«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
باورم نمیشه سال ۹۸ (فقط ۵ سال پیش، نه ۵۰ سال پیش)، بلیت لانچر ۵ (یکی از پرمخاطبترین و بهترین اجراهای اون زمان) رو خریدم ۴۰ هزار تومن. درسته تورم تو این کشور، بالای ۵۰ درصده، ولی این رویکرد و عدم توجه به توان مالی مخاطبان اصلی تیاتر، باعث میشه افرادی به سالنهای نمایش کشیده بشن که تیاتر رو فقط به عنوان بهانهی گذر زمان میبینند. ادامه این روند، خالی شدن حس بازیگران و عللقهمندان را بههمراه خواهد داشت. فارغ از کیفیت نمایشها، آینده روشنی برای نمایش در ایران نمیبینم. هرچند چه چیزی در این کشور آینده روشنی دارد؟
خسته نباشید میگم به عوامل این کار عالی. مخصوصا بازیگران درخشان. همچنین تماشاچیان حرفهای. واقعا تماشاچی خوب نعمتیه. حسی که باید از اجرا به سایر تماشاچیان منتقل بشه، تا حد زیادی به رفتار حرفهای همه ارتباط داره.
در مورد کار هم واقعا نقطهضعفی ندیدم. بازیها که عالی بود، نمایشنامه هم بهشکل هنرمندانهای ایرانیزه شده بود.
واقعا تماشای این اجرا حالمون رو خوب کرد.
تیوال جان لطفا عنایتی به لینکها بفرمایید. احتمالا اکسپایر شده. چون لینک خرید یا دانلود در سایت هدایتشده در لینکها نیز موجود نیست. چند مورد از فیلمهای قدیمی دیگر هم چنین اتفاقی برایم افتاد.
ریشه نمایشنامه بسیار موردعللقهام بود و همیشه فکر میکنم جای چنین نمایشهایی چقدر خالیست. اقتباس هوشمندانه از حکایتهای برجسته ایرانی و کتابهای پارسی، که هر کدام بهتنهایی میتواند مایه فخر ایرانیان باشد.
طنز بهجا و بهموقع و درست. بهاندازه کافی، بدون شدت و حدت. دیالوگها فکر شده و میزانسن ساده و درست. گریم و لباس با حساسیت و وسواس انتخاب شده بود. و بازیها بینظیر. مخصوصا جناب زرآبادیپور که در یک کلمه عالی بودند و شخصا مدتها چنین بازی درخشانی روی صحنه ندیده بودم.
گروه موسیقی حرفهای و با انرژی. واکنش اعضای گروه موسیقی به اجرا جوری بود که گویی اولینبار است به تماشای این اجرا نشستهاند.
کل مجموعه این کار خوشذوق و خوش انرژی بودند و انرژیشان به نظر من به تماشاچیان منتقل میشد.
از تمامی عوامل صمیمانه سپاسگزارم و دست تک تکشان را به گرمی میفشارم.
بنده اطلاع دقیقی از مضمون این کارگاره ندارم، اما برام خیلی جالبه دوستانی که در مدیریت کلانشون کمترین اثری از حقوق شهروندی دیده میشه، کارگاهی تحت این عنوان، اون هم با دریافت شهریهای گزاف برگزار میکنند.
تلاش عوامل در ارائه کار خوب و متفاوت و خلاقانه قابل تحسینه، میزانسن در ابتدای ورود به سالن جذاب بود، طراحی صحنه و لباس خیلی خوب بود. به نظر من کارگردان نیاز به تجربه و یادگیری بیشتری داره. از نظر من صحنهها خیلی زود تغییر میکرد، به بیننده اجازه و فرصت ارتباط حسی با صحنه قبل داده نمیشد، مخصوصا در ابتدای نمایش.
مساله اصلی چیزی بود که عوامل هم چند بار اشاره کردند و عذرخواهی هم کردند. برای من تاخیر شاید قابل درک باشه، ولی بینظمی و عدم احترام به مخاطبی که بلیت تهیه کرده قابل درک نیست. ۳۵ دقیقه تاخیر، و بینظمیهای مکرر در طول اجرا، نویسنده محترم ردیف اول مدام گوشیشون رو خارج میکردند و فیلم میگرفتند، و باز میذاشتند داخل کیفشون. چند ثانیه بعد دوباره تکرار میشد. یکی دیگر از عوامل خانم در ردیف ۳ با گوشی که سایلنت نبود و صدای شاتهای عکاسی به وضوح شنیده میشد به تناوب در طول اجرا عکس میگرفتند و در ردیف ۲ یک آقایی چند بار حین اجرای نمایش با گوشیشون کار کردند.
چیزی که بنده ازش نقد دارم، عدم توانایی در ایجاد فضای امن برای تماشاچی بود که بتونه تمرکز کنه و با نمایش ارتباط برقرار کنه.
صراحتا عرض میکنم برداشتی که من داشتم این بود که تصور کردم برای منی که با توجه به تاخیر همچنان منتظر موندم تا اجرای شما رو ببینم هیچ احترامی قایل نبودید و تصور کرید این یک اجرای تمرینیست.
خارج از همه مواردی که عرض کردم، شخصا از چنین گروههایی حمایت میکنم و همیشه به تماشای کارهاشون رفتم. این کامنت حسی بود که برام خارج از هرگونه ذهنیتی ایجاد شده بود.
متاسفانه آقای نوروزی امشب تمرکز نداشتند، اما بازیشون همچنان درخشانه.
با نظر سایر دوستان در مورد کل پکیج اجرا موافقم. ضمن اینکه نمایشنامه ایده جالب و از اون بهتر مفهوم فوقالعادهای داشت. طبیعیه که تبدیل چنین نمایشنامهای به یک نمایش با همون مقیاس کار دشواریست.
گروه جوان و با استعدادی را تماشا کردم. امیدورام در ادامه فعالیت هنریشون موفق باشند.
خلاقیت پیش از اجرا رو دوست داشتم. اگر کمی دیالوگها غیر کلیشهای بود، باورپذیرتر میشد. مثلا "اینجا یک مکان فرهنگیست" یا "دوست ندارم زنم بازیگر تیاتر باشه"، فکر نکنم دیگه توسط آدمهای خارج از صحنه نمایش استفاده بشه.
آقا خوب بود. همه عوامل، مخصوصا بازیگران عزیز خسته نباشند.
با وجود اینکه اجرای اول بود، تقریبا اجرای عزیزان بینقص بود. آرزو میکنم این دوستان عزیز و جوانمون در آینده فعالیت هنری و حرفهایشون موفق باشند.
در مورد نمایشنامه هم، نیاز است کسانی که برای تماشا میروند، مطالعه اندکی در مورد کلیت کار داشته باشند، اگر موضوع مورد پسند شما باشد، این نمایش، نمایش مناسبی برای بررسی آن است.
ضمن اینکه حس نوستالژیک شما را هم برمیانگیزد.
:)
فقط میتونم بگم که یک نمایش کاملا ایرانی. اینکه همه جزییات بهشکل خوشسلیقهای ایرانی ترسیم شدند، خیلی برای من دلپذیر بود. هرچند جای کار داشت و بهنظر میرسید بازیگران آرامش لازم رو ندارند. در هر صورت ممنون از تیم تهیه این نمایش خوب.
بهقول دوستم اسم این نمایش رو باید میذاشتند صدای خیلی آهسته برف.
حرکتها بسیار کند بود که شاید باعث کسالت تماشاچی میشد.
ولی برخلاف دوستم، من از مجموعه این نمایش خیلی لذت بردم. بهعنوان یک علاقهمند غیر متخصص، بهنظرم از اون نمایشهاییست که تماشاچی برای ساعات و روزهای بعد از اجرا، باید بهتماشای اون بنشینه.
خیلی آدم رو به فکر وامیداره و من این نکته رو بسیار دوست دارم.
میزانسها و طراحی صحنه و نمادها، بسیار دلپذیر بود.
آقا ما کوچیک همه آگاهان و متخصصانیم و فقط دوست داریم تیاتر خوب ببینیم. بدون تواضع عرض میکنم که تعریف دقیقی از میزانسن هم نمیدانم. شما به بزرگی خودتون ببخشید.
نمایش به میانه که رسیده بود به این فکر کردم چرا چنین پکیجی با استقبال کم تماشاچیان همراه بود. برای ساخت یک نمایش، غیر از پیادهسازی همه پارامترها، باید به تبلیغات توجه ویژهتری کرد. در غیر اینصورت هم هنرمندان از دیدهشدن و هم علاقهمندان از تماشای کارهای خوب محروم خواهند شد. حیف که این نمایش با استقبال درخور کیفیتش روبهرو نشد.
خانم کیانپور مثل همیشه یک ستاره درخشان بودند.
درست است که تیاتر مثل دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد مخاطب عمومیتری پیدا کرده که البته این یک خبر خوب است، اما همچنان قشر فرهیختهتری از جامعه مخاطب اصلی آن هستند.
خیلی خوب است که ما انتخاب مسیر درست رفتار اجتماعی را به عهده مخاطب بگذاریم. حتما تماشاچیان تیاتر ما را سربلند خواهند کرد.
غیر از مجموعه لذتبخش این نمایش، صحبتهای ابتدایی عوامل و اجازه ثبت عکس و فیلم به تماشاچیان، باعث شد این نمایش را با حس بسیار بهتری شروع کنم.
امیدوارم تماشاچی تیاتر خودش انتخاب کند که نیاید در طول اجرا مدام گوشی بهدست باشد و لذت را از خود، و تمرکز را از بازیگران بگیرد.
موفق باشید.
با عرض خسته نباشید خدمت عوامل محترم. جسارتا من به مجموعه این کار، امتیاز بالا نمیدهم. اما تاکید میکنم، اگر زمان به عقب برگردد هم دوباره برای تماشای بازی سعید پورصمیمی خواهم رفت. ولی به عنوان یک مخاطب و علاقهمند عام احساس میکنم این نمایشنامه بسیار قوی، جای کار بیشتری به لحاظ کارگردانی و بازنویسی داشت.
تشکر مجدد
تا اسم عالیجناب پورصمیمی (بهقول حسین کوهی عزیز) رو دیدم، بدون لحظهای تامل اقدام به خرید بلیت کردم.
بهنظرم صرف نظر از تکنیک کار، نمایشنامه و توانایی کارگردان، این یک تجربه ناب و تکرارنشدنیست.
متاسفانه کامنتی در مورد تکنیک این کار پیدا نکردم. اکثریت قریب به اتفاق کامنتها در مورد قیمت بود. دوستان هم کاملا حق دارند. ولی اگر سری به TIK8 بزنید، که حتما زدید، مشاهده میکنید با سرعت هر چه تمامتر بلیتها به فروش میرسند، و شما با پرداخت 160 هزار تومان هم مجبورید نمایش را در انتهای سالن مشاهده کنید.
متاسفانه بحث در مورد قیمت کاملا بیفایده است و ما رو فقط از تماشای آثار مورد علاقهمون دور میکنه.
اگر این جزو نمایشهای مورد انتخاب ماست، متاسفانه باید قیمت بلیت آنرا نیز بپذیریم.
امیدوارم دوستانی که کار رو دیدند، در مورد کیفیت کار نظر بنگارند که بتوانیم در مورد پرداخت این هزینه گزاف تصمیم بگیریم.
سپاس
مثل اینکه قراره اجرا از بیستم شروع بشه. من برای نوزدهم بلیط داشتم و الان که وارد سایت شدم متوجه شدم که تاریخ بلیط من از نوزدهم به بیست و شیشم تغییر کرده. بدون اینکه اطلاع بدن تاریخ بلیط رو تغییر دادن. بدون اینکه سوال کنن آیا ما اون روز می تونیم بریم نمایش رو ببینیم یا نه. اگه قراره اجرا کنسل بشه یا اطلاع بدن یا پول بلیط رو برگردونن
به نسبت آخرین نمایشی که در تالار وحدت در شهریور ماه 1397 به تماشا نشستیم که از قضا نمایشی فاخر و معنامند بود ، نرخ بلیط از 80 تا 170 درصد برای این نمایش افزایش یافته است . به این پدیده باید " هنر تجاری " یا شاید هم " تجارت هنر " نام داد .
شاید تهی شدن واژه ی دیگری از معنا و یا مواجهه با فلسفه ای جدید در هنر ؛ شاید باید کاری کرد ، به شخصه و به حکم انصاف و وجدان به تماشای این اثر نمی نشینم .
دقیقا به همین دلیل که خاطرم هست فروش روز نوزدهم رو دیدهبودم، تصور کردم اجرا شروع شده.
خیلی جالبه که خودشان کاملا خودجوش و بدون توجه به بلیتهای فروخته شده و کسانیکه بلیتها رو خریداری کردند، اجرای روز نوزدهم را لغو کردند.
اگر بلیتهای فروخته شده برای روز نوزدهم، به بیستم منتقل شده، پس بلیتهای روز نوزدهم چی میشه.
تازه بنده دقیقا خاطرم هست که برای روز هجدهم هم بلیتفروشی شده بود.
دیگه واقعا رو مخ داره میشه این نمایش!!!
چی کار میکنن؟؟ چرا اسم پانتهآ پناهی ها از کست خذف شده؟؟؟ چرا روزای نمایش هی داره کنسل میشه؟؟؟ خو آماده نیستی مگه محبوری زود بلیط بفروشی؟؟؟؟
به قرعاااااااان این ثروتی خوشش میاد از حاشیه..
#اه