«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
جناب نامور
هوای سالن بسیار بده.
عملا چهل دقیقه آخر کار امشب (ماهرخ) یکی از بدترین تجربههای من از یه سالن بود.
گرمای آزاردهندهی هوا و کمبود اکسیژن مخصوصا توو ردیفای بالایی که ما بودیم.
لطفا یه فکری به حالش بکنین.
میتونم بپرسم با توجه به نظرت در مورد این کار، چرا امتیاز ۳ دادی؟
۳ نمرهی بدی نیست
تپق داشتن در اجرا
پارت دوم اجرا که نمایش (شیخ صنعان و دختر ترسا) بود پرداختش خوب نبود.
شوخیها به جهت تکرار چندباره کمی خستهکننده شده بودند.
هوای سالن بد بود ( بهرحال در کیفیت لذت بردن تماشاگر تاثیر داره)
۳ نمرهی بدی نیست
تپق داشتن در اجرا
پارت دوم اجرا که نمایش (شیخ صنعان و دختر ترسا) بود پرداختش خوب نبود.
شوخیها به جهت تکرار چندباره کمی خستهکننده شده بودند.
هوای سالن بد بود ( بهرحال ...
نمایش که نقطه قوتش بازی درخشان ستاره پسیانی بود.
قطع و وصل شدن برق هم من باورم شده بود که جزوی از نمایشه.
ولی یک ساعت و ربع یک آدم نامحترمی کنار دست من نشسته بود که با ملچ و مولوچ آدامس میجوید، ناخون میخورد و هر ده دقیقه یه بار دماغشو میکشید بالا.
نکنین این کارارو
نکنین
فقط میگفتم خدایا زودتر تموم شه!!!
آخ آخ این اگه به پست من که میسوفونیا دارم میخورد همونجا گواهی فوتش رو میگفتم دکتر صادر کنه :))
کدوم دکتر؟
دکتر کوک یا دکتر جیمی؟ :دی
راستش منم توو تخیلم چندباری با مشت زدم توو دماغش.
ولی در واقعیت فقط یکی دوبار برگشتم نگاش کردم شاید از روو بره که افاقه نکرد.بیخ گوش من ملچ مولوچ می کرد (اسمایلی کوبیدن سر توو دیوار).
کدوم دکتر؟
دکتر کوک یا دکتر جیمی؟ :دی
راستش منم توو تخیلم چندباری با مشت زدم توو دماغش.
ولی در واقعیت فقط یکی دوبار برگشتم نگاش کردم شاید از روو بره که افاقه نکرد.بیخ گوش من ملچ مولوچ می کرد ...
بستگی به زمانش داشت کی بره رو مخم در زمان حیاط دکتر کوک یا بعدش :))
بونکر 1 رو دوست نداشتم و بهم گفتن خیلی خوب بود و مشکل از ذهن توئه که نمی فهمیش و خوابت برده وسط اجرا.
بازم با پررویی بلیت شب آخر اجرای بونکر 2 (قبل از تمدید) رو گرفتم و هنوز دوشب به اجرا مونده دارم با خوندن کامنتا به این فکر می کنم که اگه بازم خوشم نیاد چی!
آقا سوالم اینه که هنرمند در زمان ارائه ی هنرش آیا باید به این فکر بکنه که مخاطب چی دوست داره یا نه؟
وقتی همه از ریتم کند و کشدار و زیادی بودن دیالوگها و خسته شدنشون میگن واقعا باید برای صاحب اثر مهم باشه یا نه.
آیا هنرمند باید برای دل خودش کار بسازه یا نیاز هست به اقبال مخاطبین هم توجه کنه؟ (همه گونه هنری شامل فیلم، موسیقی، نقاشی، نمایش و...)
من بونکر۱ رو خیلی دوست داشتم! فقط مشکلم این بود که ۲۰ دقیقه اضافه بود! بونکر۱ اولش نوشته بودن ۷۵ دقیقه ولی تا ۹۵ دقیقه هم میرفت! بونکر۲ از همون اول تکلیف رو روشن کرد! نوشت ۹۰ دقیقه، منم عطای دیدنش رو به لقاش بخشیدم😊😊
نیمهی اول نمایش خیلی خوب بود
چه بازیهای دلنشینی
قصه هم کشش داشت
ولی مثل اکثر نمایشها مشکل داشت در نیمه دوم و در پایانبندی؛
موسیقی کار هم که خیلی حرفهای و به زیبایی در خدمت کار بود.
خوشحالم تمدید شدین و امیدوارم موفق باشین و پر تماشاگر.
یادش به خیر
اجرای سال 96 این متن؛
اسم نمایش "آدولف" بود با کارگردانی علیرضا کوشک جلالی و بازی اشکان خطیبی، رضا مولایی و...
انگار همین دیروز بود.
سر اونا دعوا نشد ولی سر جمشیدی و کیایی دعواست.
هم خوشحالم که این شانسو پیدا کردم که یه نمایش خوب ببینم.
هم ناراحتم که چرا انقد دیر (شب آخر اجرا).
امیدوارم تمدید شه و حتما دوباره میام تماشاتون می کنم.
تپق های زیاد
بازی های ضعیف و بی حال (به جز خسرو پسیانی البته)
اوج داستان که قراره شما رو تحت تاثیر قرار بده در نیومده بود.
موسیقی و نور می تونست خیلی بهتر در خدمت ژانر کار باشه که نبود.
تنها بخش جذابش دکورش بود.
اصلا نمی فهمم اینایی که می نویسن فوق العاده، شاهکار، عالی و.... چی دیدن که من ندیدم!
در واقع کساییکه میگن شاهکار، کارایی که ما دیدیم رو ندیدن... نمیدونن یک شاهکار واقعی چیه احتمالا...
و متاسفانه خیلی از اونایی که شاهکار خلق می کردن، کار نمی کنن دیگه
همه چیز توو این نمایش به اندازهست
به معنای واقعی کلمه
لذت بردم
بازی آقای صدیقی مهر مثل همیشه درخشان (دیدنشون روی صحنه منو یاد نمایش درخشان “زخمهای زمین بازی” انداخت، یادش به خیر)
آقای کبودوند عالی
و همینطور آقای رحیمیان
خداروشکر بخاطر وجود آقای کوشک جلالی
تمام مدت داشتم فکر میکردم من توو زندگیم کدومم؟ سرج، مایک یا ایوان؟
ای تماشاگران دیشب!
چرا کامنت نذاشتین؟
من بعد از ضدحالی به اسم “نکبت” امشب هم حس قربانی بودن دارم!
هرچند آقای کوشک جلالی منو هیچوقت ناامید نکرده!
ولی کامنت بذارید!
دوستان ترجیحا شبای اول به تماشای کار نرین!
کار بدی نبود ولی به خاطر دکور که سقف کوتاهی داره و بازیگرا که ظاهرا به دیالوگ گفتن توو فیلما و با میکروفون عادت کردن و صداهای تیاتریشون یادشون رفته(خیلی شاکیام از دستشون)، انرژی کار خیلی پایینه، دیالوگا رو واضح نمیشه شنید و حس بازیگرا درست منتقل نمیشه (ظاهرا شبهای گذشته با میکروفون اجرا کردند ولی امشب نه).
موقعیت جالبیه و متن خوبی داره ولی چیزایی که گفتم از لذت کار کم میکنه و کار برای آدم خستهکننده و کشدار میشه.
ضمن اینکه ظاهرا سالن تهویه نداره اکسیژن کم میارین!!
چقدر دلنشین و دوستداشتنی بودین
چه بازیهای خوبی دیدم
طراحی لباس
گریم
گروه موسیقی
همه چیز دلخواه
مغز نویسنده کار رو باید بوسید
چطوری همچین چیزی نوشتی مرد
به عقل جن هم نمیرسید
دمت گرم
آقای مداحی تشکر ویژه از شما و آقای موسوی که بعد از تموم شدن نمایش، تماشاگرا رو بدرقه کردین و با صبوری جواب محبتهاشون رو دادین.
سوای از کار حرفهایتون، این حرکتتون هم خیلی ارزشمنده.
موفق باشید