجود سیاهپوش به خانه نویسنده هجوم آورده و به اصطلاح میخواهند ساسها را برای مخاطبان رویتپذیر کنند. اما این عینیت بخشیدن به موجوداتی میکروسکوپی همچون ساس، به فضای اجرا لطمه زده و به نظر امری اضافی و بیدلیل
... دیدن ادامه ››
میآید.
به لحاظ اجرایی نمایش ساسیزم در خلق فضای کافکائسک رمان چندان موفق عمل نمیکند. حتی شیوه بازی بازیگران بیش از آنکه کارکتر بسازد، تقلید کردن از کلیشهها را سرلوحه خویش قرار داده و به هیچ وجه نمیتواند اتمسفری کافکایی برسازد. ماحصل این رویکرد اجرایی، اثری است فاقد فضاسازی لازم که غریبگی شخصیتهای مهاجم را بازتاب نمیدهد. از همان ابتدا، روابط آدمها بیش از اندازه آشنا به نظر میآید و غریبگی را امری ناممکن میداند. مقایسه این اجرا با نمایش «فرآیند» به کارگردانی علی کرسیزر میتواند ساختن موفق یک فضای هولناک و گروتسک کافکایی را عیان کند. نمایش ساسیزم بیش از اندازه به قصهگویی اهمیت میدهد اما فضایی که این قصه در آن معنا یابد را نمیسازد. حتی طراحی صحنه هم بیش از اندازه شلوغ است و به لحاظ بصری باعث خستگی مخاطبان میشود. از قضا این اجرا با مینیمالیسم و امر انتزاعی بهتر میتواند اجراپذیر شود و فضای جفنگ نمایش را تدارک کند.