چی شد که انقدر بد شدیم ؟!
چی شد به جایی رسیدیم که انقدر راحت در حق همدیگه جنایت میکنیم ؟!
چرا الآن باید جایی وایسیم که بگیم : خجالت میکشیم از اسمِ آدم وقتی هیچ بویی از انسانیت نبردیم ؟!
چه طور شد که تبدیل شدیم به موجوداتی که راحت بهم ظلم میکنیم ، حق زندگی کردنو از هم میگیریم بدونِ اینکه ذرهای احساس عذاب وجدان داشته باشیم ؟!
خیلی راحت دل میشکونیم ...
توو چشمای کسی که دوسمون داره نگاه میکنیم و حسشو نادیده میگیریم ...
جوابِ آدمایی که صادقانه از تهِ قلبشون بهمون ابراز علاقه میکنن رو با بی اعتنایی میدیم ...
اینه انسانیت ؟!
اینه ادعای اشرفِ مخلوقات بودن ؟!
جوابِ دوست داشتنو با دل شکوندن دادن ؟!
جوابِ مهربونی رو با بیمعرفتی دادن ؟!
نه ؛
... دیدن ادامه ››
ما فقط از انسانیت اسمشو داریم
ما انسان نیستیم
انسان بودن لیاقت میخواد
باید به یه درجهای رسیده باشی که دیگه نتونی انقدر راحت جنایت کنی
انقدر راحت ظلم کنی ...
دل بشکونی ....
تهمت بزنی ....
قضاوت کنی ....
.......
انسان بودنو باید یاد گرفت
باید درک کرد
باید دوست داشت
باید به زندگی کردن اهمیت داد
باید به زندگی کردن عشق ورزید
آره ؛
انسان بودن سخته
قضاوت نکردن سخته
دل نشکوندن سخته
راحت ظلم نکردن در حق دیگران سخته
ولی ؛
“زندگی زیباست ، تماشاییست
چرا زیبا نمیبینیم ؟!
چرا گاهی به پای این همه خوبی نمیشینیم ؟!
چرا با هم نمیخندیم ؟!
مگر دنیا چه کم دارد ؟!
ببین این آسمان آبیاست
ببین دنیای ما آکنده از پاکیاست
و خوبی تا ابد پاینده میماند
تو باور کن
همین کافیاست “