تشکر و گلایه
سلام به همه دوستان تیوالی، مخصوصا دوستانی که برای دیدن اپراها تشریف برده یا میبرند.
جدای از تشکر ویژه از آقای غریب پور و همه گروه اجرایی که واقعا زحمت کشیدن و همه اپراها عالی بود و هست، اپرای سعدی و مولوی و حافظ جای خود که سالهای قبل دیدم و امسال، تجربه دیدن و شنیدن اپرا به زبان آذری رو امسال داشتم که چون آذری بلد نبودیم،متن فارسی رو خوندیم و مسیر داستان رو متوجه شدیم و خیلی کمک کرد بهمون و لذت آوا و موسیقی و عروسک گردانی رو بردم، حرفم با کسانی هست که برای دیدن میان.
برای دیدن هر 3 اپرا سر موقع خودمون رو رسوندیم، موبایل رو خاموش کردیم،حتی با دقت بیشتری نسبت به بقیه تئاترها و .. که خدای ناکرده مشکلی پیش نیاد و نظمی بهم نخوره و
... دیدن ادامه ››
حالا اتفاقها:
1- در اپرای سعدی جان، دو نفر از دوستان با بچه های کوچکتر از 8 سال اومده بودند،قبول دارم که داشتن فرزند نباید مانع دیدن کار فرهنگی بشه، قبول دارم بهتره که کودکان از کودکی با فرهنگ و ادبیات آشنا بشن،ولی خب نه به قیمت اذیت شدن بقیه،مادر بچه ها توی قسمتهای دود و آتیش باید نگرانی و ترس کودکش رو رفع میکرد و میگفت نترسه و یا خوابش می اومد و یا گرسنه بود که مادر براش چیپس و .. اوروده بود
2- در اپرای مولوی جان؛دوست ردیف جلویی ما؛ ردیف سوم،خوابیده بود، و صدای خروپفش رو میشنیدم و هر با تموم شدن هر قسمت بیدار میشد و اطرافیان میخندیدن و باز خوابش میبرد.... و البته داستان کسانی که دیر رسیده بودن و خودشون رو محق میدونستن که با بر هم زدن نظم سالن سرجاشون بشینن که خود گروه اجرایی هم بهش اشاره کرد قبلا!
3- در اپرای لیلی و مجنون عاشق؛ هم ردیف ما و ردیف پشتی ما،چه بسا ردیفهای دیگه،حرف میزدند با هم،برای هم ترجمه میکردند،دوست ردیف جلویی تو قسمتهای مختلف سعی میکرد با نور موبایل و .. بروشور رو بخونه که بدونه کجای داستانیم و ...
در کل موضوع نور موبایل و پچ و پچ و حرف زدن با همدیگه تو هر سه تا اجرا دیده میشد،فکر کنم تو اپرای حافظ جان باید منتظر موردهای عجیبتری باشم!
همه موارد بالا چیزی از زیبایی اجراها و هنرمندی دوستان و حظ وافری که ما بردیم کم نمیکنه، حتما ببینید و لذت دوچندان ببرید.