در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فهیمه تردست | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:16:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرم بهتره خانم صامتی با اجرای یک مونولوگ، دل های عشاق رو به وجد بیارن :)
برای منی که از شهریور 1401 یک عادت مهم هفتگی را کنار گذاشته‌ام و به اندازه انگشتهای یک دست هم اجرا ندیده‌ام دیدن تئاتری که بازیگران بزرگ و معروفی ... دیدن ادامه ›› دارد کار سختی بود. انتخاب بازیگر معروف به این معنی‌ست که شاید اجرای خوبی نداشته باشیم، شاید خوب از پس متن برنیامده باشیم و شاید اصلا حرف خاصی برای گفتن نداشته باشیم ولی تماشاگر تو بیا! بیا و سلبریتیهای ما را ببین و از دیدن‌شان بر صحنه با آن لباس و رنگ و نور لذت ببر. این استراتژی در سینما سالهای سال بوده و هست و خواهد بود ولی تئاتر را جای اینجور کارها نمیدانم. به تهیه‌کننده حق میدهم، چرا که بحث پول است و باید چرخ کار بچرخد ولی جای کارگردان اگر باشم کار کمی سخت میشود. کار کردن با بازیگران بزرگ دشواری دارد، چرا که آنها حال و هوای خودشان را دارند و انتقال مفاهیم و معنای مورد نظر پیچیده میشود. اینکه باید بدانی دقیقا چه در سر داری که وظیفه اصلی کارگردان و نویسنده است ولی انتقال آن، داستان خودش را دارد. این کار باید طوری انجام شود که بازیگر بفهمد تو چه میخواهی و آنرا کامل با هنر و خلاقیت خودش انجام دهد. «مالی سویینی» مجموعه‌ای از مونولوگ‌هاست، این هم کار را پیچیده میکند: کنش و واکنشی بین دویا چند بازیگر وجود ندارد و این یعنی بازیگر خودش باید ریتم بازی را تنظیم کند تا مونوتون و خسته‌کننده نشود. صحنه دکور معمول را ندارد. به این معنا که عینیتی در کار نیست و ما باید ذهنیت کارگردان را از طریق بازیگران و نور و صدا دریافت کنیم. تمام اینها ویژگیهای همه آن کارهای خسته کننده و حوصله‌سربری‌ بود که سالهای قبل در سالنهای تئاتر دیده بودم.
اجرا شروع میشود، داستان زنی که تا 40سالگی نمی‌دیده و حالا با حمایت و همراهی همسر ماجراجویش قرار است عمل جراحی‌ای انجام دهد تا بیناییش را بدست آورد، این کار ریسکی برای آنها ندارد چون چیزی را از دست نمیدهند، قطعا نمیبازند و حتی ممکن است برنده باشند و "مالی" بتواند ببیند که بقول دکتر "رایس" معجزه میشود، پزشک دائم الخمری که مدتهاست کار خاصی نکرده و از دوران اوجش فاصله دارد. تقریبا همه چیز زندگیش را باخته و حالا مثل یه بازنده تمام عیار در روستایی دور افتاده به طبابت معمولی‌ش می‌پردازد. او قرار است چشم مالی را عمل کند و این یک عمل ساده و عادی نیست. این 3نفر در این مقطع از زمان به هم رسیده‌اند تا نقطه عطفی برای همه‌شان باشد...
تمام ترسهایم منطقی ولی نتیجه کاملا برعکس بود. اجرای جذابی در تمامی وجوه بر صحنه شاهد بودم، بازیگران بخوبی توانسته بودند حس‌ و جان کاراکترها را به نمایش بگذارند و این یعنی استفاده درست از بازیگران معروف و باتجربه‌ای که میتوانند با هنر و شعبده خود تمام تماشاگران سالن را درگیر کنند. صحنه پر نیست هم ساکن است و هم پویا که با چند المان ساده و نور و صدا و تصویر، مخاطبان کار ترس، تردید، ابهام و تنهایی شخصیتهای نمایش را با تمام وجود حس میکنند و بعد از پایان اجرا تازه میفهمند 80دقیقه در سالن مبهوت چه اتفاقی بودند...

MojiKelar
3 ایپزود اول رو دوست داشتم.
2 اپیزود بعدی شبیه سخنرانی و کلاس روانشناسی بود نه اینکه بد باشه ولی تعجب کردم از اینهمه تغییر فضای کار.
حرکات آقای خواننده به نظر من کمی اغراق آمیز بود و دلنشین نبود.
شما دارید میفرمایید خواننده پس باید به صدا توجه بشه نه حرکات🌹
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
سرکار خانم تردست گرامی سلام

سپاس گروه اجرایی از شما تماشاگر بزرگوار که وقت با ارزش خودتون را به تماشای نمایش موسیقی دردنوشان اختصاص دادید.

آرزوی گروه دردنوشان، آرامش و حس شادی درونی برای همه تماشاگران این نمایش است.
با مهر فراوان
نماینده گروه نمایش دردنوشان
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
آخه ادا اطوار بزرگوار تو چشممون بود😊😊
دقیقا دقیقا :)
۱۳ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی دوست داشتم این اجرا رو ببینم ولی ندیدنش هم لذت بسیار وافری داشت برام.
با تشکر از آقای اسماعیل کاشی و همه همراهان عزیزی که در کنار ما ایستادن و اجرا کنسل شد.
چی شد؟
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
گویا به دلیل اعتراض هیچکس وارد سالن نشده و لغو شده اجرا به دلیل تذکر حجاب...

کاری ندارم موضوع چی بوده..
ولی اینکه حدود ۱۰۰ تماشاگر کنار هم ایستادند اتفاق مثبتی هست...
۰۸ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همه باید سکوت رو رعایت کنن حتی شما خانم گلاب آدینه.
وای 🤦🏻‍♀️
۱۳ تیر ۱۴۰۱
پرستو جمشیدی
گلاب‌جان تو هم؟ -_-
متاسفانه :(
۱۳ تیر ۱۴۰۱
*مریم*
وای 🤦🏻‍♀️
:(
۱۳ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان عزیز در عمارت نوفل شاتو

خواهش میکنم زدن ماسک رو برای حضور در عمارت اجباری کنین، واقعن تو این وضعیت کرونایی چرا باید بعضی از دوستان ماسک نداشته باشن!! که تعداشون هم کم نبود...
و فکر میکنم این دوستان از عوامل نمایش های در حال اجرا بودن :(
نمایش هایی که از قبل از حضور تماشاچی، اجرا رو شروع میکنن همیشه برام جذابه (مخصوصا این شروع هیجانی)
به نظر من نمایش خوبی بود، داستان خیلی قابل ... دیدن ادامه ›› لمس بود و زندگی کردیم باهاش...
------------------------------------
اون خوابه،
تو هم خوابی،
همه‌ی مردم شهر خوابن
منم مجبورم که خودم رو به خواب بزنم...

هردم از این باغ بری میرسد...

متاسفانه دیشب به تماشای نمایش "خنکای ختم خاطره" نشستم
من یک هفته طول کشید موفق بشم بلیط رو در جایگاهی که همه پیشنهاد دادن بخرم . حالا دیشب وقتی رفتم و صندلی رو پیدا کردم و سرجام نشستم با یک پدیده ی جدید مواجه شدم آقای دوربین ، آخه چرا تو اجرای عمومی باید فیلمبرداری انجام بشه !!! تجربه جدید کسب کردم تماشای نمایش از مانیتور 5 اینچی ...
ضمن اینکه با توجه به دکور و مدل اجرا ، تماشاچی باید به همه سالن مسلط باشه من در جایگاه B ردیف 4 بودم دقیقا همین ردیف و روی پله ها دوستان با بلیط های خارج از ظرفیت و 2 ردیف پایین تر روی پله ها آقای دوربین نشسته بودن بنابراین من اصلا اتفاقاتی که سمت راست سالن افتاد رو ندیدم یکی برام تعریف کنه :-( حتی اصلا نفهمیدم موسیقی زنده از کجاس سالن داره اجرا میشه .
فقط میتونم احساس تاسف داشته باشم از وقت و هزینه ایی که برای این نمایش گذاشتم !!! از تیم اجرایی نمایش واقعن انتظار بیشتری داشتم ...
خانم تردست اگر واقعا دید نداشتید بهتر بود بلند می شدید و از مسئول سالن می خواستید جای شما رو تغییر بدند.
۲۰ دی ۱۳۹۷
درست حق با شماست ، متاسفانه وقتی نشستیم تا نمایش شروع بشه اصلا فکرشو نمیکردیم که اینهمه مشکل ایجاد کنه .
۲۲ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بین صندلی های انتخابی شما یا کنار آن نمی تواند تک صندلی خریداری نشده وجود داشته باشد.


اینو کجای دلم بزارم آخه :-(
سلام
گرچه من در این موضوع دخیل نیستم اما به طور کلی خدمتتون عرض کنم این شیوه در خیلی از سایت های فروش بلیت خارجی هم وجود داره. یعنی یکی از شیوه ها متداول هست.
۱۶ دی ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خییییلییییییی خوب بود :)
سالن انقدر بد ...
:(:(:(
کمبود اکسیژن :(
۳۰ آبان ۱۳۹۶
وقتی صحبت از بلیط خارج از ظرفیت میشه باید انتظار تاخیر و داشت..

البته من فکر میکنم "تیاتر مستقل" همچنان یکه تاز تاخیر در شروع برنامه ست .

اصلا مگه سالن استاندارد و خوب داریم؟
۳۰ آبان ۱۳۹۶
شبی که من بودم خارج از ظرفیت نبود کسی ولی 30دقیقه تاخیر داشت باز هم.
۳۰ آبان ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میشه اعلام کنین فروش روزهای جدید کی باز میشه ؟
آقای سوبژه (محمد لهاک) و بهاره مکرم این را خواندند
آرش رضایی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در تصوراتم هم نبود با آهنگ "ای قشنگ تر از پریا" به پهنای صورت اشک بریزم :-(
بسی زیاد تاثیر گذار بود ، خیلی خوب بود همه چی .
دقیقا باهاتون موافقم ..لحظه پخش این ترانه از دردناک ترین و تاثیرگذارترین لحظات نمایش بود...
۰۸ فروردین ۱۳۹۶
ممنون از لطف و نظرتون
۱۰ فروردین ۱۳۹۶
واقعا درست است...لحظه پخش آهنگ زیبا غم انگیز بود...
۱۰ فروردین ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گزینه بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار سیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار ... دوست داشتم باید اینجا باشه برای این اجرا :-)

لذتی رو تجربه کردم که صحبت کردن در موردش اصلا آسون نیست ، یه حال خوش ، یه احساس خوب...
ســـــــــــــــــــــرمـــــــــــــــــــــســــــــــــــــــــت :-)
میشه لطفا بگین کار تا چه روزی تمدید شده ؟
چه قدر من دیدنَت را دوست دارم؛
در خواب
در غروب
در همیشه ی هرجا

هرجا که بتوان تو را دید،
صــدا کرد
و اَز انعکاس نامَت کِیف کرد!

چه قدر من دیدنِ تو را دوست دارم...

افشین صالحی
درد دارد!
وقتی ساعت ها می نشینی
به حرفایی که

هیچ وقت قرار نیست بگویی
فکر می کنی...

"هاینریش بل"
دلتنگتم فهیمه جووون
۱۸ مهر ۱۳۹۴
سلام
خیلی لذت بردم
واقعا همین طوره
متشکرم
۱۹ مهر ۱۳۹۴
چقدر این شعر خوب و دردناک بود فهیمه جان!
دست مریزاد به این حسن انتخاب.
۰۶ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چند روزه یک دوچرخه گرفتم میرم اون بالا، بعد از اونجا خودمو ول می کنم پایین، پا نمی زنم، ترمز نمی گیرم، به چیزی فکر نمی کنم، حتی به اینکه به چیزی فکر نکنم هم فکر نمی کنم...
وااااای چقدر این دیالوگ خوب بود و خود تاترش!
فهیمه جان مرسی.
۰۶ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هر بار که آمده ای
آخرین بار بوده است
و هربار که رفته ای اولین بار
فردا تو را
برای اولین بار خواهم دید
همانطور که دیروز
برای آخرین بار دیدمت
شاید امروز نیز صدایت
که بارش شیرین توت
بر پرده کتای است
دهانم را آب بیندازد
ماه نیستی
تا در قاب نقره ای ات
هر بار که نو می شوی
حکایتی ... دیدن ادامه ›› کهن باشد
افتاده به جان من
آغوش شعله وری هستی
که در چشم بر هم زدنی
کن فیکون می کنی مرا
و هر بار که رفتنم را
از پاگرد پلکان
تماشا می کنی
مانند قزل آلای نگون بختی
که یک عقاب تیز چنگ
از رودخانه قاپیده باشد
گیجم و نمی دانم
چه بر سرم آمده است

عباس صفاری
ممنونم از انتخاب به این خوبی فهیمه جان :*
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
نظر لطف شماست ساراجانم :-)
۱۳ مرداد ۱۳۹۴
شعرش عاااااااااای بود! عالی...
عین خودت❤
۰۶ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرسی که هستی
و هستی را رنگ می‌‌آمیزی
هیچ چیز از تو نمی‌خواهم
فقط باش
فقط بخند
فقط راه برو
نه
راه نرو
می‌ترسم پلک بزنم
دیگر نباشی

عباس معروفی
پلک بزنم
دیگر نباشی...

...
۰۳ تیر ۱۳۹۴
این عباس معروفی خارق العاده ست!!!
۰۶ آبان ۱۳۹۴
می‌ترسم پلک بزنم
دیگر نباشی
۳۰ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید