چشمانت
لیلا میشوند / برای / گمراهی/ اشک های بیقرارم
که چون
شاخه های بید مجنون از شرم آویزانند
و برگ برگ نگاهم را شیرین میکنند
با عطر گندمی که
از روزنه دکمه ی عفاف / پرواز میکند
به سوی آتش
باور ندارم
که روز هم / آرام آرام آرام
در بغل سرد شب به خواب میرود