یادداشت بهاره رهنما در خصوص فصل شکار بادبادک ها
در عرصه ی هر هنری کارهایی وجود دارند که صرف نظر از جزییاتشان باید به دیدنشان رفت ؛ کارهایی که شاید از کارهای قبلی آن هنرمند لزوما بهتر نباشند اما مجموعه ای را در بر می گیرند که باید در ذهن مخاطبی که آثار هنری خاص را دنبال می کنند کامل شوند .
پس در ابتدا خاطر نشان می کنم که جلال تهرانی به استناد خیل گفته ها و شنیده ها و مهم تر از همه کارنامه شخصی خودش از آن دسته از هنرمندانی است که نباید حتی یک کارش را از دست داد .
کلیت نمایشنامه های نوشته شده یا کارگردانی شده توسط جلال تهرانی یک مجموعه هنری قابل اعتنا ست با سبک بسیار شخصی و البته سخت که پیش روی مخاطب قرار می گیرد که در هنر نمایشی جستجوگر حرف های تازه ای است . فصل شکار بادبادک ها آخرین اثر جلال تهرانی است که هم اکنون روز پایانی خود را در سالن اصلی تیاتر شهر سپری می کند ؛ اتفاقا از آن دسته از کارهایی است که به دلیل تجربه ی نو بودنش و اولین بار بودن المان های این اثر و باز تاکیر می کند به علت شخصیت و دیدگاه خود جلال تهرانی کار در میان نمایش های این روزها بسیار در خور توجه و اعتناست .
این نکته دلیل این نیست که لزوما فصل شکار بادبادک ها را بهترین اثر جلال تهرانی تا امروز بنامیم ولی آنقدر نو است که در میان آثار جلال تهرانی هم رنگ و روی دیگری به مخاطب نشان می دهد .
موضوع و محوریت متن بر روی مساله سرگشتگی که یکی از درگیری های ذهنی مهم انسان امروزی است می چرخد . انتخاب
... دیدن ادامه ››
چنین موضوعی اگر خوب نوشته و پرداخته شود در همه جای دنیا خصوصا در کلان شهری مثل تهران همزاد پنداری خیلی از انسان ها را بر می انگیزد. این همان نقطه ی قلابی است که اثر تک نفره ی جلال تهرانی را از یک نمایش زنانه ی صرف و رمانتیک تبدیل به یک اثر ساختار شناسانه ی اجتماعی در عرصه ی انسان شناسی می کند . چیزی فارغ از جنسیت در نمایش موج می زند که نه تنها زنان و مردان مختلف بلکه گروه های سنی متفاوتی را هم به اثر نزدیک می کند .
صرف نظر از اینکه جسارت انتخاب سالن اصلی برای یک کار تک نفره قدم بسیار بزرگی نه فقط برای کارگردان که حتی برای بهنوش طباطبایی ( بازیگری که با تمام وجود این خطر را پذیرفته و آنچه که می توانسته برای خلق این سرگشتگی به روی صحنه برده است . ) این که یک بازیگر زن 70 دقیقه در سالنی به وسعت سالن اصلی تیاتر شهر و با تمام قوا نقشی را بازی می کند به خودی خود آنقدر قابل اعتنا و توجه و احترام لااقل از طرف جامعه ی هنری است که افراد این عرصه خود را می بایست ملزم به دیدن این اثر کنند .
در مورد بهنوش طباطبایی اگر چه فصل شکار بادبادک ها شاید به زعم خیلی ها بهترین بازی کارنامه هنری اش نباشد اما بازی نو و جسورانه ای است . تجربه و کارگردانی خاص جلال تهرانی با طراحی صحنه ی بسیار هوشمندانه و زیبایش عدم توازن بین ابعاد سالن اصلی و یک نمایش تک نفره را از یاد شما می برد همین طور همراهی به جا و اندازه گروه موسیقی زنده در صحنه و نیز طراحی نوری که انگار مثل یک پارتنر بازی با لحظه های بازیکر روی صحنه نفس به نفس جلو می رود .
یک خسته نباشید از ته دل به آقای تهرانی ؛ خانم طباطبایی و گروه خوب این نمایش بدهکار بودم که فکر کردم شاید با این یادداشت آن را با شما هم سهیم شوم و باز یاد آوری می کنم که نه تنها روز آخر نمایش فصل شکار بادبادک ها را از دست ندهید بلکه این حرف من یادتان باشد ؛ اسمی از جلال تهرانی دیدید یا شنیدید از تماشای اثر هنری او خودتان را محروم نکنید .