در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال امیررضا سیدحسینی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:42:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

خوانش شعری کوتاه از بنده توسط استاد شکارسری عزیز

قدس آنلاین - حمیدرضا شکارسری: «خاطره‌ات/ شیشه ادکلن خالی ست/ دیگران را که نه/ مرا خوشبو می‌کند» *

شعر خوب همیشه با تعجب و شگفتی مخاطب همراه است. در نثر به دلیل بعیدبودن امکان وقوع حوادث، تعجب حاصل می شود اما در شعر به خاطر امکان‌ناپذیربودن واقعة رخ‌داده شگفتی به وجود می‌آید. این از آن روست که در نثر، کلمات تنها با ملاحظات معناشناختی و جهت ارجاع به واقعیتی برون‌متنی کنار هم می‌نشینند اما در شعر واژگان بر اساس ماهیت استعاریِ برساخته شاعر، معانی ضمنی و ثانوی، ویژگی‌های آوایی و حتی مختصات فیزیکی و شکلی دالّ‌ها گرد هم می‌آیند. در واقع در شعر وجه معنایی کلمه در درخشش وجه استعاری تعدیل می‌شود و ... دیدن ادامه ›› در نثر برعکس.

امیررضا سیدحسینی در شعر خود از تشبیه بلیغ سود برده است. او با حذف وجه شبه و ادات تشبیه، فاصله مشبه (خاطره) و مشبه‌به( شیشه خالی ادکلن) را بیشتر می‌کند و تشبیه را اصطلاحاً ادبی‌تر می‌نماید. تشبیه به خاطر ساختار کاملش کمتر می‌تواند مخاطب را غافلگیر کند اما تشبیه بلیغ و استعاره به خاطر نوعی سپیدنویسی، بیشتر می‌توانند خواننده را دچار تعجب نمایند.

وجه دیگر شاعرانة این اثر، پارادوکسِ جاری در متن است. در این منطق متناقض‌نما حتی شیشه خالی ادکلن می‌تواند راوی را معطر کند. این امر محال به خاطر وجود تشبیه بلیغ شعر باورپذیر می‌گردد.

سیدحسینی توانسته است مقوله ذهنی خاطره را به مضمونی عینی بدل نماید و وجه معنایی شعر را با تصویری عینی، مرئی کند.

* «زنی با بوی ابر»/ امیررضا سیدحسینی/ نشر «الف»/ 1395

#امیررضاسیدحسینی
#زنی_با_بوی_ابر
#حمیدرضاشکارسری
#شعرسپید
#شعرمعاصر
http://qudsonline.ir/news/470223/تبدیل-خاطره-به-مضمونی-عینی
مرجانه، زهره عمران و سید فرشید جاهد این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

آنکه منتظر کسی نیست
به کسی که منتظرش بودند
گفت برگرد !

لباسی که خوشبخت بود
به راهش ادامه داد
و چهره ای که خوشبخت بود
و اسمی که خوشبخت بود
همراهش بودند .


#امیررضاسیدحسینی
#زنی_با_بوی_ابر
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دست خودم نیست
گاهی که نیش ات می زنم
مرا از پیراهنت بردار
چرخی بزنم در اتاق
بروم دنبال عطرها
ادکلن ها
و بوهای دیگری که مربوط به توست

گاهی هم
سنجاقی در پشتم فرو کن !
که بوی پروانه
خانه را
خوشبو کند .


#امیررضاسیدحسینی
از مجموعه شعر زنی بابوی ابر
خیلی خوب بود. ممنون
۱۹ خرداد ۱۳۹۵
خانم نوری عزیز
خیلی ممنونم ...
۱۹ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

دوستان عزیزم ؛

- نشر ادبی الف ، خوشبختانه امکان فروش اینترنتی مجموعه شعر سپیدم با عنوان - زنی با بوی ابر - را فراهم کرده البته همراه با ارسال رایگان به سراسر کشور .


در صورت تمایل می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید :

http://nashrealef.com/tag/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1/

۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
پریسا مجد، roya imani و میثم خسروی این را امتیاز داده‌اند
درود بامداد گرامی و عزیز

باعث افتخاره برام ، خوشحالم کردین و شرمنده محبتتون شدم ... خیلی ممنونم .
فقط لطفا در صورت امکان و تمایل نظرتون رو برام بنویسین ...
دوست دارم بازخورد مجموعه ام رو ببینم .
باز هم ممنونم .

http://www.faramoshy.blogfa.com/

این هم وبلاگم
۰۱ خرداد ۱۳۹۵
درود بامداد گرامی و بزرگوار
شرمنده ی لطف شمام . . .
باعث افتخار و خوشحالی بنده است .
اختیار دارید ، یرای بنده مغتنم و مفید بوده و بهره بردم از سایت و مطالب دوستان .
پاینده باشید .
۰۳ خرداد ۱۳۹۵
درود بر آقای سیدحسینی گرامی
آیا مجموعه های شما به صورت ebook هم منتشر شده؟؟
۲۳ اسفند ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

حرف زدن در تنهایی
فضا را تیره تر می کند
مثل برقی که رفته باشد
و سیمهای خالی ساکت باشند

زیبایی شناسی
فرم
تکنیک
و دستگاههای دیگر از کار افتاده اند

بگو شعر را
از کجای خانه بردارم .


#امیررضاسیدحسینی
از مجموعه شعر - زنی با بوی ... دیدن ادامه ›› ابر
نشر ادبی الف

دوستان عزیزم ؛
- نشر ادبی الف ، خوشبختانه امکان فروش اینترنتی مجموعه شعر سپیدم را فراهم کرده البته همراه با ارسال رایگان به سراسر کشور .

در صورت تمایل می توانید به آدرس زیر مراجعه کنید :

http://nashrealef.com/tag/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%D8%B4%D8%B9%D8%B1/
منتشر شد :


زنی با بوی ابر

امیررضا سیدحسینی
( مجموعه ی شعر سپید )

نمایشگاه کتاب تهران
سالن ملل - راهرو 6
غرفه ی 17
نشر الف


دوستان عزیزم ؛
بالاخره این مجموعه شعرم چاپ شد و به نمایشگاه رسید ... دیدن ادامه ›› ... تمامی اشعاری که برای این مجموعه انتخاب کرده ام پیرامون عشق و تم های مربوط به آن است ... سعی ام بر این بوده که تنوع و تازگی نگاه را در انتخاب شعرها داشته باشم ... نمی دانم می توانم پیشنهاد خواندنش را به شما بدهم یا نه ... اما خوشحال خواهم شد که بخوانید و نظرتان را با من در میان گذارید .

با سپاس و احترام - امیررضا سیدحسینی

از: خود
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

منتشر شد :


زنی با بوی ابر

امیررضا سیدحسینی
( مجموعه ی شعر سپید )

نمایشگاه کتاب تهران
سالن ملل - راهرو 6
غرفه ی 17
نشر الف


دوستان عزیزم ؛
بالاخره این مجموعه شعرم ... دیدن ادامه ›› چاپ شد و به نمایشگاه رسید ... تمامی اشعاری که برای این مجموعه انتخاب کرده ام پیرامون عشق و تم های مربوط به آن است ... سعی ام بر این بوده که تنوع و تازگی نگاه را در انتخاب شعرها داشته باشم ... نمی دانم می توانم پیشنهاد خواندنش را به شما بدهم یا نه ... اما خوشحال خواهم شد که بخوانید و نظرتان را با من در میان گذارید .

با سپاس و احترام - امیررضا سیدحسینی
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
درود بامداد گرامی

ممنونم از لطف شما ... شرمنده ام می کنید .
۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
تبریک
موفقیت های پی در پی تان را چشم انتظاریم :)
۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۵
جناب ضیایی پور گرامی
ممنونم از محبتی که دارین ...
پاینده باشید و موفق
۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

می دانم رفتنت از اینجا
جای دیگر معنای آمدن دارد
تو همیشه در حال آمدن هستی
فقط
این ما هستیم
که رفتنت را دیده ایم .


#امیررضاسیدحسینی
اولین برگی

بمانی تابستان است
بروی پاییز .


#امیررضاسیدحسینی

به پاییزهای دوردست اشاره کرد
گفت منتظر باش !
می خواهم با ابرها عکس بگیرم

دکمه ی زمان را تنظیم کرده بود
شاتر را زده بود
دویده بود توی دوربین .


#امیررضاسیدحسینی-۱۳۸۷
به تو که فکر می کنم
پرنده ای روی سرم می نشیند
پرنده ای که گنجشک است
کبوترست
پرستوست
و لانه اش
به اندازه ی یک خانه
گرم است

مثل خانه ای گرم
به تو فکر می کنم .


#امیررضاسیدحسینی

صورتم را شستم
بوسه ها
جیغ زنان از سینک پایین رفتند
با آب و صابون
تو
از خیابان
با تاکسی و اتوبوس .


#امیررضاسیدحسینی
اشعارتون بسیار روان و در عین حال بسیار گیراست.
موفق باشید...
۲۵ تیر ۱۳۹۴
بسیار دوست داشتم
۲۶ تیر ۱۳۹۴
ممنونم از همه ی دوستان عزیزم ... ببخشید دیر دیر به اینجا سر می زنم ... اما خوشحالم می کنید با خواندنتان و لطفی که در ثبت نظرها دارین .
۳۱ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

گوشی را بر می دارم
نیازی به شماره نیست
زنی آن طرف هست
که دوستم دارد
و می گوید مرا
از دسترس همه
دور می کند .

#امیررضاسیدحسینی

یک جای کوچک
مثل فنجان
یک جای گرم
مثل فنجان

با کمی شکر

چنین جایی با هم
قرار گذاشته بودیم .


#امیررضاسیدحسینی

تا حالا شده
ملکه را
از لانه برداری
مورچه ها گیج و گم شوند

نه
من فقط
با تو این کار را کردم
و دیدم کلمه ها
قیدها
صفت ها
فعل ها همه پخش شدند
رفتند توی حرف ها
اس ام اس ها
یادداشت های خرید ...

مثل کارگرهای بیچاره
و دیگر شعر نبودند .


#امیررضاسیدحسینی
مرسی بامداد گرامی , مرسی که می خوانید
۱۶ تیر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

بد بین نیستم
اما
یک چمدان خالی در خانه
این زندگی را
تهدید می کند .

( امیررضا سیدحسینی )
به به عالی
دلتنگ سروده های زیبای شما هستیم
۰۴ خرداد ۱۳۹۴
خانم نوری , خانم زمانی , خانم ایمانی
دوستان عزیز
مرسی که میخوانید
۱۸ خرداد ۱۳۹۴
جناب خسروی و عاطفه خانم گرامی
سپاس
۱۸ خرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

حرفهایی بود

نمی توانستیم بزنیم

دهان تفنگها

دهان توپها را باز کردیم

به دهانهای بیشتری نیاز بود

دهان روزنامه ها

دهان رادیوها

مثل دهان شبکه ها



به زبانهای عجیبی ... دیدن ادامه ›› دست پیدا کردیم

و برد کلماتمان هر روز

بیشتر شد ...



خلاصه

شعر هم

اسلحه ایست که شلیک می کند

یا بسته های انفجار

که از فروشگاهها می خری

پر از تنهایی

عشق

نفرت

و بمبهای بزرگ دیگری

که بی صدا می ترکند



زودتر از اینها باید می فهمیدی

باید به دهانم مشکوک می شدی

وقتی شعر می گفت و

دوستت داشت

و مثل یک تروریست

با باروتی که تو بودی

ور می رفت .



( امیررضا سیدحسینی )
شعر من! لباس رزم بپوش...
عالی بود :)
۲۶ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در این شب برفی
نگران گربه ی زیبایی هستم
که چند شب پیش
بعد از گرفتن شام
تشکر کرد .

( امیررضا سیدحسینی )

تنها راه تحمل هستی این است که در ادبیات غرقه شوی، همچنان که در عیشی مدام ...




از: گوستاو فلوبر
اگر دو بال داشتم
یکی را به تو می دادم
آن یکی را هم
به تو می دادم!

به پرنده ی توی یخچال گفتم .


( امیررضا سیدحسینی )


پرنده هم حتما تشکر درد
آره؟
۱۱ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید