در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال جواد حقی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:14:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام
تازه از دیدن نمایش برگشتم

خدایش خیلی عالی بود ، اصلا فکر نمیکردم انقدر جالب و عالی باشه

دوستان خسته نباشید
جواد حقی (haghi.j)
درباره نمایش وانیک i
سلام
همیشه بعد از دیدن تیاتر یه حس خاص برام وجود داره
قوی بودن ، ضعف در پشت قدرت ، حس بد پشت یه نقاب زیبا ، سکوت ، در خود بودن، تسلیم شدن ، تنهایی در پشت باهم بودن
چقدر زیبا این نقابها کنار میره و همه چی مشخص میشه
" فکر میکنی این مهمونی رو برای چی ترتیپ دادیم "

حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم .................خوشا دمی که از این چهره پرده درفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست................... روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا بودم ........................ دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
مجتبی مهدی زاده این را خواند
آذرنوش و حمیده صمدی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر جالب و پر معنی بود
4 تا بازیگر با یه نفری که فقط صداش پخش میشد : فوق العاده بودن
گاهی حس میکردم در حال کشف یه راز هستم ، گاهی حس میکردم دارم دیگری رو قضاوت میکنم ، و گاهی از قضاوت کردن خودم ناراحت میشدم
توی بروشوری که اونجا داده بودن با رنگ قرمز و کوچیک از کارگردان یه یاداشت نوشته شده بود، این قسمتش برام خیلی جالب بود
" تنها تلاش شده تا فاصله میان " رخداد واقعی" و "حقیقت" را به چالش بکشیم "
و به نظرم به بهترین شکل این کار ر و انجام دادن
بقول حافظ :
مستور و مست هر دو چو از یک قبیله اند / ما دل به عشوه ی که دهیم اختیار چیست؟
راز درون پرده که داند فلک خموش / ای مدعی نزاع تو با پرده دار چیست؟

دمتون گرم ( فوق العاده بود )


با تجربه کمی که از تئاتر دارم وقتی نمایشو دیدم خیلی کم متوجه مفهومش شدم و برام جالب بود فقط یه بازیگر داشت!
تو یه ماه گذشته هر وقت به حرفهای زده شده(دیالوگها) فکر میکنم ، هوووم ، خدای من . . . ، چقدر دیالوگهای سنگین و پر معنایی داشت، اون موقع متوجه حس و جهت داستان نبودم ، ولی هر چی میگذره و بهش میفکرم .... ، عالی بود (پرفکت)
سپهر امیدوار این را خواند
بیتا نجاتی، نیلی و Atena این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید