یه فیلم چند پاره که آدم میمونه که بگه ضعیفه یا قوی
تکنیکالی، فیلم حرکتی رو به جلو برای آقای معادی ست اما از نظر فیلمنامه مایوس کننده ست.
صحنه های بدون دیالوگ و تنها قابهای خیلی خوب آقای کلاری همراه با موسیقی بسیار خوب ، از نقاط درخشان کار است.
فیلم پر است از المان های معنادار و زیبا ، معناهایی که شاید نویسنده الکن بوده از گفتن آنها در قالب متن.
لوکیشن مدرسه ، علیرغم اینکه حاوی بسیاری از المان های ذکر شده است ولی بطور کل زیادی ، لوس ، بی ربط و تا حدود زیادی نادرست است. نادرست از این جهت که فضای ترسیم شده در آن ، فضای سال 60 یا حد اکثر 61 است در حالی که اتفاقات در سال 67 در حال وقوع است. دوستانی که آن سالها را زیسته و تحصیل کرده اند بخوبی میدانند علیرغم اینکه همیشه بطور کلی از واژه دهه 60 استفاده میکنیم ولی بین سال 60 و 67 تفاوتها بسیار بوده است.
به جز بازی پسر بچه که در اکت چهره و فیزیک و صدا غافلگیر کننده است سایر بازی ها چیز خاصی نیستند . تا جایی که من مخاطب با اکت خانم حاتمی در صحنه انفجار به این نتیجه رسیدم که ظن آقای معادی کاملا درست
... دیدن ادامه ››
بوده است.
در تمام دقایق ، فیلم نتوانست مرا در آن سالها قرار دهد بلکه همواره این حس را به من داد که از سال 95 دارم به سال 67 نگاه میکنم .
فیلم در لحظات و المانها و دیالوگ هایی از ابتدا تا انتها اشاره به امید به آینده و نسل جدید داشت که از تک تک اونا لذت بردم و مدام مرا یاد جملات پایانی دامون در فیلم "جایی دیگر" آقای کرمپور انداخت که گشتم پیداش کردم.
"نسلی میاد
نسلی که گوشش از داستانای ما پره
اون میخواد حقیقت رو بدونه
مستند دقیق بی پرده پوشی
تا اون یه جای دیگه رو همینجا بسازه
ما مجبوریم که امیدوار باشیم
نسلی میاد که آرمانش رو عملی میکنه
من مطمئنم
یه روز میاد که همه این دیوارا میریزه و هیچ کس راهشو گم نمیکنه
اون روز چه روزیه
اون روز روزیه که هممون بفهمیم هیچ چیز ارزش گرفتن جون یه انسان رو نداره"