در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش چشم بر هم زدن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:11:50
امکان خرید پایان یافته
۱۵ شهریور تا ۲۹ مهر ۱۳۹۴
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

بر اساس رمان بزرگ بابای آنتن دار نوشته ی فرهاد بابایی

 

۱۵ شهریور اجرای ویژه عکاسان و خبرنگاران است.

شماره رزرو:
۰۹۳۵۶۸۰۹۲۷۸

 

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش چشم بر هم زدن / عکاس: آزاده مشعشعی

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

حافظ، نوفل لوشاتو، بعد چهارراه رازی، نرسیده به خیابان ولیعصر، کوچه زیبا، پلاک ۱، سالن ارغنون
تلفن:  ۶۶۴۸۳۷۴۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
امشب به تماشای این نمایش نشستم
یک نمایش نوستالوژیک خوب با چشمه هایی از طنزی در برخی اوقات ضمنی که به خاطر تفاوت سال جایگاه تماشاگران و زمان اجرا (دهه ۶۰) وجود داشت
در کل نمایش بدی نبود، راضی کننده بود
برای تمامی بازیگران و عوامل فیلم آرزوی موفقیت دارم
خوش آمدید و ممنون از شما✌
۳۰ مهر ۱۳۹۴
ممنون آقای عزیزی :)
۳۰ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستان گرامی سلام،

با هماهنگی های صورت گرفته شده چشم برهم زدن چهارشنبه هم اجرا خواهد داشت.

ممنون
مجتبی مهدی زاده این را خواند
مهدی حسین مردی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"جنگ منهای سیاست"

نمایش "چشم برهم زدن" روایتی متفاوت از جنگ است،داستانی منسجم دارد ، پر از نوستالژی های ملموس و جداب است . مفهوم زده نیست و مهم تر از همه آدمیزادیست و انسانی.
زیستی از جنگ که قصه را آلوده به سیاست مدارها را نمیکند ، برای شادی بهانه ی جنگ نمی آورد ،آدم های قصه اش لحظه را میفهمند و زندگی میکنند،بمباران را به پناهگاه مبیرند و با خنده شکستش میدهند.
در طول نمایش بارها یاد کودکی می افتی ، لبخند به صورت می آوری اما گردی از افسوس وجودت را تسخیر میکند که چه بلایی به سر آن همه صمیمیت آمده ؟ چه اتفاقی غمگنانه ای باعث این همه کرختی شده ؟ تلوزیون های سیاه سفید لامپی که برای روشن شدنش صبوری میخواست با چه استدلالی از چند اینچ های فلترونِ اچ دی جذاب تر بودند؟
انگار ما هم مثل فرزین در زمان گم شدیم و برای سردرگمی هایمان دنبال دوا میگردیم . انگار برای خوشوقتی باید از رنج عظیمی مثل جنگ گذار کرد و ... دیدن ادامه ›› به زندگی رسید.

نمایشنامه هرگز اسیر احساسات نشد و سعی ای ملتمسانه برای گریاندن مخاطب نداشت،حتی در لحظه دراماتیک مرگ خانواده، آقای ایرانی به نجات مخاطب می آید چرا که اساسا آدم های قصه،غصه را بلد نیستند.

وجود اوشین نعمتی بود برای این قصه ، هم از نظر شباهت داستانش با قصه ما،هم حس نوستالژی که به همراه داشت،اوشینی که به فرزین یاد داد برای چشمک زدن به عشق باید ایستاد و خیلی جدی زندگی کرد.

نقدی هم به شخصیت های قصه وارد است،به غیر از آقای ایرانی،فززین و هوشنگ که به نظرم شخصیتی کامل داشتند مابقی شخصیت ها جای کار بیشتری داشتند همچنین داستان عشق نسرین و احمد هم کامل شکل نگرفته بود.
جنگ فاجعه ای بزرگ برای مردم یک کشور است اما هیچ فاجعه ای بزرگتر از فراموش کردن زندگی نیست.
خیلی ممنونیم ازتون و از نظراتتون☺
۲۸ مهر ۱۳۹۴
سلام
خیلی متشکر از نظر و نگاه ت
خوش آمدی ✌
۳۰ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید