در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیدعلیرضا رئیسی گرگانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:03:14
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ای دیده بریز ریز الآن باران

از ریزش عمر سبز یاران باران

ساز دل ماست می نوازد هر سال

آهنگ خوش ترانه باران ، باران



سید علیرضا رئیسی گرگانی
چه خوب پس از مدت ها شاهد حضورتان هستیم .
۰۸ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ایکاش که من پیچ شوم در تن تو

یک لقمه شوم، هیچ شوم در تن تو

ایکاش که تو لامپ شوی ، امشب من _

بی حاشیه سرپیچ شوم در تن تو
وقتیکه / زبان به زبان می شوی

میتوانم

اشک هایم را / با خاطراتت

پاک کنم

ایکاش

این همه سکوت را

در چشم هایت

می ریختم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی تو را دیدم

باور بکن / رگهای قلبم از ته ریشه

تا سلسله اعداد گویا از تو لرزیدند

وقتی تو را دیدم

باور بکن / رگهای قلبم سست گردیدند

هر یک اگر خالی نباشد / دور چشمانم

با ساز گیسویت جمیله وار رقصیدند

وقتی تو را دیدم

باور ... دیدن ادامه ›› بکن / رگهای قلبم یک به یک با هم

برخاستند / چون آتش لبخند را / در دیده ات دیدند

وقتی تو را دیدم

باور بکن / رگهای قلبم در همان حالت

تعظیم کردند / قند را / از بین لبهای تو فهمیدند

وقتی تو را دیدم

باور بکن / دیگر رگی باقی نمانده تا که حالش را

شیرین کنم / فرهاد تلخم را

اگر از برق لبهای تو ترسیدند

وقتی تو را دیدم

وقتی تو را دیدم ........
سلام
چه حس قشنگی، دست مریزاد
۲۹ مهر ۱۳۹۴
لطیف و دلنشین
۰۳ آبان ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ترانه توئی
چه حسی دارن دستای گرم تو
تنـــم یـخ زده رو تنم میکشم
تحمـــل نــدارم عزیزم بدون
که اندامتـــو رو لبـــم میکشم

عـــزیــزم بگو توی چشمات چیه
میخوادت تو رو بیشتر از من کیه

تــووِ لحــظه های سکوتم بیا
غروبم نباش منکه زود باورم
تـوو ایــن فضای پر از جاذبه
چطوری بیام بی تو ... دیدن ادامه ›› من بپرم

عـــزیــزم بگو توی چشمات چیه
میخوادت تو رو بیشتر از من کیه

دلم بدجــوری ای دلارام من
هوائی ی تو بوی گندم شده
صدای گـــلابت رو لبهای من
یه جور عـادت بار چندم شده

عـــزیــزم بگو توی چشمات چیه
میخوادت تو رو بیشتر از من کیه

پـــر از مریمی میخـک ناز من
تـــرانه تـــوئی طعــم عطر بهار
توئی خنده و یک چمن خاطره
من و گــریه و غصــه و انتظار

عـــزیــزم بگو توی چشمات چیه
میخوادت تو رو بیشتر از من کیه

بیا نازنین نا امـــیدم نکن
بزار درد مـــرگو بزارم کنار
دم آخــری بی وفائی نکن
بیا خنده هاتو رو قلبم بزار

عـــزیــزم بگو توی چشمات چیه
میخوادت تو رو بیشتر از من کیه

ترانه از : سیدعلیرضارییسی گرگانی
چشمانت

لیلا میشوند / برای / گمراهی/ اشک های بیقرارم

که چون

شاخه های بید مجنون از شرم آویزانند

و برگ برگ نگاهم را شیرین میکنند

با عطر گندمی که

از روزنه دکمه ی عفاف / پرواز میکند

به سوی آتش

باور ندارم

که روز هم / آرام آرام آرام

در بغل سرد شب به خواب میرود
سلام جناب رئیسی...
خیلی لطیف به تصویر کشیده اید..سپاس
۳۱ شهریور ۱۳۹۴
بسیار زیبا و پر احساس
تصویرسازی هایی لطیف و شیرین
درودها بر شما
۳۱ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عقاب ها

بلند میشوند

از سفره ی آفتاب

بعد از آنکه

طلا شدند

ما به آب و آتش میزنیم

که صدای خورشید را

در حلقوم گرگ ها بریزیم

تا جای دندان گرگ ها

بر لبه ی هر ستاره ای

آشکار شود
دیشب

خیابان را پک میزدم

سیگار تا سیگار

تا رسیدم

به کافه ی دلت

برای قهوه ای تلخ
هــر صـــومعه ای خراب و تاریک ولی

لبـریز غــرور : از منـــــم ، خیک ولی

تســـبیح و شـــمایل و دعـــا در ظاهر

آهسته - یواش – هیس " لائیک" ولی
خوب بود . نقدی زیبا
۱۸ شهریور ۱۳۹۴
خوب بود.
جذب شدم
۱۸ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عطر موسیقی گیسوانت

وقتیکه به هم میرسند

در سرم میپیچد

دیگر عطسه های کشیش هم

مرا درمان نمیکند.
زیباست
یاد بیت زیر افتادم

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاش
معشوقه بودن است و بریز و بپاش ها
۱۶ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کابوس هایت را

در چشم مجسمه ها ریختی

دیکتاتور ها

از خواب پریدند

خوش به حال خودم

که همیشه خوابم
دو لیوان خستگی باشم کنارت

بفـــرما قطـــره حالــی از انارت

هوا سرد اسـت امشـب میگذاری

بگیرم در بغل نصـــف النهارت
بر صفحه ی عمــر من نوشــتی ایهام

بی حرف و حدیث خط به خط استفهام

لطفـــی بکـــن و بیــا مــرا جلد بکن

آرام ، آرام ، آرام ، آرام ، آرام
عالی...


۰۶ شهریور ۱۳۹۴
درود بر شما جناب رئیسی...
لطفی بکن و بیا مرا جلد کن ..
خیلی قشنگ ..پیروز باشید
۰۷ شهریور ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هر چه گشتم

ندیدمت

حتی

در میدان آزادی

پس کجائی .......بهار
مجتبی مهدی زاده، roya imani، ماریا .... و صبا فرزانه این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فرصت
این بـــار دگــــر قـــدرت پیکـــار ندارم
بی معـــرفتی هــای تـــو را کـــار ندارم

تریاک پدر ســـوخته ای ، نــاز و ادایـت-
جـــور اســـت ولـــی طاقــت اطـوار ندارم

ای سجـــده ی طــولانی من از بن دندان
در سفــــره ی ایــثار تــو افـــطار نـــدارم

امشب شب عشقست شب حاصل ضربست
تقــســیم نکــــن رغـــبت اعـــشار ندارم

ایـن گــوش مــن و آن دهنت ناز قناری
تا صــبح بخــوان ،فــرصــت بســیار ندارم
تاریخ نمک به تن کرد

تا چشم وارثان را بسوزاند

اکنون

برای کاج ها

پیانو میزنند

تا زمستان بهار نکند

کدام ماهی میتواند ماهی را ببلعد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گفتم عجب خفنــی،یک هـوا سری
یاقــوت هــر دهـنی،یک هوا سری

هــرشب غزل به هوایت سروده ام
محــبوب و یاسمنـی،یک هوا سری

اصلن هوای دلــــم را نوشــته ام
فــریاد انجمــنی،یــک هـوا سری

بی شـــک توئی ادبیات شعرمن
تا مرغ ایــن چمنی،یک هوا سری

نازک خـــیال بمیرم دراین غزل
حالا که یـاس منی،یک هوا سری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو بغضت را

با لیوانی آب قورت میدهی

من

آن را قی میکنم

نمیتوانم مثل تو

گریه هایم را

پشت لبخندی پنهان کنم
وای!
چقدر عالی بود
۳۱ مرداد ۱۳۹۴
نمیتوانم...


عالی...


۳۱ مرداد ۱۳۹۴
عالی بود...
۳۱ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با یاد و خــاطــــرات تـــو گفــتگو کنم
دل را اســـــیر مکـــتب تــار مــو کنم

دیــــدم نـگاه لایــــق درخـــوری اگـــر
چشمم به خــانه چشم تو روبرو کنم

یک استکان شراب زدیده مست خود
آیا نمی دهــی ، که به آن وضــو کنم

در لابــلای بــاغ تنــت اجـــازه هسـت
یک بوس گــرم و نـرم عجـین گلو کنم

با این بِکِـش نَکِـش بِکِشَم درین غزل
مــی خـــواهمـت اجـازه ،بگـو نگو کنم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دور میدان(3)

دور میدان اگر به دستم بود
خانه ها را بلند میکردم

خمس آن را به جیب میزدمو
باقیش را سرند میکردم

درصدی کم برای شعرا
سهم هر مستمند میکردم

و تمامن هر آنچه باقی ماند
متصرف به بند میکردم

دورمیدان اگر به دستم بود
تو بفرما چها ... دیدن ادامه ›› نمیکردم

خانه بی پی ، بدون شالوده
بهر شاعر بنا نمیکردم

و برای دو روزی دنیا
به طلا اقتدا نمیکردم

دورمیدان اگر به دستم بود
نزد شاعر شنا نمیکردم

بگذریم گر که بود در دستم
دور میدان رها نمیکردم

بازگردیم به اول این شعر
خانه ها را بلند میکردم

- و در این راه بی در و پیکر
هر چه دستم بیاد میسازم-
بسیار زیباست...
۲۹ مرداد ۱۳۹۴
سپاسگزارم جناب سلیمی عزیز
۲۹ مرداد ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید