در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدی عزیزی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:16:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مهدی عزیزی (me1037)
درباره اپرای عروسکی مولوی i
چهارشنبه27 آذر ماه ، ساعت نوزده و سی دقیقه ، سالن انتظار تالار فردوسی ، تماشاگرانی که از راه دور و نزدیک خود را به خیابان استاد شهریار رسانده اند ، اظهارات مسول روابط عمومی گروه آران که آب سردی است بر گرمای اشتیاق مشتاقان ، کیس کامپیوتر سوخت ، نمایش اجرا نمی شود .

چرا فایلهای نمایشی در این سطح نمی بایست در هارد دیگری کپی شده باشند و ذخیره شوند تا به احترام مخاطب و گروه ، اجرا کان لم یکن نشود .

البته که باید همه چیزمان به همه چیزمان بیاید .
خیلی مسخره هست اجرایی که چندین ساله داره روی صحنه میره رو ازش نسخه پشتیبان ندارن!! یعنی خریدن یه هارد ۳۰۰ تومنی واسه گروه اجرایی اینقدر سخت بوده؟؟ یا داشتن یه لپتاپ جایگزین؟؟ من امشب فقط شرمنده مهمونایی شدم که دیگه فردا تهران نیستن و فقط به خاطر همین اجرا تا امروز تهران مونده بودن‌.
۲۸ آذر ۱۳۹۸
این مسئله که هیچ هارد پشتیبانی برای یک اجرای مهم وجود نداره خیلی بده و در شان گروه اجرایی و مخاطبین نیست. من خوش شانس هستم که می تونم جمعه اجرا رو ببینم، اما واقعاً دلم برای کسانی که اجرا رو از دست دادند سوخت. امیدوارم این رویدادها سبب بشه که در آینده پشتیانی خوبی برای فایل های موسیقی و غیره در نمایش های مختلف در نظر گرفته بشه.
۲۸ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شنا کردن بر خلاف جریان آب !
ویژگی های مهم اثر ارزشمند تام استوپارد عبارتست از کوتاه بودن ، عمق زیاد و چندلایگی .
1- متن اثر مختصر و موجز به رشته تحریر در آمده ، شاید به واسطه آرامش عمیقی که طرحی که پدید آورنده در ذهن پرورده است ، اختصار و ایجاز را لازمه ی آفرینش اثر خود دیده . 2- در طرح نمایش نویسنده به مسائل بنیادینی پرداخته که دو حوزه ی روانشناسی و فلسفه را به لحاظ تاریخی درگیر خود دارد و این نشان عمق اثر است . و 3- نگاه چند وجهی و پرداخت اثر به گوناگونی پدیده هایی که آثار و نتایج مشترک همه آنها مخدوش شدن و ای بسا از بین رفتن اگزیستانس بشر است ، نشان از چند لایه بودن آن دارد .

انگشت اشاره نویسنده این اثر جایی را هدف گرفته که برآیند تمدن فعلی برساخته بشری است ، " فقدان امنیت روانی " ناشی از " برهم خوردن آرامش پیرامونی " بشر امروزی که حاصل شکسته شدن و از بین رفتن مرزهای حریم خصوصی هم اوست به دست دیگران و به ویژه به دست برادر بزرگتر و عوامل متعدد و متکثر آشکار و پنهانش ، جایی که حتی انسان کوچکترین اختیاری برای برساختن محیطی امن و آرام ندارد و ناچار چمدان تاریخی خود را بر می دارد و در نا کجا آباد تاریخ خود را گم می کند در جستجوی لحطه ای آرام و لقمه ای آرامش ؛ و شاید اشاره پدید آورنده اثر به سرنوشت محتوم نسلهای آینده ای است که بدون ... دیدن ادامه ›› اینکه خود انتخاب کرده باشند در مسیر جریان شنابناک و متکثر و پر هیاهو و بحران آفرین تمدنی ئی قرار می گیرند که ارثیه پدرانشان و پدران پدرانشان است و ما نسل های امروز را در مقابل بنیادی ترین پرسش اخلاقی نسل های فردا قرار می دهد که یا شرمسارمان سازد و یا به اندیشه فرومان برد .

سکوت سفید جناب کورش سلیمانی اجرای همان طرح آرام بخشی بود که تام استوپارد در افکند ، به داوری بنده جای خالی المانهایی تصویری و موسیقایی و رنگ و نور که به درک بهتر وضعیت پدید آمده برای جان براون ( بخوانید بشر امروز ) به مخاطب یاری رساند و اجرا را از خطی بودن و یکنواختی ذاتی آن خارج سازد ، مشهود بود ، چنانچه موسیقی و المان های صوتی پس زمینه ورود جان براون به بیمارستان بیچ وود حس قرار گرفتن در فضای جنگل را به خوبی به مخاطب منتقل می نمود .
نقش آفرینی جناب دارابی بسیار خوب و حس مند و بازی سرکار خانم شه پرست نیز دلنشین از کار در امده اند ، اما به داوری بنده شخصیت های سرپرستار و به ویژه دکتر جای پرداخت و کار بیشتری داشت ، شاید هم وفاداری جناب سلیمانی به متن دست ایشان را برای حک و اصلاح شخصیت ها بسته بوده .
علی ایحال زحمات و تلاشهای جناب کورش سلیمانی و نقش آفرینان گرامی بر صحنه و سایر عوامل محترم اجرایی پشت صحنه ، قابل تقدیر و سپاسگزاری است ، به امید موفقیت های روز افزون کارگردان جوان و خوش آتیه هنر فاخر نمایش این مرز و بوم .
مهدی عزیزی ارجمند ممنونم از نظر و یادداشت خواندنی شما که در آن به درستی به ویزگی های روانشناسانه و فلسفی اثر اشاره کردید ... پاینده باشید ...
۲۵ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در بادی امر تبریک می گویم به جناب مهندس محسنیان بابت طراحی بسیار با سلیقه و هوشمندانه این تور ؛ بدون تردید احاطه ی کم نظیر ایشان در حوزه ی تاریخ راه آهن و برنامه ریزی کم نقص ایشان و همکارانشان پشتوانه موفقیت این سفر است .

به داوری بنده ویژگی های مهم این تور از این قرار است :
1- اطلاعات دست اول و مهم تاریخی و فنی درباره خط آهن شمال که بخش مهمی در تاریخ آغاز روند مدرنیته ایران بوده است در این سفر ارائه می شود که خط بطلان بر بسیاری از نقل قولهای غیر موثق شایع در افواه عامه می کشد .
2- در این سفر خط آهنی را که بسیاری از کنار آن و عده ای از روی آن گذشته اند از زاویه ای می بینیم که غیر از این سفر امکان مشاهده آن از این زاویه وجود ندارد ، پس این یک سفر یونیک است ، و سفرهای یونیک دیدنی هستند .
3- پدیده های طبیعی و جغرافیای مسحور کننده ای که در این سفر پیش چشم بیننده می نشیند ، با هیچ وسیله نقلیه دیگری از این زاویه قابل مشاهده ... دیدن ادامه ›› نیستند .
4- هیجان معلق ماندن میان زمین و آسمان ، هنگامی که قطار روی پل ها توقف میکند و شما از فراز بر فرود نظاره میکنید و خود را در تعلیق می یابید .
5- برنامه ریزی دقیق سفر و خوراک جسم و روح که بسیار قابل قبول است .

تنها نقطه ضعف این سفر ساعتی است که به تهران می رسید ( 21/30 ) اوج ترافیک پنجشنبه شب تهران .

سپاس مجدد از جناب مهندس محسنیان و همکاران گرامی شان . بدون تردید پنجشنبه خاطره انگیزی برایمان ساختید .
جناب عزیزی سلام
از لطفتان نسبت به ریلرو و اینجانب کمال تشکر و قدردانی را دارم. بدون شک چنین بازخوردهایی موجب دلگرمی فراوان همه دست اندرکاران این برنامه خواهد بود.
با احترام
محمد محسنیان
۳۰ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ذکر چند نکته را خالی از لطف ندیدم :
1- به عنوان کسی که برای بار دوم به تماشای اجرای این شاهکار اعجوبه ی نمایشنامه نویسی جهان نشستم حظ بردم از ایده و طرح نمایش و همچنین اجرای خوب آن ، به ویژه و به بطور اخص طراحی میزانسن که بسیار خلاقانه و عالی بود و بشدت در خدمت کلیت نمایش در آمده بود .

2- نقدی به تاتر مستقل تهران ( که البته خطاب به خود جناب کارگردان است ) ؛ مخاطبین به کنار ، فکری به حال بازیگران گرامی نمایش کنید که زیر گریم های بشدت سنگین ، این چنین گرمای مردادماه را تحمل می کنند ( البته خود جناب کوشکی نیز از این قاعده مستثنی نیستند ) .

3- نقدی به خودمان ؛ در شگفتم از والدینی که کودکان معصوم خود را به تماشای این نمایش که مناسب آنان نیست وادار می سازند ، به دنبال اثبات چه چیزند نمی دانم ، به دیگران رحم نمی آورند به حساب خودخواهی افراطی نهادینه شده مان میگذارم ، اما چرا مراعات کودکان خودشان را نمی کنند به واقع درک ... دیدن ادامه ›› دقیقی ندارم .

خسته نباشید جانانه به جناب مصطفا کوشکی که الحق در به صحنه آوردن این نمایش دلیری کردند و البته که کیفیت خوب کار ، محصول طرح و فکر با کیفیت پشتوانه آن است ؛ به ایشان و همه ی همکاران محترمشان خسته نباشید و ادای احترام دارم .
مخاطبین تاتر چه جنایتی مرتکب شده اند که مستحق چنین مکافاتی اند ؛ آن هم در چنین شرایط سخت اقتصادی .
نمایشنامه ، اثر برجسته ی یکی از برجسته ترین فیلمنامه نویسان معاصر است که بیانیه ای است اعتراضی نسبت به پارادایم بشر امروز .
الگوی فکری ای که حاصل آن تنهایی و تفرد ، بی مهری و بی تفاوتی ، تذبذب فکری و رفتاری ، تهی شدن زندگی ها از معنا و محتوا و تسلط تضادهای آشکار و نهان بر زندگی ، مثل خیابانهای خلوتی که بار ترافیکی سنگین دارند و آب و هوایی که آرام است ولی طوفانی ست و آدمهایی که باد آنها را از تراس با خود می برد اما آنها دوباره از در وارد می شوند و خانه ای که کارکرد خود را ( در همه ی اجزاء ) از دست داده و به محله ی برو بیا تبدیل شده و تراسش عمده هویت آن است ، و همه ی اینها حدیث انسان امروز است که در چرخه ی بی معنا ی توهم و تکرار گرفتار آمده .
ایده و طرح نمایش چنان از عمق لازم برای پرداخت برخوردار است که طنز درون نمایش حتی به مرزهای ابتذال نزدیک هم نمی شود و این نشان از عمق و استواری فلسفه ی پشتوانه ی نمایش دارد که همه ی صنایع و ابزارهای کلامی و رفتاری را در خدمت ایده و طرح آن در آورده است بدون درافتادن به ورطه ی هزل و هجو .
در مورد اجرا هم با توجه ساختار نمایش که لازم می نماید که در برخی دقایق تا حدودی با کندی ریتم مواجه باشد ، اما کندی بیش از اندازه ریتم و برخی از بازیهای در نیامده در بیشتر لحظات این اجرا حوصله ی مخاطب را با معضل روبرو مینماید و علیرغم بازی های درخشان برخی از نقش آفرینان و سایر اجزایی که خوب و مقبول طراحی و اجرا شده اند ، به نظر می رسد صحنه ( در مجموع ) از وجود یک یا چند عنصر مقوم رنج میبرد ، در عین حال به احترام همه ی عوامل اجرایی که متقبل زحمت شده اند و همچنین متنی بسیار عمیق و وثیق از نویسنده ای نامدار که دریافتهای ارزشمندی را در بن مایه خویش به ودیعت نهاده است ، توصیه دارم که دوستان فرهیخته به تماشای این اثر بنشینند .


نمایش خانواده دوست داشتنی من ، برشی است از زندگی خانواده ای کوچک که تعریضی است به خانواده ی بسی بسیار بزرگتر بنام جامعه ، با همان مسایل و مصایب ، مشکلات و دغدغه ها ، آگاهی ها و جهالت ها ، دانایی ها و نادانی ها و گستره ها و محدودیت ها .
فریمی است از زندگی زیسته ی خودمان و پیشینیانمان و ای بسا جام جهان نمایی است که زندگی فرداهای نامدگانمان را نیز پیش روی مان قرار می دهد ، گویی سرنوشتمان تا فرداهای دور و دوردستهای فردا در منازعه میان سنت و مدرنیته می گذرد و کاروان تمدن جغرافیایمان ، نه دل کندن از پس پشت خود را دارد و نه پای رفتن به پیش رو .
آینه ای است که کنش ها و واکنش های ذهنی و عملی مان را پیش رویمان می گذارد و عینیت می بخشد تا خویشتن خویش را در این آینه به نظاره بنشینیم و بخندیم و بگرییم و افسوس بورزیم و حسرت بخوریم به و برای توهم عقل کل بودنمان ، بی منطقی هایمان ، جاه طلبی های بی موردمان ، غیرت ورزی های بی جایمان ، خودخواهی های بی حد و مرزمان و قس علی هذا سلسله ای مسلسل وار از این دست .
نمایش خانواده دوست داشتنی من سرشار از آدمها و اکت ها و دیالوگها و موقعیت هایی است که خود خودمان را به مرآی دیدگانمان می سپارد تا به چرایی وضعیتی که در آن قرار گرفته ایم برسیم ، چه به لحاظ فردی و چه از نظر اجتماعی ، تا بیش و پیش از هر چیز منقد خودمان باشیم و بدانیم که نقد خویش اندیشه ساز است و اندیشه سازی سرآغاز حرکت در مسیری است که به آفرینش تمدنی پویا منتج خواهد شد ... دیدن ادامه ›› . ایدون باد
اما این نمایش کمدی به داوری بنده بر طرحی به غایت طنز آمیز بنا شده است ، چرا که علیرغم اینکه در تمامی مدت نمایش خلق موقعیت های کلامی و فیزیکی نشاط آور و خنده دار هدف کارگردان محترم و بازیگران عزیز است ، اما هیچ گاه مرزهای کمدی را نمی شکند و به ورطه ی ابتذال نمی افتد و این ، هنر نویسنده محترم این اثر است ، علیرغم این ، به داوری بنده متن اثر جای کار بیشتری هم داشت .
نکته بسیار حایز اهمیت اینکه نقش آفرینان چنان از عمق جان بر روی صحنه هنر آفرینی نمودند که بسی بسیار احترام برانگیز و تحسین آفرین بود .
دست مریزاد و خدا قوت و به امید دیدن آثاری بهتر و بهتر از این گروه محترم .

پ ن . در هنگام رورانس به عنوان نقطه ی مشترک بین سالن و صحنه ، کارگردان و بازیگران محترم ، نگاهشان متمرکز به لاین وسط سالن بود و دولاین کناری را از قلم می انداختند که این حرکت حرفه ای نبود .
به نکات جالبی اشاره کردید جناب عزیزی. تقابل سنت و مدرنیته و پرداخت مناسب فضا و شخصیت ها و بازی های کلامی خوب از کار درامده است. با شما موافقم که می توانست متن بهتر از این هم نوشته شود.
۰۲ خرداد ۱۳۹۸
جناب رفیعی گرامی ، اینکه جنابعالی تک تک نظرات را مطالعه می کنید و برای پاسخ به آنها زمان می گذارید نشان از فروتنی جنابعالی و ارزش گذاری به مخاطب دارد که بسیار قابل تقدیر است . اما در مورد پرداخت افزونتر متن ، باید توجه داشت که هریک از انسانها درتمامی ساحات (اعم از ساحات درونی و بیرونی) دارای گستره و محدودیت هایی هستیم که خاص خاص شخص خودمان است و بدون تردید اثری را که خلق کردید بر مبنای گستره و محدودیت های شخص جنابعالی پدید آمده است که الحق هم خوب پدید آمده است ، اما در مقایسه با ایده کار که بسیار خوب و بدیع است ، متن جای کار بیشتری داشت ، بدون شک اگر بنده نیز پدید آورنده اثری باشم و شما اثر بنده را به داوری بنشینید به نقاط ضعف و قوت متفاوتی پی خواهید برد .
برایتان موفقیت های فزون تر آرزو دارم . پاینده باشید
۰۳ خرداد ۱۳۹۸
خریدار
محمد رفیعی (mohammadrafiee)
جناب عزیزی اصولا اگر مخاطبی وجود نداشته باشته نمایشی هم نخواهد بود. همیشه دغدغه مخاطب برای بنده بسیار جدی بوده و اساسا وقتی تولید نمایش برای عرضه به مخاطب هست پس چه طور میشه تماشاگر رو نادیده گرفت؟؟ لااقل بنده چه نمایش کمدی کار کنم و چه ابزورد قطعا تماشاگر برایم الویتی بزرگ خواهد بود.برای شما هم موفقیت آرزو میکنم همراه با لبخندی محو ناشدنی در زندگی.
۰۳ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به داوری بسیاری از صاحبنظران و منتقدان ، نمایشنامه " ملاقات بانوی سالخورده " شاهکار فردریش دورنمات فقید ، نمایشنامه نویس شهیر سویسی است ؛ خلق این اثر در سال 1955 یعنی بیست سال پس از آفرینش اثر مشهور دیگر خود ، نمایشنامه ی ازدواج آقای می سی سی پی ، نشان از دغدغه مندی آرمان عدالت و صورت بندی آن و امکان و یا امتناع آن در جامعه ی بشری ، در عمق ضمیر دورنمات بزرگ دارد که هم الهیات می دانست و هم فلسفه .

این نمایش تراژیکمدی دارای ایده ای بس عمیق و تاریخمند است که ریشه در درازنای حیات فکری و اجتماعی بشر محکوم به حیات بر روی کره ی خاکی دارد ، بشری که برای معنا بخشیدن به زندگی خویش به طرح مساله و آرمان آفرینی روی آورد ، و از میان این آرمانها و مسایل بنیادین ، عدالت ، مهم ترین ، فراگیرترین و هم زمان سیال ترین آرمانی است که از سپیده دم تاریخ تا هنوز و به ظاهر تا آینده ای بعید ( بدلیل ماهیت و تکثر و متغیرها ) چشم بشر مظلوم نگران دست یافتن به آن است .

اما امکان و یا امتناع دستیابی جامعه ی بشری به آرمان عدالت بسیار زمان مند و مکان مند است و از آن با اهمیت تر متغیر بودن مفهوم و تعریف عدالت از هر فرد انسان به فرد دیگر است .
به بیان دیگر عدالت نزد هر احدی از آحاد انسان تعریفی دارد که دامنه ای از تباین تا انطباق نسبی را شامل میگردد و این ... دیدن ادامه ›› سیالیت متکثر ، در طرح نمایش " ملاقات بانوی سالخورده " بسیار برجسته می نماید ، علاوه بر آن نویسنده می خواسته با طرح مسله اجرای عدالت از مسیر بی عدالتی ، نسبت کلی امر اخلاقی با عدالت را برای مخاطب خویش مطرح سازد و یا به بیانی دیگر شاید نویسنده بدنبال آن بوده که وجدان اخلاقی مخاطب را تحریک نماید که نسبتی میان دو ارزش فضیلت اخلاقی و عدالت برقرار نماید و یا در خصوص آن بیاندیشد .

سپاس از جناب پارسا پیروزفر که متنی را برای اجرا برگزیدند که شاهکار دورنمات بزرگ است و سپاس از هنرمندان نقش آفرین این نمایش ارزشمند و اندیش ورز ، طراحی و اجرای گریم که عالی بود و دکور که باید دید و حظ برد ، دست مریزاد و خدا قوت .
مهدی عزیزی (me1037)
درباره اپرای عروسکی عشق i
" بحریست بحر عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست "
انگشت اشاره ی بهروز غریب پور در این اثر ، که مشحون جلوه های خیره کننده ی بصری و مضامین بلند معنایی در قالب نظم است ، سمتی را نشانه رفته که عمریست قبیله ی زیبا اندیشان تاریخ جغرافیای مظلوم ، همان جهت را نشان گرفته اند .
در جای جای این نمایش هنرمندانه ، اثر انگشت مولوی ( پیامبر مذهب عشق ) در روایت و امضای حافظ و سعدی ( دو سلسله جنبان قبیله ی عشاق ) در معنا ، آشکارا پدیدار است .
این اثر نیز مانند دیگر آثار هنرمند دانشمند ، غریب پور گرامی ، مرزهای دنیای واقع را می شکند ، خیال را به پرواز در می آورد ، زمان را متوقف ... دیدن ادامه ›› می سازد و بیننده را به عمق تاریخ پرتاب میکند تا همراه شیخ صنعان دل به دختر ترسا ببندد و به مهابت پدیده ای به نام عشق پی برد که در سرسپردگی به معشوق هیچ حد یقفی نمیشناسد و آنگاه که شکستی ، و عشق ، تو را از میان برداشت ، معشوق ، جان به عاشق صادق می سپارد و در این نقطه است که منی و تویی از میان بر میخیزد ، و این تجربه ی زیسته ی مولاناست که صید صیادی چون شمس شد و قمار بازی شد که " بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر " هم او که سجاده و مکتب و کرسی افتا را وانهاد و سر سپرده ی عشق شد " سجاده نشین با وقاری بودم // بازیچه ی کودکان کویم کردی " .
دست مریزاد به استاد غریب پور و همه ی عوامل اجرایی این اثر ارزشمند . خدا قوت

به داوری بنده خرده نان اثری است نجیب و محترم که به دلایل گوناگون ارزش دیده شدن را دارد :
نخست در مورد متن اثر اینکه : 1- ایده و طرح نمایش واجد کارکردی عینی و عملی است که تغییر الگوی زندگی اجتماعی را در پیش چشم خواننده و بیننده اثر نهاده است ، بدین لحاظ نویسنده عمق تفرد زندگی بشر را هدف گرفته و به نقد کشیده است . این اهمیت زمانی افزون می گردد که توجه کنیم در عصر رسانه های دیجیتال شتاب شکاف فرد - اجتماع سرعتی دو چندان یافته است . 2- متن اثر ، سلطه ساختارها و فرایندهای ذهنی که ناشی از سو گیری های شناختی انسان است را به مرآی بیننده نشانده و اهمیت این مطلب در آن است که این سلطه منجر به خطای نظام مند در گرایشات و استدلالات انسان نسبت به زندگی خویش گردیده و تسلسل وار منتج به تصمیم گیری های اشتباه در طول زندگی می گردد . 3- در این اثر مخاطب به خوبی و بطور ملموس نتیجه توجه محض به درون زندگی خویش را مشاهده می نماید که خرده نان های پراکنده در سطح زندگی خود را با اهمیت تر از جانهایی می بیند که در همسایگی اش به خطر افتاده اند . 4- نکته بسیار مهم دیگری که در طرح اثر به چشم می آید این است که انسان برای اعمال اراده جهت دستیابی به خواسته ها و تمایلات زندگی خویش زمان نامحدودی در اختیار ندارد و اینکه مسئله این نیست که در میانسالی بدن انسان سر ناسازگاری می گذارد بلکه این پشیمانی ها و افسوس ها هستند که در این سنین به شکارمان می نشینند و روحمان را خراش می دهند ، ارجاعی رندانه به گفته سقراط بزرگ که " زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد " .
اما در مورد این اجرا که علیرغم مینیمال بودن تمامی عناصر ، به داوری بنده به غایت موفق عمل نمود و این نشان از هوشمندی و هنر کارگردان محترم آن دارد که با بهره گیری از حداقل های لازم حداکثر بهره برداری را از متن نموده ... دیدن ادامه ›› است .
اجرای هنرمندانه و استادانه رضا بهبودی عزیز مثل همیشه عالی و بدون تردید نقش مقابل ایشان سرکار خانم اقبال نژاد که چه دلنشین و هنرمندانه از عمق جان ایفای نقش نمودند .
تکمله : تواضع و فروتنی کورش سلیمانی عزیز مثال زدنی است و ارمغان این رفتار والای انسانی برای وی عزت است و احترام .
سپاس از تمامی عوامل این اثر نجیب .
جناب مهدی عزیزی عزیز ... خوشحالیم از اینکه تماشاگران فهیم و ارزشمندی چون شما داریم ... پاینده باشید ...
۰۸ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
علیکم بالمتون ، لا بالحواشی
عمده ی نقدها به نمایش شاه لیر خلاصه می گردد در 1- طولانی بودن زمان نمایش 2- طراحی صحنه و 3- طراحی لباس
اما بعد : در خصوص مطول بودن زمان نمایش ، بیشتر باید به مرحوم شکسپیر خرده گرفت ، گویی خامه ی جناب شکسپیر هنگام آفرینش این اثر گرفتار عارضه ی روان روی بوده است ( این را از باب مزاح عرض کردم و گر نه کیست که نداند لیر شاه برجسته ترین اثر ماندگار شاید بزرگترین درام نویس تاریخ ادبیات بشر است تا اکنون ) .
اما در مورد طراحی لباس و صحنه ، نمایشی با این حجم طولانی زمان ، بازیگر بسیار و عوامل اجرایی فراوان چنانچه خواسته باشد از طراحی لباس و صحنه ی آنچنانی نیز بهره ببرد ، لا جرم با افزایش هزینه تولید ( آن هم با توجه به افزایش چند برابری قیمتها در موقعیت کنونی ) مواجه گردیده و بالتبع افزایش گزاف بهای بلیط نخستین پیامد منطقی آن است که در این صورت نیز امثال بنده خود از متقدمین منقدین می گردیم که تاتر لاکچری می سازند تا در این وانفسای اقتصادی ، گروهی از ما بهتران ، بضاعت به نظاره نشستن آن را داشته باشند .
به داوری بنده ، درک همه ی محدودیت های ( تاکید میگردد ، همه ی محدودیت ها ی) تهیه کننده و کارگردان محترم این نمایش ، در درک چرایی و چگونگی این سبک اجرا کمک شایانی به مخاطب خواهد نمود ، اینکه ایشان مخیر بوده بین اینکه اثری با طراحی بصری به غایت حرفه ای بیافریند با هزینه ای بسیار و مخاطبی ... دیدن ادامه ›› خاص و اندک و یا نمایشی با طراحی بصری حداقلی با بهاء تمام شده کمتر و مخاطبینی عام تر و افزونتر ، تا آنچه را که نویسنده ی نابغه در زوایای گوناگون این اثر ، آشکار و پنهان داشته است ، در مرآی مخاطبین بیشتری بنشاند ، و به نظر می رسد تهیه کننده و کارگردان محترم ، گزینه دوم را هدف گرفته است .
به داوری بنده ، برای درک بهتر این نمایش و خوشه چینی از اثر بلند نویسنده نابغه ی آن می بایست از حاشیه ها گذشت و به متن رسید ، شکسپیر در این اثر جاودانه خود به بهترین شکل ممکن روند تقابل حقیقت ( خیر ) و دروغ ( شر ) را در سپهر سیاسی پادشاهی به منصه ی ظهور می رساند .
اینکه ، حقیقت علیرغم اینکه در بادی امر تلخ و نا خوشایند جلوه می کند اما ثمره ی آن بس مطبوع و شیرین است ؛ و دروغ که بدوا" مطبوع می نماید پایانی به غایت تلخ و تراژیک را رقم می زند ؛ و چه چیز از این پسندیده تر که عیاری و معیاری برای عملی به دست دهد که به فرجامی نیک بیانجامد ؛ به ویژه اینکه ما انسانها ی فراموشکار مدام به تلنگر نیاز داریم تا مسیرمان را ( در همه ی عرصه ها ) اصلاح نماییم ، و تاتر چون صحنه ی زندگی ، ما را به ضمیر نیک ارجاع می دهد با نشاندن بدیها در مرآیمان .
تا باد چنین بادا .
درود بر شما
این رو که توجه به طراحی لباس و صحنه و دکور و موارد این دست رو بخوایم به لاکچری شدن ربط بدیم رو من به شخصه دربست مخالفم ،
از دید من اهمیت به این موارد یعنی اهمیت به متن و تماشاگر ، تازه با توجه به اینکه بلیط شاه لیر هم ازجمله گران های تیاتر شهر محسوب میشه .
۰۷ آذر ۱۳۹۷
مهدی گرامی قسمت اول فرمایشتون متوجه دکتر دلخواه است ایشون کارشونو مدرن میدونن
دوم اینکه اینکار اگر به نظر شما روشنگر بوده نظر شماست و بحثی نیست همانگونه که از نظر من نبوده
در مورد نمایش رادیویی که البته فکر کنم متوجه متظور من نشدید نکته همانجاست که فرمودید با اینکه رادیویی بوده و بصری نبوده به گمان بنده بسیار بسیار از این نمایش روشنگرتر است که این نشون از ضعف نمایشی میده که با چشم دیده میشه و با گوش شنیده ...
۰۷ آذر ۱۳۹۷
درود بر شما جناب عزیزی

با نگاه و نظرات شما موافقم.
۰۸ آذر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با تشکر از سایت محترم تیوال .
شاه لیر جزو آثاری است که به دلایل زیر باید آن را به نظاره نشست :
1- به داوری برخی از مهم ترین شکسپیر شناسان جهان ، شاه لیر ، مهم ترین و برجسته ترین و ارزنده ترین اثر تراژیک شکسپیر شاید بزرگ ترین درام نویس جهان و تراژیک ترین تراژدی هم اوست .
2- شاه لیر مهم ترین اثر شکسپیر در حوزه ی سیاست و به ویژه نقد مطلق قدرت است که به شکلی آشکار و عریان نوری بر مناسبات فاسد پشت پرده ی قدرت پادشاهی می اندازد و حقیقت جاری در بین اشراف و نجیب زادگان طبقه ی حاکم و شرارت و تباهی هم ایشان را بر آفتاب می افکند .
بر خلاف اسطوره ی فریدون در شاهنامه که سوگنامه ای است حماسی و مشابهت عجیبی به داستان شاه لیر دارد و در حدود ششصد سال پیش از شکسپیر توسط حکیم طوس به رشته ی تحریر در آمده ، شاه لیر اثری است سراسر تراژیک و غمنامه ای است که تخم آن به ظاهر در خاک خردمندی کاشته می شود اما میوه ی آن در اتمسفر جنون و دیوانگی حاصل می گردد .
3- به نظر می رسد هشتاد سال پس از مرگ ماکیاولی ، شاید مهم ترین فیلسوف سیاسی جهان ، شکسپیر با نگارش نمایشنامه شاه لیر در پی قداست زدایی از ... دیدن ادامه ›› قدرت در انگلستان زمان خویش و پادشاهان آن بوده باشد که اگر به چنین نیتی دست به خامه برده باشد ( در زمان خویش ) کاری کرده است کارستان .
شکسپیر در این اثر خود ، با عیان کردن نیت پادشاه که قدرت را برای دخترانش می خواهد و عنوان پادشاهی را برای خود با یک تیر چند هدف را نشانه رفته است : اول اینکه او می خواهد به مخاطب خویش بنمایاند که قدرت پادشاه از تسلط او بر نهادهای سیاسی ، منابع مالی و جغرافیای سرزمینی منبعث است و نه از منبع دیگر ( مانند واژه ی فره ایزدی در ایران باستان ) بنا بر این سخت بدنبال قداست زدایی از نهاد قدرت است ، دوم اینکه پادشاه باید قدرت خویش را در ابزارهای مادی جستجو نماید ( در اینجا به اهمیت نظرات ماکیاولی پی خواهیم برد ) ، سوم ، نقد عریان به مناسبات هنجار شکنانه از منظر اخلاقی در میان شاهزادگان و نجیب زادگان که برای دستیابی به قدرت حاضر به شکستن هر حد و مرزی هستند و چهارم توجه دادن مردمان به امر معنوی و سیرت نیک و نهاد پالوده که در هر حالتی وسیله ی رهایی از تاریکی و تباهی درونی است و نیک بختی حقیقی .
اما اجرایی که به کوشش دکتر مسعود دلخواه و تیم بزرگ اجرایی و هنرمندان همراهشان در سالن اصلی تاتر شهر بر صحنه جان یافته است همانند هر اثر انسانی دیگر واجد محاسن و معایبی است که به داوری بنده محاسن آن بر معایبش غالب است ، همچنین شرط انصاف آن است که به محدودیت های کارگردان و تیم اجرایی در مورد چنین نمایش بزرگ و پربازیگر و مطول به لحاظ مدت زمان اجرا توجه نمود ، به باور بنده وجه غالب نمایش این است که توجه به خط روایی داستان و غور در عمق اثر که معجزه ی بی بدیل شکسپیر بزرگ می باشد توجهی و تمرکزی می طلبد که در آن صورت ما را به عصر لیر شاه می برد .
انصاف حکم می کند که از هنر نمایی کم نظیر دکتر مهدی سلطانی به آسانی نگذرم ، همچنین یادی نمایم از نقش آفرینی زیبای محمد صادق ملک ، ناصر عاشوری و محمدرضا علی اکبری .
یا حق
ایده ای خوب
پرداختی متوسط
روایاتی تکراری و کشدار
دیالوگهایی سرشار از شعار زدگی
ارجاعات و رفت و برگشت بی دلیل زمان در طول کار
در قیاس با مافیا کار سطح پایین تری بود ، تکرار مکرر و مطول روایات زمان زیادی را صرف اجرا نموده بود که حوصله ی مخاطب را سر می برد ،
به امید مشاهده کارهای سطح بالاتر از سرکار خانم فروزند و تشکر از نقش آفرینان نمایش
به داوری بنده ، خدایگان نمایشنامه ای است با ویژگیهای :
1- موضوعی که به تمامی در صحنه خلق ، پرداخت و ختم می گردد ، کنایه ای به صحنه ی نمایش بسیار بزرگتر و هماره تکرار شونده ای به نام جهان . اشاره ای به خلاقیت ذهنی و ذهنیت خلاق و آفریننده ، تعریضی به تلاش فکری هزاران ساله بشر برای حصول به حقیقت هستی و وجود . طرح جدی پرسش پیشینی بودن صحنه ی زندگی و یا پسینی بودن آن و سهم هریک .
2- طرحی در نهایت خلاقیت و ظرافت در باز آفرینی پرسشهای اساسی ، از متقدمین که سقراط بزرگ پرسشگر آتنی است تا متاخرین ( ارجاع به نیچه در صحنه ی پایانی ) ، با همان دغدغه های تاریخ حوزه اندیشه بشر .
3- تلفیق و تفریق چند باره ی هنرمندانه و رندانه ی زمان و مکان ( به عنوان مهمترین و ای بسا یگانه معیارهای دستگاه شناخت بشر ) در طول نمایش که گویا اشاره ای است به کیفیت لا یتغیر حیات فکری انسان و شاید هم محدودیت های او برای درک واقعیتهای پیرامونی و تاکیدی بر پلورالیستیک بودن درک بشر از حقیقت .
4- آفرینش بی وقفه ی موقعیت های طنز در سراسر متن ، بدون در افتادن به ورطه ی ابتذال .
5- لایه لایه بودن نمایش و در نتیجه غافلگیری پی در پی مخاطب .
...و این است جادوی " وودی آلن " نابغه ی کمدی و طنز جهان که به همت ... دیدن ادامه ›› هنرمندان جوان و با استعداد این مرز و بوم بر صحنه ی نمایش جان یافته است .
سپاس ویژه از وودی آلن و شهرام زرگر و دکتر رحمت امینی و تیم هنرمند این نمایش ( اعم از نقش آفرینان ، طراحان و موسیقی ) که ضمن اینکه در عمق خود پرسشهای اساسی طرح نمود و پیام های عمیق مستتر داشت ( گرچه در پایان فروتنانه اظهار داشت ( نقل به مضمون ) مگر تئاتر باید حتمن پیام داشته باشد ) ؛ لحظات مفرحی برای مخاطب رقم زد که در شرایط امروز غنیمتی بود و هدیتی .
برجسته ترین نقطه ضعف نمایش تاخیر 30 دقیقه ای بود که البته از استثنائات گذشته ، اندک اندک دارد به قاعده تبدیل می گردد .
سپاس مجدد از تمامی عوامل گرامی این اثر دوست داشتنی .
جناب عزیزی، شما عزیزی. نمایش خدایگان در روزهای اول یکبار با تاخیر ۲۰ دقیقه‌ای اجرا شد که بیشترین مقدار تاخیر ما بوده. البته تاخیر تا ۵ دقیقه‌ چند باری داشتیم. قطعا جمله قبل برای توجیه تاخیر یا دفاع از چیزی که در ذات خودش غلطه گفته نشد، بلکه از نظر ما اگر تماشاگر حتی ۱ دقیقه بیشتر از موعد مقرر در سالن انتظار، منتظر شروع نمایش بمونه، به‌خاطر اینه که ما کارمون رو درست انجام ندادیم(حتی اگر این تاخیر از جانب گروه اجرایی نباشه باز هم این ماییم که باید شرایط مساعد رو برای مخاطبمون طلب کنیم). اما همونطور که خودتون هم اشاره کردید، مناسباتی بر تئاتر ما حاکم شده که حتی ما...
بعد از خوندن مطالبت درباره نمایش خدایگان یه پیشنهاد عالی به ذهنم رسید:
شما یک دستگاهی که مثل برق زئوس رو هرجایی که خواستی ظاهر کنه، لازم داری... من چند نمونه درجه یکشو دارم. با تماشاگرامونم زیر قیمت حساب میکنم. اگر خواستی، میدونی کجا پیدام کنی دیگه‌، فقط کافیه با رفقا بیایو چند تا بلیط دیگه برای نمایش "خدایگان" بخری...
۲۸ مهر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آهواره اثری است تراژیک در فضایی به ظاهر تاریک (تعریضی به فضای تاریک زندگی برخی مردمان بر کره ی خاکی ) که توسط نویسنده ، نوری بر آن تابانده شده تا معیاری باشد و عیاری برای آنانی که در اتمسفر مه آلود خاورمیانه تنفس می کنند ، بیان بر صحنه ی مظلومیت مردمان و به خصوص مظلومیت مضاعف زنان که به واسطه جنسیت شان ، هر کجا ظلمی است برای ایشان دوچندان است .
روایت همواره ی زندگانی بشر بر کره ی خاکی ، تقابل نیکی و شر ، نبرد نور و تاریکی و جدال عشق ، نماد روشنایی و آگاهی و جنگ ، نماد ظلمت و جهل .
با نگاهی به حافظه ی حکمت و ادب این مرز و بوم به دیرینگی این تقابل پی می بریم :
در ستایش عشق ، مولانا جلال الدین چنین فرموده : " ملت عشق از همه دنیا جداست / عاشقان را ملت و مذهب خداست " یا " علت عاشق ز علتها جداست / عشق اصطرلاب اسرار خداست / عاشقی گر زین سر و گر زان سرست / عاقبت ما را بدان سر رهبرست " این پدیده ، چنان مهیب است که آن بزرگوار بزرگ اندیش بزرگ منش در برابر آن خجل می ماند " هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل باشم از آن " که این نکته خود گویای وزن این گوهر مغفول است .
همچنین حافظ عزیزمان که خود از سلسله جنبانان عشق در حکمت این دیار بوده است حق آن را چنین ادا کرده : " با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی / تا بیخبر بمیرد در رنج خود پرستی " یا " عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / نا خوانده نقش مقصود از کارگاه معنی " ، آن حکیم عزیز بلند آوازه تمام معنای حیات بشر را در عشق خلاصه نموده است .
و استاد سخن ، شیخ اجل سعدی که می فرماید : " به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست / عاشقم ... دیدن ادامه ›› بر همه عالم که همه عالم از اوست " و یا " سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست / هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست " ، فراغت از عشق خطر آفرین است و مخاطره آمیز و نویسنده این نمایش مخاطرات آن را به رشته ی تحریر در آورده و کارگردان و نقش آفرینان این اثر تقابل ظلمت مرگ و جهل با این پدیده ی نادر حیات بخش آگاهی آفرین را در صحنه ی نمایش به مرآی بیننده در آورده اند .
زنان و مردانی با هویت های زاد بوم و اعتقادی گوناگون اما با وجه اشتراک عاشقی که به جرم زیبا اندیشی و عشق ، قربانی جهل جزم اندیشان و عشق ستیزان شده اند اما در نهایت در شط عاشقی غوص کرده اند و گهرها صید نموده اند و فرصتی یافته اند تا تمام آنچه را که بدان آگاهی دارند در منظر ما که هنوز فرصتی داریم به نمایش بگذارند و از قول قبیله ی زیبا اندیشان تاریخ نهیبمان زنند که " عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید / نا خوانده نقش مقصود از کارگاه معنی " و انذارمان دهند که عشق زمینی و عشق آسمانی دو روی یک سکه اند و شاهد مثال بیاورند که " عاشقی گر زین سر و گر زان سرست / عاقبت ما را بدان سر رهبرست " .
برای تماشای این اثر متفاوت و ارزشمند که روایتی دیگرگونه برای بیان بزرگترین دستاورد معنوی بشر ( عشق ) و رنجهای تبعی آن که زاییده ی خام اندیشی و کوته نظری جاهلان ، به ویژه در جغرافیای مظلوم برگزیده است ، می بایست مجهز به تمرکز بسیار و حوصله ی افزون بود تا به درک درستی از متن رسید ؛ شاید هم نیاز به تجدید دیداری با آن .
سپاس از نویسنده ، کارگردان و نقش آفرینان محترم و معزز این نمایش برای طرح موضوعی خطیر .
عالی بود. با توصیف شما از این نمایش، باید رفت و دید.
فکر می کنم حافظ حکم قطعی رو در مورد فراغت از عشق داده:
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق / بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
۰۶ مرداد ۱۳۹۷
دوست گرامی جناب crimson
سپاس از توجهتان و تشکر از یادآوری شاه بیت حافظ عزیز و گرامی که حافظه ی سرزمین مادری است .
در این نمایش روایت داستان غیر خطی است و طرح و متن ، مسلط بر سایر عناصر است و به واسطه ی فضای صحنه ، حس نمایش بیشتر از طریق دیالوگ به مخاطب منتقل می گردد و دیالوگها پر است از ایجاز و ارجاع ؛ بنا بر این تمرکزی و حوصله ای دو چندان می طلبد .
امید است از تماشای آن بهره ببرید .
۰۷ مرداد ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش ریچارد ، با اقتباس از اثر ماندگار و شاهکار شکسپیر (ریچارد سوم ) به خامه ی توانای حمید رضا نعیمی به رشته ی تحریر در آمده و به کارگردانی هم او بر صحنه جان یافته است .
در اینکه روایت شکسپیر چه میزان طابق النعل بالنعل بر حقایق تاریخی استوار بوده ، تردیدهای جدی وجود دارد اما بازآفرینی شکسپیر از شخصیت ریچارد سوم با توجه به پارادایم های مسلط زمان و زمانه ی خود ، ترسیم شر در تمامی ابعاد آن است . به نظر می رسد هدف شکسپیر روایت و بازآفرینی تاریخ به تمامی نبوده است ، او به دنبال این بوده که نمادی از شر بیافریند و در معرض دید عموم قرار دهد و چه شری شایسته تر از ریچارد سوم از خاندان یورک و آخرین پادشاه انگلستان در قرون وسطی که با افکار و اندیشه های شریرانه و اقدامات وحشت آفرین خود ، مناسب ترین سوژه ی در دسترس نویسنده بوده است .
افکار و اندیشه های ریچارد ، این نابغه ی شرور ، به گونه ای است که همواره وی را در برج عاج امتناع نقد شدن می نشاند و همواره از همه کس و همه چیز طلبکار است ، آنجا که ریچارد می گوید : " من همیشه عکس العملی بوده ام در برابر دیگران " اوج القای این مفهوم است که ، همواره دیگران در برابر کرده شان قابل نقد اند و چون وی فقط عکس العملی بوده در برابر عمل غیر ، نقد در مورد او فاقد موضوعیت است و این عالی ترین جلوه ی گریز از صحنه ی داوری دیگران در مورد خود است ، در حالی که در حقیقت فعال مایشا در تمامی عرصه ها خود ریچارد است ، ریچارد خداوندگار مغلطه است و کلامش جهان مغالطات .
در صحنه ای که مشخص می گردد که کتاب مقدسی که ریچارد همواره در دست دارد در حقیقت "شهریار " ماکیاولی است دو معنا قابل مستفاد است ، اول اینکه نیکولو ماکیاولی استاد شیطان و مبدا شر است ( شر در حوزه ی سیاست ) و دیگری اینکه ریچارد اهداف سلطه طلبانه ی خود را در زیر نام کتاب مقدس پنهان ... دیدن ادامه ›› نموده که این خود ناشی از پارادایم فرهنگی جامعه است .
گزینه اول جفا در حق نیکولو ماکیاولی است و چنانچه گزینه دوم مد نظر نویسنده محترم بوده باشد زهی شاهدان بسیار از این دست در تاریخ بشر از سپیده دم آن ، تا قرون و سطی و بعد .
اما قله ی این اثر جایی است که ریچارد عنوان می دارد : " من قدیس نیستم ، من خود خود انسانم " ، این جمله دو برهه ی حساس تاریخ را از یکدیگر جدا می سازد ، نقطه ی خاتمتیست بر قرون وسطی و سین سلام بر عصر روشنگری ، چکیده ی رهیافت فکری حکمای بزرگی است که با اراسموس آغاز شد و با یک دوجین اندیشمندان اندیشه ورز ادامه یافت و با کانت به اوج خود رسید .
تراژدی ریچارد با تک گویی آغاز می گردد و با دیالوگهای پی در پی و بی امان ادامه می یابد و به پایان می رسد ، فرازهای بسیاری از این دیالوگها تاریخ و مفاهیمی دراز دامن در پس پشت دارند ، اشاره ای به حیات فکری بشر در روی این سیاره ی آبی ، نمودی از تلاش بشر برای درک عالمانه و فهم محققانه .
برای حضور در این نمایش بیش از چشم می باید گوش بود و هوش که مباد که دیالوگی از دست برود که حکمتی از دست می رود .
هنرمند گرانسنگ حمیدرضا نعیمی این بار نیز در راستای طرح دغدغه های وجود دردمندش از تمامی خویشتن مایه گذاشته تا دری بگشاید ، معبری بازکند ، نوری از روزنی بتاباند ، چشمی به حقیقتی بگشاید ، حکمتی عرضه کند و بسی بسیار از این دست تعابیر ، به نوبه ی خویش خامه اش می بوسم و به احترامش تمام قد می ایستم که گلی دیگر از گلستان هنر رویانده .
باشد که این گلستان پرگل تر باد و بی خار تر .
ایدون باد .
سپاس از شما که نظرتان را با ما به اشتراک گذاشتید
و ممنون از یادداشت پر مغزتان
۲۲ تیر ۱۳۹۷
سرکار خانم مظاهری
از حسن ظن تان سپاسگزارم .
احساس نمودم که این ، کمترین میزان قدرشناسی ست از کارگردانی بزرگ برای خلق اثری سترگ .
۲۳ تیر ۱۳۹۷
عالی
تشکر آقای عزیزی
۲۷ تیر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
" .... ما همگی در یک جهان زندگی نمی کنیم بلکه به تعداد انسانها جهان وجود دارد ... ... ما انسانها در یک جهان زنده ایم اما در یک جهان زندگی نمی کنیم ، ما هرکدام در دنیایی که برای خود ساخته ایم زندگی می کنیم و هرکس بر حسب اینکه چگونه دنیایی برای خویش ساخته است در آن زندگی میکند " .
برگرفته از دیباچه کتاب " ما در کدام جهان زندگی میکنیم؟ "

انسان بعنوان موجودی چند بعدی در دو جهان می زید ، یکی جهان فیزیولوژی که زیست طبیعی او در آن رخ می دهد مثل همه ی جانداران از قبیل حیوانات و گیاهان و نباتات که در این جهان کمابیش زیستی مشابه دارند اما جهان دیگری که بسی بسیار پیچیده تر از جهان فیزیولوژی است و کرانمندی برای آن متصور نیست جهان ذهن است که مختص بشر خردمند است ، ساختار این جهان برای هر واحد انسان منحصر به فرد است و کیفیت هر جهان وابسته به حالات و کیفیات ذهنی فرد همان انسان .

همه ی ما انسانها دارای محدودیت های وجودیی هستیم که این محدودیت ها امکان درک تام حقایق وجودی را به امتناع بدل می نماید ، در طول تاریخ بشر ، انسانهای بزرگی بوده اند که به درک بلندی از حقایق جهان دست یافته اند اما هم ایشان نیز داعیه ی درک و شناخت تام هستی را فرو نهاده اند .
برنارد پاتریک ... دیدن ادامه ›› فری یل نمایشنامه نویس و کارگردان برجسته ی ایرلندی که به او لقب " چخوف ایرلند " را داده اند در عمق نمایشنامه " مالی سویینی " به طرح پرسشی اساسی می پردازد و آن اینکه آیا دستکاری شناخت و درک جهان پیرامونی انسانها که تجربه ی زیسته ی ایشان است و حظی از شهود را نیز در خود دارد چه میزان اخلاقی است ؟
البته نویسنده خود در صحنه ی صید ماهی توسط دکتر رایس و قطعه قطعه کردنش توسط فرانک پاسخی روشن به پرسش طرح شده می دهد و به طور مطلق ماجراجویی بی منطق فرانک ( شوهر مالی - که در ادامه ی همه ی ماجراجویی های بی منطق سراسر زندگی اوست ) و خودخواهی دکتر رایس برای اثبات خود به جامعه ی حرفه ای پزشکی را امری غیر اخلاقی قلمداد می نماید .
مالی سویینی که زن میانسالی است که در طفولیت دچار نابینایی شده و به تجربه و با لمس اشیاء ، در فرایندی پیچیده با آزمون و خطا و کشف و شهود به آگاهی و درکی درست از نشانه ها یی که از محیط دریافت می نماید رسیده است و زندگی مستقل و مفید ی برای خود دست و پا کرده ، به ناگهان با اراده ای ماجراجویانه و خطرناک ( از سوی فرانک که دارای روحی نا آرام و نامتعادل است ) و تصمیمی خودخواهانه و بی منطق ( از سوی دکتر رایس که پزشکی ماهر اما دائم الخمر است ) مسیر زندگی اش در پیچی سهمگین با اراده مبتذل دو انسان نامتعادل در شرایطی که خود هیچ نقشی در ظهور شرایط جدید نداشته به سوی دره ی عمیق نابودی تغییر مسیر می دهد .
نویسنده در این اثر ارزشمند توجه ما را به اصلی معطوف می دارد که مراعات آن دنیا را از آن چه که هست به مراتب مطبوع تر می نماید ، اول اینکه کیفیت و نحوه ی تجربه ی زیسته و حالات ذهنی برای هر فرد سالم به لحاظ روانی ، منحصر و مفید و مقید برای همان فرد است و باید مورد کمترین دستکاری قرار گیرد و دوم اینکه همه ی انسانها از سطحی از معلولیت برخوردارند و معلولیت جسمی پیش پا افتاده ترین معلولیت است که مانعی برای تحرک و شناخت و شهود ذهنی نیست و اما بدترین معلولیت خودخواهی و به ویژه خودخواهی ذهنی است که ضمن نابودی خود موجبات نابودی دیگری را نیز فراهم می آورد ، به داوری بنده نوعی اگزیستانسیالیسم معرفتی متکی بر اخلاق در این اثر مستتر است آنجایی که دکتر رایس تاکید بر افتراق مفهومی و معنایی دو واژه ی دیدن و نگاه کردن می کند .
سپاس بیکران از کارگردان محترم نمایش جناب میرمنتظمی ، سرکار خانم الهام کردا که به معنای واقعی کلمه بی نظیر بودند ، نقش آفرینی ارزشمند جناب امیر آقایی که در طول نمایش با احساس تام و تمام دیالوگ گفتند و صابر ابر گرامی که تنها با لحن و صدا و میمیک صورت به بهترین وجه نقش آفرینی کردند و از طراح صحنه که هنرمندانه و تاثیرگذار در انتقال پیام به مخاطب اثر افرینی داشتند و یادی از نویسنده و کارگردان داراماتیست ایرلندی برایان فری یل فقید .
یا حق
عاطفه گندم آبادی و امیر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عدالت ؛ آرمان گم شده تاریخی بشر
تصور تصویری که در آن قلیلی سهمی هزاران هزار متری از زندگی دارند و کثیری حظ شان از حیات سانتی متر هاست تصور بعیدی نیست ، کافی است چشم بگشاییم و در همین دم دست های خودمان تصاویرش را به نظاره بنشینیم ، زحمت تصور هم نخواهد داشت ، اگر اراده دیدن داشته باشیم دیدنی ها خود در برابر چشمانمان رژه می روند ، زندگانی قلیلی و زنده مانی کثیری .
عده ای که ادبار و نکبت شان افتخار است و سربلندی و عده بسیار دیگری که افتخار و سربلندی شان نیز نکبت است و ادبار ، حرکت و سرعت که در جای خود مزیت است و هنجار ، چون آوار ناهنجاری بر سرشان فرو می ریزد ، زیرا سانتی مترهای زندگی شان گنجایش افتخار و غرور را ندارد .
و عدالت آرمان گم شده بشر مظلومی است که سهم اش دویدن است و نرسیدن ؛ و آنگاه شاهد عدالت را در آغوش می کشد که شصت پاهایش را به هم گره بزنند ، ایستگاه پایانی که هزاران متری ها و سانتی متری ها در کنار یکدیگر و در کمال عدالت منزل می گزینند ..... و این دور ادامه دارد ......
نمایش سانتی متر از ایده ای بدیع ، طرحی به غایت خلاق و متنی در انطباق تام و تمام با طرح نمایش و پر از تعریض و تذکر و البته اجرایی در نهایت هنرمندی بهره ... دیدن ادامه ›› می برد .
هنرمند گرانسنگ جناب مرتضی شاه کرم :
افتخار داشتم در اجرای پایانی اثر فاخر و هنرمندانه تان به تماشای آن بنشینم ، اثری را که با همکاری هنرمندان هم گامتان به مرآی مخاطبان به نمایش در آوردید ، علاوه بر ارزش هنری کم نظیر ، نشان از ظهور استعدادی ناب در زمینه ی طراحی و نویسندگی و کارگردانی در عرصه تاتر این مرز بوم داشت ، باشد که شاهد درخشش آثارتان بر صحنه های این جغرافیا باشیم .
در پایان دست مریزاد و خداقوتی جانانه بدرقه زحمات همه عوامل محترم این اثر نادر و نمایش فاخر می نمایم .
یا حق

نقدی به نحوه بلیط فروشی این نمایش اما قابل تعمیم به همه نمایشها .
خارج از ظرفیت ، واژه ی منحوسی که بدون احترام به مخاطب تاتر و با هدف کسب سود حداکثری مورد استفاده قرار می گیرد .
در سایت اعلام میگردد که در روزی معین و در ساعتی مقرر برای نمایش بلیط فروشی صورت می گیرد ، شما هم وقت می گذارید و حواستان را جمع می کنید تا در ساعت معین روز مقرر آن لاین باشید و در ردیف یک ، بلیط نمایشی را تهیه کنید که دوست دارید بدون هیچ مزاحمت بصری و با تمرکز کامل تماشاکنید . در ساعت معین روز مقرر وارد سالن می شوید ، در جایتان قرار می گیرید و همچنان که دارید آماده دیدن نمایش می شوید ، یک ردیف تشکچه جلویتان می چینند و افرادی را برای نشستن بر روی تشکچه ها فرا می خوانند ، این کار یعنی عین بی احترامی و بی اخلاقی نسبت به کسانی که با رعایت احترام و اصول در زمان مقرر اقدام به تهیه بلیط نموده اند اما در هنگام اجرا شاهد نادیده گرفتن حق خود هستند .
بارها شاهد بودم که در مسیر خروجی سالنها نیز بلیط خارج از ظرفیت فروخته اند ، با خود اندیشیده ام که اگر اتفاق ناگواری در حین اجرا بیافتد که نیاز به تخلیه سریع سالن باشد ، چه فاجعه ای در کمین تماشاچیان نشسته است و چه لعن و نفرین ابدی بر مسببین آن .
نکنید عزیزان ، بنام انسانیت و اخلاق و وجدان و شرافت ، حقوق دیگران را پایمال نکنید .
امیدوارم برسد به گوش آن کس که باید
و تغییری ایجاد نماید، شاید...
۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تاریخ اندیشه و حکمت جهان از فیلسوفان پیشا سقراط تا زمان حال بطور مدام عرصه ی طرح پرسش های بنیادینی است که هیچگاه پاسخ قطعی نیافته و به نظر می رسد تا دیر زمانی دیگر نیز پاسخی نخواهد یافت ، علیرغم آن ، بشر از اندیشیدن در حوزه ی پرسشهای بنیادین دست نکشیده و نخواهد کشید ، در راستای همین پرسشگری بی وقفه ی بشر است که کارگردان محترم نمایش اسب ، عزم جدی خویش را برای طرح این دست پرسش ها در صحنه تاتر که در واقع همان صحنه زندگی است به منصه ی ظهور می رساند .
فضای مبهم ، اتمسفر وحشت و رفت و برگشت حاکم بر نمایش ، شخصیت هایی که بدست راوی آفریده می شوند ، زنده می شوند ، می میرند باز زنده می شوند و باز میمیرند و این چرخه ی بی انتهای زندگی و مرگ و مرگ و زندگی ، واگویه ای است هنرمندانه از سرنوشت بشری که از نا کجا آباد به این جهان پرتاب شده و در پایان به نا کجا آبادی دیگر می رود ، تعلیق میان دو عدم ، حیرت میان آغازی مبهم و پایانی نا معلوم ، حیرتی بدنبال حیرت و تعلیقی از پی تعلیقی دیگر .
فضای اضطراب آلود حاکم بر نمایش ، تعریضی به اضطراب ، وحشت ، نومیدی ، سرخوردگی ، تردید و یاس بشری است که در فضایی مبهم و راز آلود بدون اینکه جهدی در جهت شناخت جهان خود و جهان بیرون از خود بعمل آورد به جد بدنبال ظهور اراده حیات حیوانی است و بنا بر این انبانش خالی تر از آن چیزی است که گمان می برد .
قدردانی و تشکر ویژه از جناب آقای دادگر و گروه هنرمند همراهشان که با فضاسازی بدیع و فانتزی شان و با استفاده بهینه از تمامی ابزارهای هنر نمایش ، اثری فاخر آفریدند و نشان دادند که هنر نمایش می تواند در خدمت تولید اندیشه و تعالی حکمت قرار گیرد . خدا قوت
عمار عاشوری (ammarashoori)
سپاس از شما
۲۲ بهمن ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید