در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کورش سلیمانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:01:49
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام بر شما تماشاگران عزیز و گرامی ؛

خواستم حالا که هنوز در اول راه دوره جدید اجراها هستیم از همه ی شما که در اجرای قبل با صرف وقت و هزینه به دیدن توافق نامه ی ما آمدید و با گفتگوها، نظرات و تشویق های تان دلگرم و خوشحال مان کردید ... و نیز همه ی شما که خواهید آمد، به ویژه کسانی که نظرشان را به ما به شکل های مختلف ابراز می کنند ... صمیمانه تشکر کنم.

دوستان قدیمی تر تیوالی ما می دانند که از همان کارهای اول چقدر این گفتگوها برای من و دوستانم اهمیت داشته و شخصا معتقدم تئاتر علاوه بر ایجاد فضای دیالوگ در خود اثر، بستری گسترده تر برای دیالوگ بین پدیدآورندگان و مخاطبان است ... و اگر قائل به اثرگذاری اجتماعی تئاتر باشیم این دیالوگ و تبادل نظرات، می تواند از مهمترین اهداف و از خروجی های اصلی آفرینش هنری باشد. از این روست که برای ما این صفحه و نظرات شما همیشه ارزشمند بوده و همانطور که پیداست، من و همکارانم سعی داریم اینجا همیشه خود را کنار شما ببینیم.

شاد و پیروز باشید و کماکان رونق بخش سالن های تئاتر ...
سلام جناب سلیمانی، شما بارها و بارها نشان داده اید یک انسان و یک هنرمند واقعی می بایست چگونه با دیگران برخورد و گفتگو کند. آرزوی موفقیت روزافزون برایتان دارم 🌷🌷
۲۲ فروردین
فریبا
سلام جناب سلیمانی، شما بارها و بارها نشان داده اید یک انسان و یک هنرمند واقعی می بایست چگونه با دیگران برخورد و گفتگو کند. آرزوی موفقیت روزافزون برایتان دارم 🌷🌷
سلام بر شما و ممنون از همراهی تان با نمایش های ما ... من هم برای شما و همه ی دوستان وفادارمان در تیوال آرزوی سلامتی و شادکامی دارم 🙏🏻🔆
۲۲ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
🎭🔆

طالع اگر مدد دهد،
_هر از چند گاهی! _
دامَنَش _ بد جور _ آوَرَم به کف
گر بِکَشَم _ چه شود! _ زهی طَرَب
ور بِکُشَد _ اوه اوه _ زهی شرف

شاید تناسب نداشته باشد که آدمیزاد برای ابراز دلبستگی اش به موضوعیّتی مثل #تئاتر چنین بیتی از حضرت حافظ را انتخاب کند اما بی هیچ در‌وغ ... دیدن ادامه ›› و پز و ادعا و ادا باید عرض کنم که واقعیت دارد و من گرفتار این دوستم، شدید گرفتارم و خوشا این وضعیت که من دارم

تئاتر سالهایِ جوانی مرا با خود برد و به مصداق:
از خَمِ ابرویِ توام، هیچ گشایشی نشد
وَه که در این خیالِ کَج، عمرِ عزیز شد تلف!

آن را تلفِ خود کرد و سالها و ساعاتی که می شد به صرفِ شغلِ نان و آب دار و منصب آب و تاب داری برساندم و به عیش و طرب بگذرد نه به سختی و تعب! را، به تمامی و کمال مصرف خود کرد

جانانه، وصلم به او و از او هیچ نمی خواهم جز خودش. شهدِ ویرانگرش را به جان می خواهم و دیگر هیچ. همراهی با تئاتر نه نامی برای من به ارمغان آورد، نه جمعی از روشنفکران مرا بابت آن به مهمانی های شبانه ی خود راه داد، نه هیچ دایره و اداره و حوزه ای مرا بابت کارم بر صحنه ای ستود و زیر بال و پر خود آورد، نه سیل منتقدان و نه سیر بیلبوردهای تبلیغاتی شهر حضورم را به دیده آوردند، نه هیچ هیئت داوران و جشنواره ای مرا به خاطر کارم در آغوش کشید و نه نان چربی از آن بر سفره ام آمد که سیرم کند

اما ترک کردنش از من برنمی آید چون اگر هیچ کدام از آنها را به من نرسانْد اما چشمان و جانِ شیفته ی تماشاگران و ذهن پویای ایشان را چنان به من _ به قدر وسعتِ خُردِ داشته هایم _ رسانده که سویه ی روشن حیات و امتیاز بودنم همین رسیدگی و وابستگی باشد. در همین کارها که با عشق و همراه با همراهانی پاک باخته تر از خودم، به صحنه آوردم و می آورم.

به امیدِ به حساب آمدنم در جمع خریداران یوسفِ حسن اش؛ آنانکه تئاتر را برای تئاتر می خواهند، برایِ دیالوگ "اندیشه" و "زیبایی" بین خود و تماشاگر، برای زیباتر ساختن و ساختن جهانی که در آن هستیم و نه هیچ سود سخیفِ چشم و دهان پرکنِ دیگر

#روز_جهانی_تئاتر (هشتم فروردین) را به #هنرمندانِ اندیشمند و توانمند و #تماشاگران جان بخش و نابی که هنوز تفاوت گوهر را با خرمهره در این بازار مکاره تشخیص می دهند و هستند تا تئاتر همواره بماند، تبریک گفته ... و به خادمان گمنامِ آن از همان ر‌وزهای نخست ورود به ایران تاکنون تعظیم می کنم که چراغ ِفرهنگ را نور بخشیدند . و درود بر همه ی همکارانم در این سالها که مدیون ایشان است بودنم در تئاتر ...🌹

#تئاتر #نمایش #گروه_تئاتر_بیستون #کورش_سلیمانی #کوروش_سلیمانی
و ما هم وصلیم به او و از او هیچ نمی خواهیم جز خودش ،
جز رضای جان بهبودی ، جز فرودگاه پرواز ۷۰۷ و حال و هوایش
۰۷ فروردین
Amir Sharifi
اشک بنده رو درآوردید جناب سلیمانی باید بگم در تمام عمر چنین غبطه به شرح حال کسی نخوردم خوشا به سعادتون که عشق رو به نان چرب نفروختید که این اندوخته را هیچ گزندی نیست، از کوه استوار تر و از ...
دوست عزیز سلام. این سرای سپنج سرای حسرت هاست. بنده گرچه در تئاتر از خود دریغ نکردم و راضی ام از این دویدن ها و تئاتر هم با من مهربانی ها دارد ... اما خب چون شما و دیگر ساکنان این سیاره سبز، در جای خود حسرت هایی دارم و دریغ هایی ... با این همه اما امید چیز دیگری ست ... برای شما امید و شادی آرزو می کنم و تبریک که همچنان تئاتر را همراهی می کنید.
۰۷ فروردین
هنرمند باوقار و دوست داشتنی کشورم،
به شما می‌بالم، قدم در راه عشق و شوریدگی مبارکتان باد.
۲۷ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
۱۵۹

توافق نامه ی‌ِ فیلیپ کلودل/ شهلا حائری را همان بعد از ظهر ۲۴ خرداد پارسال که از شهر کتاب شریعتی خریدم و در همان کوچه ی بغل نشستم و یکسره و در یکساعت خواندم، برای اجرا انتخاب کردم. با بهنام جان از تیرماه ۰۱، درباره ی متن حرف زدیم و حرف زدیم و از رویای اجرا باهم گفتیم. گروه طراحان عزیز و همیشه همراهم؛ سینا، مجید، مژگان، رضا، مصطفی، معراج و گلناز هم، همان زمان توافق نامه را خواندند و گفتگوهای ما شروع شد. ابتدا به تئاترشهر، در پی تقاضای از مدیریت دوره ی قبل، مجددا تقاضا دادم برای اجرا. یعنی حدود دو‌سال در حال تقاضا کردن برای اجرا بودم! و آخر سر هم نشد، چون نهایتا با زمان پیشنهادی برای اجرا فقط یک ماه فاصله بود و ما این شکلی تئاتر کار کردن را بلد نبودیم که یکماهه کار را ببندیم ... برای تئاترشهر گروه ما، آن گونه که گفتند، اولویت نداشت و ... نشد! با صحبت و دعوت تماشاخانه ی محترم ایرانشهر مسیرمان را به ایرانشهر تغییر دادیم. رامین جان از شهریور امسال به من و بهنام پیوست و چه خوش پیوست. از اواخر تیر امسال تا آذر ماه، دوره ی تمرینات ما بود. در خانه ی بهنام و استودیو دفتر چندباری متن را خواندیم و درباره اش حرف زدیم، ده جلسه ای طول کشید این ... و بعد پلاتویی کوچک در سیدخندان میزبان تیم سه نفره و جمع و جور ما بازیگران این کار شد تا تمرینات ذره ذره شکل بگیرد و کوزه ی ما چون توده ای بی شکل بر چرخ بچرخد تا شکل کامل خود را بیابد. چه دوره ی پرنوری داشتیم در ساعات آخر شب های تابستان و پاییز ... و بالاخره کار بعد از بیش از پنجاه جلسه ی چند ساعته آماده شد. از پیش از اجرا حمایت عالی تماشاگران عزیز آغاز شد و ما را نیرومندتر کرد ... و اجرا شروع شد تا ما بازی کنیم و سالن استاد ناظرزاده هر شب مملو از تماشاگر شود ... و گذشت تا پس از میزبانی نزدیک به ۷۵۰۰ تماشاگر به امشب برسیم که این فصل را باید به آخر برسانیم ... برای ما خاطره ی شب های روشنی ... دیدن ادامه ›› بر صحنه و در زیر نور پروژکتورها باقی ماند که امیدوارم برای شما هم چنین بوده باشد ... به جان ممنونم از استاد شهلا حائری بابت همراهی و یاری شان ... و از عزیزانم؛ بهنام و رامین و سینا و مجید و مژگان و رضا و مصطفی و گلناز و معراج و محمد حسن و پرستو و پوریا و مهدی و علی ... و البته منوچهر جان زنده دل و بهنام کیوان عزیز ... مدیریت و عوامل تماشاخانه محترم ایرانشهر و همه ی کسانی که ما را در این سفر یاری کردند

و سختی با شما عزیزان همراه و تماشاگران عزیز:
بسیار از شما که توافق نامه ی ما را دیدید، ممنونیم. تمامی نظرات مسئولانه و غالبا دقیق و آگاهانه ی شما را خواندم؛ انرژی گرفتم، آموختم و خداراشکر کردم که چنین عزیزانی هر شب در تاریکی سالن به صحنه و بازی ما نگاه کرده اند. بی تعارف ممنونم بسیار از تیوال گرامی که بستر این گفتگوهای ارزشمند را برای ما که امکان هم صحبتی با تماشاگران را غالبا نداریم فراهم کرده تا در پرتو آن همه بهتر شویم ... از وقت و دقت برخی از شما که چنان کامل به نمایش ما پرداختید و نوشتید که به وجد می آمدم به شکل ویژه ممنونم. زمانی که نقد تئاتر می نوشتم_ اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد _ با نوشته هایم خود را عضوی از گروه ها می پنداشتم و حالا این حس را نسبت به شما عزیزان دارم. شما عضوی مهم از پیکره ی نمایش توافق نامه بودید.

همه چیز تمام می شود جز تو؛ #هوالمعزّ ...

عکس زیبا از مصطفی قاهری @mostafa_qaheri 👌🏻
چه روایت زیبایی نوشتین از شکل‌گیری اثر. لذتبخش بود خوندنش. براتون آرزوی موفقیت دارم. منتظر کارهای بعدی تون هستیم.
بدون هیچگونه اغراقی سالهای زیادی بود که نمایشی (توافق نامه) چنین روان- تمیز- لذت بخش- بدون کلمات سخیف و در عین حال طناز ندیده بودم. خوش حال باشید و پرتوان.
۰۸ بهمن ۱۴۰۲
آزاده امیری
بدون هیچگونه اغراقی سالهای زیادی بود که نمایشی (توافق نامه) چنین روان- تمیز- لذت بخش- بدون کلمات سخیف و در عین حال طناز ندیده بودم. خوش حال باشید و پرتوان.
بعد از ده روز که از اتمام اجرا گذشته، خواندن چنین پیغامی برای ما بسیار ارزشمند است ... سپاس ....
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. استقبال کامل تماشاگران محترم از روز اول اجرا و باقی ماندن تعداد معدودی بلیت برای روزهای دوم و سوم پیش از به اجرا رفتن اثر، نشان اعتماد شما عزیزان به این گروه تئاتری است. قدردان آن هستیم و وظیفه ی خود می دانیم که به بهترین شکل آنرا پاسخ دهیم.
سلام بر یکایک شما تماشاگران عزیزی که به دیدن نمایش ما آمدید و این بار هم مثل کارهای قبلی ما را با لطف خود همراهی کردید و سلام بر سایت محترم تیوال و همکاران گرامی این سایت ارزشمند و همراه ...

سپاسگزاریم از همه ی شما، حدود دو هزار و چهارصد تماشاگر ارجمندی که در طول بیست و هفت اجرا و در این شرایط دشوار کرونایی و معیشتی با حضورتان از نمایش ما حمایت کردید ... نمایشی که به همت گروه حرفه ای همراهم، فارغ از هیاهو و خودنمایی، بی ذره ای کاهلی و با پرهیز جدی از تلقی بازاری در هنر، تلاش کرد ضمن ادای دین به شاعران و تعظیم مقابل رنج فزاینده ی زندگی ایشان، با اجرایی با کیفیت چون همیشه، سازی تازه را به لحاظ فرم اجرایی در فضای تئاتر به صدا درآورد ... همراهی شما حقیقتا ما را به این باور رساند که هنوز هم می توان جسارت به خرج داد و تجربه ای تازه به دور از جذابیت های رایج و گاه مبتذل به صحنه برد و مورد استقبال و لطف و تشویق شما هم قرار گرفت ...

بسیاری از شما با یادداشت های انرژی بخش و آموزنده و البته نظرات و نقدهای درست خود _ علاوه بر حضورتان _ ما را هم از طریق این صفحه یاری دادید که این جای قدردانی ویژه دارد ... عده ای هم از شما عزیزان با ما همراه نشدید و با کار ارتباط لازم را نگرفتید و به ویژه در همان شب اول! ما را مورد کم ... دیدن ادامه ›› لطفی خود قرار دادید که برای ما کمی بعید و غیر آشنا بود .... در این میان می پذیرم شاید کوتاهی از ما بود که نتوانستیم شما را همجون بسیاری از زیبایی و اندیشه ی عمیق جاری در متن احمدرضا احمدی عزیز بهره مند کنیم ... و البته شما هم بپذیرید که شاید ایراد متوجه شکل مواجهه و دریافت شما باشد ... که این موضوع همه ی ما _ هم ما و هم شما _ را باید متوجه کار ( در مورد ما ) و یا دریافت ( در مورد شما ) کند تا اگر ایرادی داریم رفع کنیم ...

در مجموع از شما که با شور و اشتیاق چنین آگاهانه و مشفقانه به تماشای تئاترها می نشینید و از این راه حمایت کنندگان اصلی تئاتر هستید، بسیار سپاسگزارم ... و نیز بسیار از همراهی همکاران سایت تیوال ممنونم ...


این روش ماست که با سلام که می آییم حتما خدانگهدار و به امید دیدار هم بگوییم. کار ما هیچگاه در این چند سال بعد از پایان نمایش با هم تمام نشده، این بار هم چنین است ... و تازه آغاز است ... پاینده باشید ...
آقای سلیمانی عزیز سلام و درود بر شما
از شما و گروه حرفه‌ای و محترمتون بابت تمام تلاش‌ها و زحماتتون سپاس‌گزارم.
حقیقتش اگر اون پاراگراف در میانهٔ متنتون نبود، منم مثل خیلی‌های دیگه با یه دوست دارم ساده از کنار متن زیباتون می‌گذشتم.
جایگاه جناب احمدرضا احمدی در ادبیات معاصر این کشور روشن و بی‌نیاز از توضیحات اضافه است. کسی هم یارا و قصد انکار این مطلب رو نداره.
اما همون طور که یکی از رفقا گفتند: کار شاعر شعر گفتن و کار نمایش‌نامه‌نویس نمایش‌نامه نوشتنه.
این متن و این اجرا حتماً باید به ... دیدن ادامه ›› صحنه می‌رفت، در این شکی نیست.
حتی اگر فقط به عنوان یک تجربه هم بهش نگاه کنیم.
اما اینکه به درک و دریافت مخاطب و تماشاگر ایراد بگیریم به نظرم مشکلی رو حل نمی‌کنه.
این اجرا یه چیز کم داره، اونم متن خوبه. وقتی متن خوب نباشه بهترین کارگردان‌های جهان هم کاری بهتر از متوسط نمی‌توانند که بسازند!
در مجموع باز هم خسته نباشید و خداقوت عرض می‌کنم و همچنان منتظر کارهای آتی شما خواهم بود.
روز و روزگارتون خوش??
امیرمسعود فدائی
آقای سلیمانی عزیز سلام و درود بر شما از شما و گروه حرفه‌ای و محترمتون بابت تمام تلاش‌ها و زحماتتون سپاس‌گزارم. حقیقتش اگر اون پاراگراف در میانهٔ متنتون نبود، منم مثل خیلی‌های دیگه با یه دوست ...
با فرض اینکه ایراد در دریافت مخاطب باشه، چرا و چگونه باید رفعش کنه!
۱۹ دی ۱۴۰۰
بی صبرانه منتظر دیدن کار بعدی شما هستم ?
۱۹ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زن پریشان: ما چه تنها هستیم. این جهان جهانِ بی حاصلی است. من هر روز صدای سقوط زمین را در گرداب نیستی ابدی می شنوم. آیا باور کنم سرانجام نجاتی در راه است؟ کاش می توانستم باور کنم ... من هر روز با تردید به خود می گویم: شاید عاشقان و شاعران بتوانند این جهان را نجات دهند ...
عموما طبع مردم به ابتذال گرایش داره و در این شکّی نیست و این اصلا ربطی به کشور ما نداره در تمام دنیا همینجوره متاسفانه روز به روز هم داره بیشتر میشه ولی به نظر من اجرا کنندگان و به وجود آورندگان آثار هنری سمعی و بصری از هر نوعش کسانی که به هر شکلی روی مردم اثر می ذارن می تونن چیز خوب تحویل بدن ...

فرهاد مهراد
___________

و ما، در تئاتر، هر کدام در هر جایگاهی که هستیم؛ پدیدآورنده ی اثر یا تماشاگرِ آن، وظیفه داریم در روزگاری که ابتذالِ فراگیر، فضای هنری ما را به شدّت متاثر کرده ... به هر طریق ممکن با پدیدآوردن و یا حمایت از آثار خوب و غیر مبتذل در برابر این موجِ تباهی بایستیم ... اینجا، همه ی ما مسئولیم و باید از "تئاتر" مراقبت کنیم ...
کاش مهم ترین دقدقه همه هنرمند ها همین بود
در سینما و موسیقی این نیاز بیشتر حس میشه، این نیاز که صاحب اثر کار خوب و به دور از ابتذال تحویل مردم بده.
متاسفنه هرروز کار های مبتذل بیشتر میشه
ای کاش هنر اینقدر به سمت بازاری شدن، صنعتی شدن! نمیرفت
البته دور از انصافه که از هنرمند این انتظارو داشته باشیم که تنها دقدقش تعالی هنر و فرهنگ باشه، به قول فرهاد مهراد طبع مردم به ابتذال گرایش داره و هنرمندی هم که انتظار کسب درآمد بالا داره به سمت گرایش مخاطب میره، نمیشه قضاوتش کرد!

۱۲ دی ۱۴۰۰
دقیقا باید به همچین جایگاهی برسیم، مخاطب و هنرمند
۱۵ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

این روزها علاوه بر اجرای نمایش برای مردم عزیز و نفس کشیدن بر صحنه همراه با دوستانی یک دل، کم یاب و هنرمند، هم کلامی با احمدرضا احمدی نازنین موهبت بزرگ دیگری ست که نصیبم شده است. این هم کلامی از روزهای تمرین به جهت بهره مندی ام از نظر ایشان به عنوان نویسنده ی نمایشنامه شروع و جاری شد تا این روزهای اجرا ... و من مفتخرم که تقریبا هر روز با ایشان تلفنی حرف می زنیم. از اجرا می پرسند، از واکنش تماشاگران و نظر ایشان ... و بعد هر روز می گویند به بچه ها سلام برسان و بگو فداکاری زیادی کرده اند که این نمایش را در این شرایط دارند کار می کنند ... بگو روی ماه تان را می بوسم ... بگو از شما ممنونم ... و به قدری فروتنانه این ها را می گویند که من پشتِ تلفن از شرم آب می شوم و گاه در همان لحظات که ایشان این ها را می گویند در دلم می گویم؛ یک انسان چقدر می تواند در عین بزرگی و اهمیّت تا این اندازه فروتن و شریف و زلال باشد

حالا با آشنایی بیشتر با ایشان از طریق همین گفتگوها دیگر یقین پیدا کرده ام که بزرگی باید برازنده ی شخص باشد ... باید به او بیاید ... به فرمایش و نمایش و هورا کشیدن بزرگی حاصل نمی شود؛ بزرگی از بزرگی پدیدار می شود

احمدرضا احمدی که قریب به شصت سال است که برای شعر و فرهنک و‌ ادب و هنر این دیار زحمت کشیده، رنج برده و خلق کرده این روزها بر من و ما منّت ... دیدن ادامه ›› گذاشته، تشویق مان می کند و از شادی اش بابت اجرا می گوید، از طرح نمایشی تازه ای که به ذهنش رسیده و قرار است به زودی بنویسد، از نقاشی ها و کارهای اش، از گذشته ها و خاطراتش که همه درس است برای من

و ما _ گروه اجرایی نمایش فرودگاه، پرواز شماره ۷۰۷ _ این روزها تئاتری های خوشبختی هستیم که نام های مان در ‌پوسترِ نمایش زیر نام بزرگی به نام احمدرضا احمدی می آید و همین یک نکته برای با شوق به سالن رسیدن هر روزه مان بسیار کفایت می کند؛ و خدا را شُکر

تصویر اول یادداشت بزرگوارانه و پر مهر ایشان خطاب به ماست

آقای کورش سلیمانی
دوست جوان من
امیدوارم سلام و مهربانی مرا قبول کنید من سپاس فراوان دارم از شما و همکاران شما که نمایشنامه ی مرا که در حال فراموش شدن بود به آن جان دادید و به آن عمر دوباره دادید سپاس این شاعر پیر را شما و همکارانت قبول کنید
پاییز سال ۱۴۰۰-تهران
احمدرضا احمدی

مهمان گاهی
با بارانی آبی رنگ می آید
قیمت گل های بنفشه را از من می پرسد
و می رود

احمد رضا احمدی

سلام بر تماشاگران و اهالی محترم تیوال:
دیشب نخستین گام را در اجرای تازه ی خود برداشتیم ... و شما چه همراهان وفادار و ارزشمندی هستید ... دیدن ادامه ›› که این بار هم ما را با حضور باشکوه خود و ظرفیت تکمیل سالن تنها نکذاشتید و همراهی کردید.

این بار ما ( گروه اجرایی و شما) در کنار سایر اهداف خود، در شرایط دشوار روزگار کرونایی ( از جمله ماسک های بر صورت مان ) تمرین و اجرا کردیم و جمع شدیم تا بگوییم؛ گرچه ماه های سخت و پراندوهی را پشت سر گذاشتیم اما زندگی و تئاتر باید جاری باشد و بماند ... از طرف خود و گروه از شما بابت این هم گامی بسیار ممنونم.

این بار هم در کنار دوستان هنرمندم تمام تلاش خود را برای ارایه ی یک اثر با کیفیت و جلب رضایت شما با اجرایِ درخور و شایسته ی متن احمدرضا احمدی نازنین که همه بسیار برای ما اهمیت دارند، به کار بستیم و می دانیم همچون هر اثر دیگر باید انتظار نگاه ها و نظرات متنوعی را از تماشاگران داشته باشیم ( که همه هم محترم است ) ... اما آنچه به نظرم از این ها مهم تر است، این است که یک متن شاعرانه هنوز می تواند این همه اشتیاق برای دیدن پدید آورد که جای شُکر دارد ...

ضمنا به احترام هم گامی چند ساله ی آن گروه از تماشاگران عزیزی که پیش تر به تماشای نمایش های دیگر ما ( ناگهان پیت حلبی _ فالومی _ خرده نان و سکوت سفید ) نشستید، تخفیف وفاداری تا پایان اجرا برقرار خواهد بود، شاید اندکی از میزان احترام و علاقه ی ما به شما را بتواند بیان کند ... کورش سلیمانی
سلام بر اهالی فهیم و وفادار تیوال؛

باز هم به امیدِ همراهی و جلب رضایت شما به صحنه بازگشتیم تا با نمایشی تازه و متفاوت، نوشته ی احمدرضا احمدی، شما را به دنیای شاعرانه و دل پذیر او؛ این بار نه از راه خواندنِ کتاب هایِ شعرش بلکه برای نخستین بار از راه صحنه و با زبانِ نمایش دعوت کنیم.

گروه تئاتر بیستون در طی سالهای اخیر و در فضای فرهنگی تیوال، همواره سعی کرده بستری برای گفتگو و تبادل نظر گروه با تماشاگران نمایش های خود فراهم کند تا از این طریق هم ما از نظرات شما بهره مند شویم و هم شما عزیزان بتوانید سوالها و دیدگاه های خود را با ما در میان بگذارید.

امیدواریم این بار هم تجربه ی پربار و لذّت بخش تئاتری_فرهنگی دیگری را در این صفحه در کنار هم تجربه کنیم.

سلامت باشید و به امیدِ دیدار؛
با احترام، کورش سلیمانی
سلام و درود به شما هنرمند عزیز و گرامی
جناب سلیمانی عزیز خوشحااالم که بعد از این روزگار سختِ کرونایی، نمایشی از شما بر صحنه تاتر میبینم.
امیدوارم شما و گروه خوبتان بدرخشید، خوب باشید و حال دل اهالی مشتاق تاتر را نیز خوب کنید.
حتما به دیدن نمایشتان می‌نشینم?⚘
۱۴ آذر ۱۴۰۰
حس می کنم این نمایش حیف شد به نظر من اگر نمایشنامه تغییراتی می کرد و فقط اقتباسی از نمایشنامه ی مورد نظر بود و وجه های نمایشی اون از وجه های شاعرانه اش بیشتر میشد در نظر مخاطب جذاب تر میشد ، بازی ها خیلی جذاب بود و داستان هم به راحتی می توانست بسیار جذاب تر باشد به نظر من اگر روی رادیو بیشتر مانور داده میشد مخاطب بیشتر به ارتباط رادیو و خدا پی می برد و قطعا خیلی خیلی جذاب تر میشد البته که بسیار تلاش شده بود برای این نمایش و خسته نباشید میگم بهشون
۲۰ آذر ۱۴۰۰
سلام به همه ی عوامل محترم نمایش، حسااابی خسته نباشید. بعد از مدتها دیدن چنین نمایشی نه تنها خستگی از تن برد بلکه باعث لذت فراوان شد. از این نمایش شریف و شکیل که پراز شور و شوق ادبی بود،همچنان سیر نشدم. به امید موفقیت های روزافزون.
۲۵ آذر ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام بر اهالی محترم تیوال؛
مدیریت محترم و کارکنان شریف تیوال، تماشاگران عزیز و ارجمند، گروه #من_یک_تماشاگرم و سایر عزیزان تماشاگر اهل تیوال ... شما عزیزانی که به دیدن نمایش ما آمدید. شما که برای ما نوشتید؛ تشویق و تحسین و یا نقد کردید و از این طریق ما را از حمایت خود بهره مند ساخته و به ما دلگرمی دادید؛ مراتب سپاس و احترام ما را بپذیرید ...

دیشب نمایش سکوت سفید ما هم به آخر خط رسید ... در طی دوران سخت این اجرا _ که می دانید چرا سخت و نیازی به ذکر مصیبت اینجا نیست _ همراهی صمیمانه و حضور شما از مهمترین دلایل استقامت و دوام ما بود. حالا هم خداراشکر می گویم که علی رغم همه ی موانع و دشو.اری های سختی که پیش روی تئاترهایی از گونه ی ما بوده، هست و احتمال بسیار کماکان خواهد بود، این بار هم با ارایه ی نمایش "سکوت سفید" پایبندی مان به تئاتر اصیل، تفکر برانگیز و خلاق و نیز احترام به تماشاگر را تا آنجا که توان مان بود، ثابت ... دیدن ادامه ›› کردیم ...

برای "تئاتر" به همان اندازه که حضور اجراهای مبتنی بر هنر و اندیشه بر صحنه ی تماشاخانه ها لازم است، حضور و همراهی تماشاگران فهیم و آگاه هم لازم و ضروری ست، پس برای بقای مفهوم "تئاتر" در جامعه همه، اعم از هنرمندان و تماشاگران مسئول هستند و باید اعتراف کنم بسیاری از این تماشاگران مسئول و عاشق تئاتر را من در اینجا یافته ام ... پاینده باشید برای ما و تئاتر و بار دیگر از همه ی شما سپاسگزاریم ...
خدا قوت آقای سلیمانی عزیز
ممنونم از زحماتتون
منتظر کارهای بعدی شما هستم
۳۰ آذر ۱۳۹۸
درود بر جناب سلیمانی عزیز
از تماشای اجرای "سکوت سفید" لذت بردیم؛ موفقیت های روز افزون برایتان آرزومندم.
بر قرار و مانا باشید.
۳۰ آذر ۱۳۹۸
سپاس از توجه شما و به امید اجراهای درخشان
۳۰ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام بر اهالی محترم تیوال؛

دوره ی اجرای سکوت سفیدِ ما دوره ی عجیبی بود! ... شرایط اجتماعی به هم ریخته و ناآرام هفته های نخستِ اجرا و در پی آن چالش ایجاد شده بر سر راه معیشت مردم _ به ویژه طبقه ی متوسط، کارمند و دانشجو که وفادارترین و محترم ترین تماشاگران تئاتر ایران در دهه های اخیر بوده اند _ که ریزش شدید تماشاگران تئاتر را درپی داشت، قطعی اینترنت و عدم امکان تبلیغات، که بیش از ده روز طول کشید و هوای آلوده در چندین روز و اتفاقات ریز و درشت دیگر دوره ی اجرایی بسیار سختی را برای ما و سایر گروه هایی که همزمان با ما اجرا داشتند، رقم زد که همچنان هم متاسفانه تاثیرات سوء اش ادامه دارد ... در این بین همراهی جانانه ی شما اهالی محترم تیوال با حضور در اجراها و نیز ارائه ی نظرات امیدبخش تان در صفحه ی نمایش یکی از مهمترین دلایل دلگرمی ما برای مقاومت و رها نکردن سکوت سفید _ علی رغم سختی های بسیار _ بوده و هست ... در این مدت نقدها و نظرات شما، موافق و مخالف را یک به یک خوانده و از همگی تشکر کرده ام اما بازهم نمی توانم شادی ام را _ در بین همه ی سختی هایی که عرض شد _ از همراهی جدی و آگاهانه ی شما عزیزان ابراز نکنم ...

شما تماشاگران آگاه در کنار جریان مظلومِ تئاترهای اصیل و اندیشه محور، در این سالها که ابتذال در شکل های به ظاهر متفاوتِ "عوامانه" ... دیدن ادامه ›› و _حتی تلخ تر از آن _"روشنفکرانه" زخم های عمیقی بر تئاتر ما گذاشته است، برای تئاتر ما موهبتی هستید که می توانید از انحراف بیشتر تئاتر و مخاطب تئاتر جلوگیری کرده و حتی در آینده با حضور، مطالبه و هم گامی با هنرمندان، جریان سازی کرده و آن را به مسیر اصلی بازگردانید ...

تا ۲۹ آذر، "سکوت سفید" مان بر صحنه جاری ست ...تنهای مان نگذارید، باقی بقایتان ...

سلام اهالی محترم تیوال، همراهان عزیز. عرض به خدمت تان؛

۱) سکوت سفید امروز جمعه ۱۵ آذر، به دلیل مناسبت مذهبی اجرا نمی شود.
.
۲) به عوضِ آن، شنبه ۱۶ آذر، اجرای ویژه داریم. روز دانشجوست و مبارک. با تخفیف ویژه برای این عزیزان ... .
.
ضمنا همه ی شما عزیزان دیگر؛ از جمله دوستان هنرمندی که همزمان با ما روی صحنه اند یا عزیزانی که شنبه برای شان روز مناسب تری ست، هم می توانند ... دیدن ادامه ›› در این روز به دیدن سکوت سفید ما بیایند ... .
.
۳) امکان تهیه بلیت برای روزهای پایانی، یعنی همان شنبه ۱۶ آذر تا سه شنبه ۱۹ آذر هم در سایت تیوال مهیاست ... همین، زیاده عرضی نیست ... باقی بقایتان و تمام.

" تئاتر آفتاب است ..."


یک: روز سردی بود! قبل از اجرا بانویی سالخورده را همراه دختر میانسالش دیدم که در حیاط عمارت کنار بخاری خود را گرم می کردند. به دیدن نمایش ما آمده بودند. اجرا تمام شد. موقع خداحافظی با تماشاگران دیدمش، گفتم، مادر امیدوارم نمایش سردی هوا را مضاعف نکرده باشد ... خندید و گفت: نه، اصلا؛ اتفاقا سرما را از یادم برد ... دو: دیدن یک گروه هفده هجده ساله که بعد از اجرا داشتند با هم در گوشه ای حرف می زدند برایم جالب بود. فضول وار رفتم ببینم درباره ی سکوت سفید چه می گویند، اما یکباره ساکت شدند ... چاره ای نبود حالا باید من حرف می زدم؛ گفتم ممنون که آمدید. نظر جوانانی مثل شما برایم مهم است، کار چطور بود؟ ... به سبک هم نسلان شان سری تکان دادند و به هم نگاهی انداختند که یعنی دوست داشتیم و بعد درباره ی آرامش و خلوت سلب شده از آدم در این روزگار گفتیم و شنیدیم ... سه: دیروز رادین پسر ده، نه ساله ای که تماشاگر سکوت سفید بود روی تابلوی شاسی پوستر که برای امضاء هنرمندان گذاشته ایم یک قلب کشیده بود و این جمله ی خلاصه را که : " با حال بود " با امضاء ... مادر گرامی شان کمی عذرخواه بودند و گفتند که ببخشید اما رادین خواهش کرده که بنویسد آنجا ... گفتم نه عالی ست. خوشحالم که این اظهار نظر مهم و بزرگ را هم بر تابلو یادگاری خواهم ... دیدن ادامه ›› داشت ...

پ.ن: برای تئاتری جماعت رضایت تماشاگر مهم است و خوشحالیم که در بین شما که سکوت سفید را دیدید، ارتباط گرفتید و از آن لذت بردید عزیزانی از طیف های گوناگون و سنین مختلف، از طبقات و دیدگاه های متفاوت را بعد از اجرا در این شب ها می بینیم ... تئاتر آفتاب است، بر همه می تابد ...
اگر آقای فدایی دیشب کنار من قرار میگرفت به خاطر تفاوت قد حکم همون مادر و بچه رو داشتیم.
پس ای کاش من هم یه یادگاری مینوشتم بعد ایشون میومد و میگفت : محمد جواد همیشه دوست داشته که روی این شاسی ها یه یادگاری بنویسه :))
۰۷ آذر ۱۳۹۸
دیدن کار آقای باشخصیت برام هیجان هم داره. امروز به همراه دوستانم برای دیدار کارتون و صدالبته خودتون خدمت می رسیم.
۱۳ آذر ۱۳۹۸
Leon S. Kennedy ارادتمندم عزیز ... افتخاری برای من است این هم کلامی با شما ...

آرمین قهقائی بسیار خوشحالم که تشریف می آورید جناب قهقایی عزیز ...
۱۳ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام عزیزان و اهالی محترم تیوال؛ اکنون که گویی امکان تبلیغات و خبررسانی در فضای مجازی دوباره رفته رفته پدید می آید، جا دارد شما دوستان روزهای سخت را فراموش نکرده و از حضور و همراهی شما عزیزان در هفته ی بسیار دشواری که تحمل کردیم و گذشت، تشکر کنم ... به شخصه محبت شما تماشاگرانِ فهیم و ارزشمند تئاتر و نیز همکاری صمیمانه ی همکارانِ سایت محترم تیوال در همراهی با نمایش "سکوت سفید" و سایر نمایش های روی صحنه در هفته ی گذشته که موجب دلگرمی ما اهالی تئاتر بود را هرگز از خاطر نخواهم برد ... به امید دیدار شما، از فردا تا پایان دوره ی اجرا با تمام وجود بازهم برای شما بر صحنه خواهیم آمد و در این صفحه منتظر نظرات با ارزش شما چون گذشته خواهیم بود؛ که بخوانیم، بهره مند و دلگرم شویم و درباره ی تئاتر با هم گفتگو کنیم ... با ارادت بسیار، کورش سلیمانی
بدرخشید...
۰۲ آذر ۱۳۹۸
فردا به دیدن نمایشتون میام
۰۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام دوستان ... شما که غریبه نیستید، این روزها تئاتر ما و تقریبا همه ی تئاترهای روی صحنه ی همکاران عزیز ما در تماشاخانه های دیگر به دلایلی که می دانید و نیز عدم امکان هرگونه تبلیغ، خبررسانی، گفتگو و دعوت در فضای مجازی با چالش جدی حضور تماشاگران در سالن مواجه است. در چنین شرایطی، شما اهالی تیوال که همواره از بهترین تماشاگران و موثرترین معرفی کنندگان نمایش های ما بوده و هستید، حتی فراتر از گذشته می توانید در کنار ما در جهت بهتر شدن شرایط، اثرگذار باشید ...

اگر هنوز نمایش ما را ندیده اید، تشریف بیاورید و "سکوت سفید" مان که با توجه به ده ها نقد و نظر هنرمندان و تماشاگران حرفه ای تئاتری که با لطف در مورد نمایش نوشته و در صفحه ی نمایش موجود است، مورد تایید بسیاری از شما در همین روزهای نخست اجرا قرار گرفته را در روزهای پیش رو ببینید و ساعتی مهمان آرامش و هنر باشید ... اگر هم دیده اید لطفا همچنان چون همیشه، سایر دوستان علاقمند را به تماشای آن دعوت کنید ....در آخر امیدو.ارم این حمایت، حضور و همراهی شما هرچه زودتر به صورت عینی در سالن نمایش ما و البته دیگر سالن های نمایش دیده شود ... این روزها همه ی ما _ هنرمندان و تماشاگران حرفه ای تئاتر _ باید برای روشن ماندن چراغ های صحنه تلاش کنیم ... با تشکر فراوان و ارادت و امید بسیار ...
دقیقا! در چنین روزهایی بیایم؟
۲۷ آبان ۱۳۹۸
برای به دست آوردن یک هدف مشترک نباید از روی هم عبور کنیم باید باهم و کنار هم حرکت کنیم..
۲۸ آبان ۱۳۹۸
جناب موسوی کیانی سلام ... ممنونم که ما را همراهی می کنید. بابت سال گذشته هم ببخشید احتمال زیاد ندیده ام ... ممنون از نگاه تان به کارهای گروه ما و امیدوارم از دیدن نمایش ما چون بسیاری از تماشاگران راضی شوید ... بعد از دیدن نمایش خوشحال می شوم نظرتان را در صفحه بخوانم. در پایان ضمن سپاس مجدد امیدوارم کار دوستان ما را هم که نام بردید تماشا کنید چون واقعا همه ی ما گرفتار این شرایط ناخواسته ایم و نیازمند همراهی تان ... پاینده باشید ...
۲۸ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام عزیزان و همراهان گرامی؛ بی مقدمه عرض کنم ... راستش را بخواهید در این روزها که همه از بروز اتفافاتی که معیشت ما را متاثر ساخته، شوکه شده ایم خجالت می کشم شما را به تماشای تئاترمان دعوت کنم .... اما بدانید ما تصمیم داریم در صورت وجود شرایط حداقلی اجرا ، به امید خدا برایِ شما و برایِ ستایشِ "آرامش، سکوت و آزادی" به همراه یارانم بر صحنه بمانیم ... "تئاتر" مظلوم ترین نهاد اجتماعی_ فرهنگیِ این سرزمین است، بی توجهی به آن و تنها رهاکردن اش در شرایط سخت، از سوی ما فرزندانش که زندگی مان را همین تئاتر روشن و پرنور کرده، اوج بی معرفتی ست ... پس انشاالله همچنان برای شما بر صحنه خواهیم آمد ... و شخصا با اندکی شرم و البته با امید بسیار شما را دعوت می کنم که در کنار ما باشید ... با احترام و ارادت؛ کورش سلیمانی
سکوت باید کرد در برابر این همه رنج ، این همه درد ..
سکوت باید کرد در برابر هجمه ی ناله های سرد ..
و سکوت باید کرد در مقابل این موج بلند بی عاطفه گی ، بی مهری ..
مادران چشم انتظار ، چشم انتظار مُردند ..
و پدران از غم ، سر به سینه ی تراب بردند ..
این بود پاداش خون ..
دهه ی فریاد گذشته است رفیق !
دهه ی سکوت است ..
سکوت بر این سرنوشت تلخ ..
سکوت بر این طاعون سکوت ..
سر بریده مان در تشت طلا ..
و تاریخ برابرمان سکوت خواهد کرد ، مردمانی اینچنین شوربخت ...

۲۶ آبان ۱۳۹۸
چرا تا الان رو نمیکردی میثم جان ؟؟
خیلی قشنگ بود .
و تاریخ برابرمان سکوت خواهد کرد ، مردمانی اینچنین شوربخت ...
۲۶ آبان ۱۳۹۸
هعییییی محمد جواد جان
کاش یه روز از عشق بگویند و بگوییم و ته دلمان غنج برود از خوشی ...
۲۶ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سه شنبه شب بعد از اجرا در کافه ی عمارت نمایشی نوفل لو شاتو با عزیزان گروه من یک تماشاگرم گرد هم آمدیم تا باهم درباره ی "سکوت سفید" حرف بزنیم ... ما در گفتگویی سه ساعته، تا ساعاتی نزدیک به دوازده نیمه شب گفتیم و شنیدیم... و چقدر فرهنگی، درست، زیبا بود و دلنشین این همراهی و گفتگو برای ما... چه لذتی بردیم و چقدر آموختیم از این میزان شعور و آگاهی و درک تئاتر نزد مخاطب ... برای این سربازِ تئاتر لذتِ این اتفاقات فرهنگی، که گسترش و فهم عمومی بیشتر نسبت به هنر تئاتر را در پی دارد، لذتی عمیق و جانفزاست؛ لذتی که توانم را افزون می کند و جانم را روشن ... این نشست به من یادآور شد که به همت شهروندان و تماشاگران فرهیخته ای چون این دوستان که در جایگاه خویش بسیار می توانند بر تئاتر اثرگذار باشند، می توان امیدوار بود که روزهای بهتری بر سر راه تئاترمان قرار داشته باشد ... ممنون دوستان عزیزم در حرکتِ خودجوشِ« من یک تماشاگرم» ... پاینده باشید ...
یادداشت کارگردان:

"آرامش از نوعی دیگر"، سالها پیش پایان نامه یِ اجراییِ دوره یِ کارشناسیِ کارگردانیِ من بود. سالها از نگارش متنِ استوپارد ( در سال ۱۹۶۶م ) و اجرای پایان نامه ام ( در سال ۱۳۸۰) گذشته اما داستان "جان براون" که گویی داستانی آشنا برای هریک از ما می تواند باشد، تاکنون روز به روز در پیرامون ما محسوس تر و پررنگ تر شده است. در این روزگارِ پر تنش و پر فراز و فرود جان هایِ همه ی ما خسته از نداشتنِ "آرامش"، حق خود می داند که راهی را برای دستیابی به آن در پیش بگیرد. کاش در این مسیر به هم فرصتِ یافتن، آزمودن و درکِ "آرامش" و مهم تر از آن "زندگی" را سخاوت مندانه تر می بخشیدیم و با تنگ چشمی به خلوت و آرامش یکدیگر نمی نگریستیم ... این موضوع در انتخاب این متن و اجرای آن _ با نام تازه ای که بر آن گذاشتیم، یعنی "سکوت سفید"، موثر بود ... سپاس از همراهانم که این رویا را تحقق بخشیدند و سپاس از شما که به دیدن نمایش ما خواهید آمد، با احترام و فروتنی؛ کورش سلیمانی ...
اهالی عزیز تیوال سلام؛ با "سکوت سفید" بازهم به میان شما آمدیم و به زودی، برای شما و به شوق همراهی و هم گامی دوباره با شما به صحنه خواهیم آمد ... این بار هم با تمام وجود سعی مان این است که نمایشی ارایه کنیم که هنگام خروج از سالن "رضایت" و "حس بهره مندی" از شرکت در یک تجربه ی هنری را در چهره ی همه ی شما ببینیم که این بدون تردید بهترین حاصل کارهای گروه تئاتر بیستون در سالهای اخیر ( ناگهان پیت حلبی، فالومی، خرده نان) بوده و به امید خدا در "سکوت سفید" هم خواهد بود ... شاید نیازی به یادآوری به شما دوستان عزیز و وفادار نباشد اما خدمت دوستان تازه مان که از این نمایش همراه ما خواهند شد، عرض می شود که ما در صفحه ی تیوال خواننده ی نظرات ارزشمندتان و همواره پاسخگوی سوالات شما خواهیم بود ... زیاده عرضی نیست. باقی بقایتان و به امید دیدار ...
کوروش سلیمانی عزیز با تمام وجود برای شما و گروهتون اجرای خوب و پرتماشاگری رو آرزو دارم،اخلاق و تواضع شما همیشه ستودنیه مرد دوست داشتنی.
۰۲ آبان ۱۳۹۸
جناب سلیمانی تشکر فراوان
۱۰ آبان ۱۳۹۸
چه شووووود :) مشتاق دیدارتون هستیم :)
۱۰ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید