«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
پاییز
نیامده
ماسیده بر لبامان طراوت عشق
آغوش تنگ کن
سخت
بیتابم به زیستن...
برای اولین بوسه
برای اولین تردید
برای حس خوبی که
تو آغوشت تنم فهمید
برای هر قدم باهم
برای خنده رو لبهام
برای شوق چشمایی
که میگفتن تو رو میخام
برای هر تپش هر نبض
برای هر نفس هر اشک
برای حس گرمایی
که با دستات تنم حس کرد
برای حس انگشتام
که
... دیدن ادامه ››
تو دستات گم میشد
برای قفل لبهایی
که با لبهات وا میشد
برای خنده هام اشکام
واسه بغضام واسه ترسام
برای لحظه هایی که
بدون بودنت سر شد
واسه اون دختر یلدا
واسه گرمی تابستون
دلم تنگه واسه هرچی
واسه اون خاطره هامون...
عدالت جهان من
خط تلخ یک سکوت تا ابد بر لبان نیلگون دخترانگیست
من
دخترم
ولی
قبل هر صفت که رقص انحنای سینه را
به ذهن نقش میزند
آدمم
و انتخاب میکنم
تن تمام شهر من
زیر آلت ناخدای بی عدالتی
ضجه میزند
و هیچکس...
سهمم از تمام لذت جهان
خفتنم به زیر دست و پای حشر و نشر هجو واژه نیست
من دخترم
و انتخاب نه رسالتم شاد بودنست
فقط بدان
شب همیشه ماندنی نمیشود
سحر
در امتداد نیلی سپهر
ندای دخترانگیست
لبهایم را
به سکوت دوختم!
روزی،
که در را پشت سر آفتاب ،
محکم کردی.
وجدانم را ...
قاب گرفتم،
در بلاتکلیفی دستانت...
بکارتم،
انگار غل میزند به تبخیر غیرت عریانی ام!
با پلک هایم قدم میزنم،
به جاروب غبار دلتنگی...
باران میبارد
تا
جوانه بزند هم آغوشی لحظه هایت
بر پستی بلندی اندامم.
بر من تابیده مهتاب
که رنگین کمان
بر صورتم جا خوش میکند.
زیر حرفا انگاری له شده جونم
رسیده درد به مغز استخونم
میکنم گلایه از روز و شبا تا
بتونم بدون تو زنده بمونم
رو لبام پر از یه حرف عاشقونس
تو دلم یه عالمه بغض و بهونس
میکنم قهر و میشم سرد و یکم تلخ
همه بم میخندن و میگن دیوونس
نمیدونن که دیوونه سرده دستاش
دنبال یه راه چارست دوتا پاهاش
میگیره بغل غماشو تا که شاید
بشینه یه بار دیگه خنده رو لبهاش
....
و باش
تا ضجه های زنجیره وار زجر این زنجره را
زنجیر
زجر
زن
نکنم.
شاید یه وقتایی
غمگین و مغرورم
مث یه ابرم که
درگیر و حیروونم
مث یه دختر که
موهاشو میبنده
تو حالت موهاش
درداشو جا کرده
گاهی ولی شادم
همرنگ دنیاااتم
مث یه نقاشی
بی تاب چشماتم
مث یه دختر که
موهاشو واکرده
از حالت موهاش
معلومه
... دیدن ادامه ››
میخنده
تو گرم و حساسی
مث تب مرداد
چشمات پر مستی
هم پرسه ی خرداد
لب هاتو رو لب هام
با بوسه میذاری
هم پای رویاهام
از تلخی بیزاری
.....به بهانه میلادت🙃🙃🙃🙃😉
من
و
تو
...حک شده در خاطرات هم...
و
...من...
تک واژه ی جا مانده بر یک سنگ!
...سنگ خارای سیه پوشم...
رها
بر بستری از خاک
...غلتانم...