در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال محمد حسین عبدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:05:51
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چقد دلم برای تئاتر، بچه‌های تیوال و کامنت‌های جدی زیر کارها تنگ شده. یه زمان تو روز لااقل ده بار اینجا رو چک می‌کردم ببینم نظرات کارها چطوره و چیو باید دید. چقد بچه‌های اینجا خوب و عزیز بودن و هستن.
"شما فرزانه‌ترینان، چه می‌نامید آن‌چه شما را مایه‌ی کوشش و جوشش است؟ جستجوی حقیقت؟
اما من خواستِ شما را چنین می‌نامم: خواستِ اندیشیدنی کردنِ آن‌چه هست.

چنین گفت زرتشت - نیچه

برای این نمایش که انقد سریع بلیت‌هاش فروخته میشه خیلی نظر ثبت نشده یا رای داده نشده‌
چرا؟
فکر کنم دلیلش اینه که طرفداراشون توی تیوال نیستند
۲۱ تیر ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
احتمال قریب به یقین همینه‌ ولی فروشش واقعا عجیب بود خیلی عجیب مشابهش فقط احتمالات بود که به آنی نمایش سولداوت می‌شد
اما این کجا و آن کجا ....
۲۲ تیر ۱۴۰۱
سلام
من ۵ تا بلیت برای یکشنبه ۲۶ تیر ساعت ۱۹ دارم و نمیتونم برم.
اگر کسی خواست پیام بده.

09022261378
۲۵ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
شب بر همه خوش
من امشب به امید دیدن روی ماه دوستان و لذت بردن از نمایش اومدم تهران.
خب نمایش رو دوست داشتم و نظرم رو به تفصیل می‌نویسم‌
اما ... دیدن ادامه ›› سلب توفیق شد نتونستم دوستانو ببینم.
یه شماره از یکی از عزیزان داشتم و گرفتم ولی شانس بد من خاموش بود. بعدش روشن شدن ولی اون دقایق خاموش بودن.
قیافه‌ها رو هم نگاه کردم صورت آشنا ندیدم.
دنبال یه آقای هم قامت خودم بودم که آقای فدایی باشه و برم سلام علیک کنم. آقای فدایی هم پیدا نکردم
خلاصه اگر کسی با دادن شماره‌اش مشکل نداره شماره‌تون رو بدید بتونم پیداتون کنم 😅
اما نمایش؛
بازی‌ها که خیلی خوب بود انصافا.
ممکنه باب میل همه نباشه کما اینکه سه نفر به ساعت اول نمایش نرسیده بود که سالن رو ترک کردن.
باب میل من بود. چون هم به مقولات سیاسی خیلی علاقه دارم، هم آلنده سیاست‌مدار محبوبی برای من بود و هم دغدغه کارگردان رو دوست داشتم
اما صادقانه بگم یک سری جاهای نمایش هم متوجه نشدم.
در کل داستان آلنده و داستان یک نمایش بر هم نشسته بود تا از خیانت‌ها بگه. خیانت‌هایی که به آلنده شد. به کارگردان نمایش آلنده شد.
امیدوارم همگی موفق باشید و حسابی بفروشید
ترک سالن!!! چه بد!!! کلی امید بستم به این کار، البته امتیازات نخستین هم زیاد جالب نیست.
۲۰ تیر ۱۴۰۱
Paria 7014
منم تا دیشب فکر میکردم ایشون خانمن تا اینکه یکی از دوستان بهشون اشاره کرد گفت ایشون آذین حجازی هستن مغزم هنگ کرد قشنگ :)
من از شما پوزش می خواهم :)
۲۲ تیر ۱۴۰۱
آذین حجازی
من از شما پوزش می خواهم :)
نفرمایید
از آشنایی باهاتون واقعا خوشحال شدم :)
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه زمان تو این مملکت " مرگ یزدگرد " بیضایی توقیف می‌شد
به جایی رسیدیم که "شب شک" سیزن چهار اثر خلق‌الساعه بریمانی هم توقیف شه 🤣
به خدا دارید مفهوم توقیف رو هم به لجن می‌کشید. یه زمان این واژه قداست داشت. حرمت داشت 😆😁
پ.ن ۱: به حضرت عباس منم مخالف توقیفم.
پ.ن ۲: میگن کار گیل‌آبادی داره خوب می‌فروشه!
پ.ن ۳: کسی می‌دونه به کجا داریم میریم؟
پ.ن ۴: حاجی یه تکون حاجی دو تکون...
پ.ن ۵: حاجی بتکون
۰۸ تیر ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
پ.ن ۶: اینا کی میرن؟
پ.ن 7 : منتظر نباش !
۰۸ تیر ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
پ.ن ۶: اینا کی میرن؟
رفتنشون امکان دوباره اومدنشون رو در پی داره. کاش منقرض شن.....
۰۸ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و تقدیم احترام
به همه عوامل محترم نمایش خسته نباشید میگم
صمیمانه تشکر می‌کنم که چنین اجرای جذابی رو به قول آقای شهریار در این روزهای تراژیک به تماشاگر هدیه دادید
من قبل نمایش یه کم ذهنیت داشتم و البته خوشحالم بودم که دوستان کمی تعریف کرده بودند تا این ذهنیت ایجاد شه و دیالوگ‌ها رو با دقت بیشتری پیگیری کنم.
ضمن اینکه دونستن زندگی مارک روتکو تو ارتباط با نمایش می‌تونست تاثیرگذار باشه.
از دید من به عنوان دوست‌دار تیاتر، کار قابل قبول و خوبی بود.
موزیک رو دوست داشتم. بازی محمد شهریار رو دوس داشتم و انصافا یکی از دلایلی که خودم رو ملزم دونستم نمایش رو ببینم محمد شهریار بود. بازیش تو ژپتو ... دیدن ادامه ›› یادم نمیره.
بقیه هم واقعا خوب بودن.
شاید انتخاب بازیگر خردسال و انتخاب بازیگر رقصنده به خاطر مهارتشون در اجرای موزیک و رقص بود. پایین‌تر توضیح میدم

مشخصا به نظرم دو بازیگر در کار اضافه هستن.
یکی کودکی‌های مارکو هست که یک پسر بچه‌ای نقش رو بازی می‌کنه و ویولون می‌نوازه
یکی دیگه خانمی هست که فکر کنم اولین نقششه و در بدو شروع نمایش با رقص سماع جانانه‌ای کار رو شروع می‌کنه.
هدف نویسنده و کارگردان از آوردن سماع تو داستان یک نقاش آمریکایی قطعا بحث عرفانی نمی‌تونه باشه. می‌خواسته به تعالی هنرمند اشاره کنه و درجاتی که هنرمند در اثر خلق و تفکر بهش می‌رسه. خب آقای روتکو اساسا خداناباور بودن و حتی تربیتشون بر مبنای لائیسته انجام شده.
به نظرم سماع وصله نچسب این نمایشه و اساسا این نقش اضافه شده تا اون خانم رقصنده هنر خودش رو به منصه ظهور بگذاره.
همون‌طور که کودکی مارک تو نمایش گنجانده شده که کودکی ویولونیست بوده. من سرچ کردم و ندیدم جایی که ایشون تو کودکی ویولون بزنه. از فقر شدیدش زیاد مطلب دیدم. از روزنامه فروشی و ... شاید سرچ من کافی نبوده.
بازی محمد شهریار مث ژپتو خوب بود. صداسازی کرده بود. دیالوگ زیاد داشت و گاهی از دستش در می‌رفت که باید تمام دیالوگ ها رو با صداسازی بگه. لیکن در کل خیلی خوب بود.
بازیگر نقش روبروی محمد شهریار هم توانا بود گرچه بعضی تو دو صحنه شدیدا اور اکت داشت.
به کل نمایش خوبیه. نمایش دغدغه‌مندیه‌ منتها این انتقادات رو بهش دارم.
در نهایت پیکار درونی هنرمند به شکل زیبایی بیان شد.
خداقوت
فدای محبتت شما، جان دلی♥🌹
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
محمد شهریار
فدای محبتت شما، جان دلی♥🌹
سلام برادر عزیزم
امیدوارم موفق باشی
پیگیر کارهات هستم
قربون شما.
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
گفتم آشنا میزنه ها!
من بعد ژپتو فالو داشتمش
اونجا گریم طوری بود صورت واقعی ایشون و علی تاریمی خیلی مشخص نبود. از طریق تبلیغات اینستاگرامی و عکس‌هاشون تشخیص دادم وگرنه برای من هم قابل تشخیص نبود
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سال‌روز میلاد مسعود بانو نیکول کیدمن رو به همه علاقه‌مندان سابق و فعلی ایشون تبریک میگم
:)) و حتی آیندگان
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
آقا کم پیدایی
سربازتم. گرفتاری‌های کاری باعث این فراق‌ه وگرنه که ارادت بسیاره
۳۰ خرداد ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
سربازتم. گرفتاری‌های کاری باعث این فراق‌ه وگرنه که ارادت بسیاره
مخلصیم برادر
ایشالله مشغله کمتر شد هماهنگ کنیم یه نمای شببینیم باهم.
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
تشکر می‌کنم از عوامل محترم نمایش.
امروز مائورز رو دیدم
پنج دقیقه دیرتر ورود دادن و نمایش با ۱۸ دقیقه تاخیر شروع شد.
من به قدری که همه خوششون اومد، خوشایندم نبود.
اما کلا اثر قابل قبولی برای من بود.
یه مقدار حرف دارم در موردش.
تو فرم اجرا، بدن‌ها خوب بود
آیت بی‌غم خیلی خوب بود. از بقیه بهتر بود به نظرم. کلا برای من این آدم، دوست داشتنیه. بازیشو خیلی دوس دارم.
چیزی ... دیدن ادامه ›› که کارگردان از یک حکومت چپ داشت به تصویر می‌کشید به جامعه غربی تعلق نداشت در حالی‌که این نمایشنامه در بستر یک جامعه غربی نوشته شده و فکر می‌کنم روایتی از کشور بلاروس رو قراره نمایش بده
بیشتر فضا من رو یاد مائوییست‌های چین می‌انداخت.
دلایلم رو میگم:
اول اینکه چند جا به مساله دهقان‌ها اشاره شد و روستاییان.
تو نظرات مارکسیستی و لنینیستی خیلی مساله دهقان‌ها و اساسا جامعه روستایی مورد توجه نبود. بعد از مرگ لنین حزب کمونیست چین به رهبری مائو اومد و علم استقلال با تکیه بر بحث پرولتاریای روستایی و دهقان‌ها رو تو جهان به دوش کشید و با شوروی به اختلاف خورد.
چندین جا در نمایش به صراحت صحبت از دهقانان شد.
یک بار فکر می‌کنم فقط اشاره شد که کارگران جهان متحد شید!
تاکید می‌کنم تو نظریات مائو هست که بحث دهقانان بسیار پررنگ مطرح میشه و سوای کارگران و فرودستان به اونها نگاه ویژه میشه.
یک جاهایی تو نمایش حرف از مدل‌های کشتار می‌زد و به شلاق روسی و تبعید هم اشاره کرد. مدل‌هایی که در نظام‌های قبل مائو در شوروی خیلی بروز و ظهور داشتن.
چیزی که بیشتر از مساله دهقانان من رو متوجه این کرد که چقدر این‌ها شبیه تفکرات مائو دارن نقش بازی می‌کنن، بحث کشتار و اسلحه بود.
مائو معتقد بود قدرت سیاسی از اسلحه میاد. و معتقد بود برای از بین بردن جنگ و خشونت باید به جنگ و خشونت و اسلحه متوسل شد. یا وقتی مائو جنگ رو ادامه سیاست می‌دونه و ما تو این نمایش چندین بار تاکید بر جنگ داخلی و جنگ خارجی رو شنیدیم. کشتار رو از ابتدا تا انتها دیدیم.
خب تاکید بر حضور اسلحه در دست عمال حکومتی رو در این نمایش دیدیم.
تاکید مائو بر تبعیت از دستور کمیته مرکزی رو هم در این نمایش به وضوح می‌دیدیم. ماشینی رفتار کردن عمّال حکومتی دقیقا به دلیل تشکیلاتی رفتار کردن اون‌ها بود که در نظام مائوییستی چین بسیار پررنگه و تو خیلی از فیلم‌هایی که از این‌ها دیدم این مساله نمود داشته. همین الان هم نسبت افراد با حزب کمونیست تو چین، همین ماشینی رفتار کردن رو یادآور میشه.

می‌خوام از این حرفها نتیجه بگیرم که چیزی که کارگردان از یک حکومت چپ‌گرا داشت نشون می‌داد، تا جایی که من بلدم بیشتر متعلق به چپ مائوییستی بود.
اگر این رو می‌پذیریم حالا باید گفت گریم بازیگران محترم شباهتی به مائوییست‌ها نداشت. بیشتر شباهت به سوسیالیست‌ها و مارکسیست‌های وطنی داشتن.
البته این از نظر من قابل تفسیر هست و خیلی اونو عیب نمایش نمی‌بینم. اما از جهتی هم می‌تونه ضعف کار دونسته شه.
باز هم مساله‌ای که به نظرم خیلی بهش اشاره نشد این بود که تو نظام‌های چپ واقعا شستشوی مغزی جدی صورت می‌گرفت. این شستشوی مغزی تو بازی بازیگران اصلا نبود. ینی ما بازیگران رو صرفا آدم‌های تشکیلاتی می‌دیدیم که دائم عصبانی هستن و تبعیت از بالا می‌کنن. خیلی ایدئولوژیک کشتارها رو معنا نمی‌کنن و از کشتارها لذت نمی‌برن.
شرحی که تو تاریخ از اردوگاه‌های اجباری سیبری، کشتارهای شوروی، چین و اقصی نقاط کمونیستی جهان اومده اینه که این‌ها از روی عقیده می‌کشتن و یه جورهایی حالشو می‌بردن. قاتلین نمایش مائوزر بیشتر تبعیت می‌کنن تا بکشن. ایدئولوژی تو کشتار اونا دیده نمیشه.

همین‌طور باید اضافه کنم به نظرم دست کارگردان همون اول نمایش رو شد که انقلاب فرزندانش رو می‌بلعه. حرف جدیدی نبود. اما فرم بیان این حرف، بدن‌ها، نور، صدا و دکور برای من خیره کننده بود.
معمولا پایه گذاران یک نظام ایدئولوژیک هستن که از کشتار لذت میبرن نه تمام سیستم.. افراد عادی یا اون پیاده نظامی که به قول شما شستشوی مغزی داده می شوند و به حکومت می پیوندن چه از سر آرمان گرایی یا حتی جهل، اون ها فقط تکرار کننده دستورات هستن..اینطور نیست؟
از این جهت عرض میکنم که خاطرم مونده چندجایی در بین دیالوگ ها اشاره می شد به این که دست تو در اختیار تو نیست یا اینکه تا زمانی که انقلاب به پیروزی قطعی نرسیده تو به خودت تعلق نداری و حتی نباید برات مهم باشه که انسان بودن چی هست و تو متلعق به این انقلابی چه ازت بخواد که جان کسی رو بگیری چه بخواد که جان خودت رو تسلیم کنی..این ها مصداق همون شستشوی مغزیی که توسط یه حکومت تمامیت خواه ایجاد میشه نیست؟
۱۸ خرداد ۱۴۰۱
فاطمه محامی
بله بله من هم قبول دارم قطعا به خواست خودشون این مسیر رو انتخاب میکنن..منتها برداشتم اینه که ادما با سطح اگاهی وشرایط زیست محیطی متفاوت، درک متفاوتی دارند از مسائل وشاید یک تصمیم بظاهر یکسان ...
سلام و ارادت
ببخشید بعد چند روز جواب میدم. این مدت به تیوال درست حسابی سر نزده بودم. اول از شما تشکر می‌کنم. به حرف‌هاتون فکر کردم و دریچه نگاهی که به نمایش داشتید برای من متفاوت بود و البته به نظرم منطقی.
از شما ممنونم که وقت گذاشتید
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
سلام و ارادت ببخشید بعد چند روز جواب میدم. این مدت به تیوال درست حسابی سر نزده بودم. اول از شما تشکر می‌کنم. به حرف‌هاتون فکر کردم و دریچه نگاهی که به نمایش داشتید برای من متفاوت بود و البته ...
بزرگوارید جناب عبدی ممنون از شما?
۱۹ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
ابتدا از یکایک عوامل محترم نمایش دوست داشتنیِ تاکسیدرمی تشکر می‌کنم. من از دیدن نمایش در سالن مولوی لذت بردم.
یه کم حرف دارم که امیدوارم به نظر عوامل محترم برسد:
۱. چند نفر از دوستانم نوشتن و من هم مکرر می‌نویسم چرا صفحه‌ی اجرای تالار مولوی حذف شد؟ با توجه به تعداد کامنت مثبتی که در مورد این تئاتر نوشته بود به نظرم حذف صفحه کج‌‌سلیقگی بود و شاید لطمه‌ی این حذف اول متوجه تیم اجرا کننده باشه.
۲. نمایش هم سعی داشت بخندونه و هم سعی داشت به فکر واداره و هم با غمی آشنا کنه که اهالی خوزستان و ویژه‌تر خرمشهر با اون مواجه شدند. یک جاهایی شعار زده می‌شد. دوستم آقای کیانی قبل از تماشا به من گوشزد کردن که اپیزود بازگشت کبوتر شعارزده است. من از قبل پیش‌زمینه ذهنی داشتم و دقیقا این شعارزدگی به چشمم اومد لیکن خیلی از دوستانی که اطراف بودن اونجا اشک ریختن. به نظرم می‌تونست از شعار کمی دورتر شه و تاثیرگذاریش بیشتر شه. البته فکر می‌کنم همه این نظر رو نپذیرن.
۳. استفاده نمادین از حیوانات و انتخاب خر، کره‌خر، پدرسگ، قورباغه، مگس، کبوتر و ... انتخاب‌های خیلی درستی بود. مرسی که انقدر با شهامت بودید. ... دیدن ادامه ›› از نویسنده کار که اهواز بودن هم تشکر می‌کنم‌.
۴. تاثیرگذاری اتفاقات نمایش که با سال‌روز آزادسازی خرمشهر و همین‌طور فاجعه متروپل آبادان مصادف شده در منِ مخاطب خیلی زیاد بود. به نوبه‌ی خودم بابت بنری که انتهای نمایش روی صحنه همراه داشتین و همین‌طور صحبت‌های کارگردان ممنونم. مرسی که رسالت خودتون رو در حد ممکن ایفا کردن و امیدوارم ما هم این گونه باشیم.
۵. توقع شخصیِ من این بود که ای کاش بیشتر از معضلاتِ امروز خرمشهر و جنگ‌زده‌های استان خوزستان گفته شه. به یک اشاره بسنده شد. البته که این نافیِ تلاش‌ها و زیبایی نمایش محترم تاکسیدرمی نیست.
۶. بازی‌ها خیلی خوب بود. دستتون درد نکنه. طراحی لباس و صحنه هم با توجه به کار خیلی خوب بود. کارگردانی هم خیلی خیلی خوب بود.

من به دوستانی که کم‌وبیش هم رو می‌شناسیم و این نمایش رو ندیدن توصیه می‌کنم تا حتما ببینندش.
به نظرم نسبت به نمایش‌های روی صحنه، از بقیه بی‌ادعاتر و بهتره.

من از ۵ به این نمایش ۵ میدم.
بازم ممنونم.
بین عوامل تولید این نمایش، یک عنوان جدید و جالب برای من هست؛ مهندس الکترونیک: حسین زارعیان
و چه کار جذابی هم به اثر اضافه کرده بود
دست مریزاد
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
[ دوست عزیز و تماشاگر ارجمند نمایش تاکسیدرمی ]
به پشتوانه ی حمایت های بی دریغ و خالصانه ی شما توانستیم فصل نخست اجراهای خود را با سربلندی در مرکز تئاتر مولوی به پایان برسانیم و این الطاف مهربانانه ی شما بود که ما را بر آن داشت تا فصل تازه ی اجراهای خود را (از 16 خردادماه) در پردیس تئاتر شهرزاد آغاز نماییم.
...
لینک پیوست شده به این پیام، هدیه ی کوچکی است از طرف گروه نمایش تاکسیدرمی. پاینده باشید.
https://drive.google.com/file/d/1k1nBkIBrbAuY2A0jjSn_31NxHSgS0vhk/view?usp=sharing
...
۱۰ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
خیابان پردیس سپند در تیوال به اشتباه "شهید" جعفر شهری عنوان شده. در حالی‌که در تابلو‌های شهری این خیابان "استاد" جعفر شهری است.
آقای جعفر شهری هنرمند و تهران‌شناس بزرگی بودن که در دهه هفتاد از دنیا میرن و در قطعه هنرمندان تهران دفن میشن.
طبق شنیده بنده ایشون متولد عودلاجان بودن و بعد از استقلال، سال‌های سال در همین خیابانی زندگی می‌کردن که تماشاخانه سپند در اون واقع شده. به پاس خدماتی که ایشون برای ثبت تاریخ شهر تهران داشتن اسم این خیابون که محل سکونت ایشون بوده به نام ایشون تغییر کرده.
استدعا دارم این ایراد رو درست بفرمایید. ممنون
احتمالا اشتباه آدرس نوشتن بچه های شهرداری که میان برای پلمپ محل رو پیدا نکنن
یه چیزی تو مایه های فیلم مارمولک
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
درود بر شما
نام خیابان در نشانی مورد نظر اصلاح شد.
با سپاس از توجه شما
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
ahmad salehi
احتمالا اشتباه آدرس نوشتن بچه های شهرداری که میان برای پلمپ محل رو پیدا نکنن یه چیزی تو مایه های فیلم مارمولک
با اجازه‌تون پلمب صحیحه ?
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام
خیابان پردیس سپند در تیوال به اشتباه "شهید" جعفر شهری عنوان شده. در حالی‌که در تابلو‌های شهری این خیابان "استاد" جعفر شهری است.
آقای جعفر شهری هنرمند و تهران‌شناس بزرگی بودن که در دهه هفتاد از دنیا میرن و در قطعه هنرمندان تهران دفن میشن.
طبق شنیده بنده ایشون متولد عودلاجان بودن و بعد از استقلال سال‌های سال در همین خیابانی زندگی می‌کردن که تماشاخانه سپند در اون واقع شده. به پاس خدماتی که ایشون برای ثبت تاریخ شهر تهران داشتن اسم این خیابون که محل سکونت ایشون بوده به نام ایشون تغییر کزده.
استدعا دارم این ایراد رو درست بفرمایید. ممنون
درود بر شما
نام خیابان در نشانی مورد نظر اصلاح شد.
با سپاس از توجه شما
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو پوستر نمایش "تلویزیون" با بی‌دقتی تلوزیون نوشته شده. اگر صلاح دیدید اصلاح بفرمایید
آقا یه کنجکاوی الکی
پست کوشکی رو پاک کردین یا هاید شد؟
۰۴ خرداد ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
نه نه. هاید نشد. خودم پاک کردم. واقعیت این بود از ابتدا هم که نوشتم دچار دوگانگی بودم. اگر اینجا امکان ارسال پیام خصوصی داشت حتما تو خصوصی ازشون می‌پرسیدم. بیشتر هم برای کنجکاوی خودم بود و ...
اتفاقا من هم با اون توضیحاتی که فرمودین، یه لحظه فکر کردم دارن بدون اسم‌خودشون این کار رو اجرا می‌کنن...
ولی خب...کی رو گول می‌زنیم...اگه مملکتی داشتیم که انقد به همه چیز رسیدگی می‌شد و انقدر زود ترس به دل آدمها میفتاد که اوضاع این نبود...

اینجا باید خودتو بزنی به اون راه...مثلا بعد از هجمه،تابلوتو توی حراج تهران با زد و بند چندین برابر بفروشی و یه جوری وانمود کنی که انگار نه انگار... و چقد همه ... دیدن ادامه ›› چی ردیفه...

نه بابا....اینجا کسی با این حرفها بد به دلش راه نمیده که بخواد بی‌نام فعالیت کنه...
ته تهِ حرکتی که می‌زنن اینه که کامنت صفحات مجازی‌شون رو می‌بندن...

۰۴ خرداد ۱۴۰۱
تاتر مارماهی بسیار عالی مخصوصا با هنرمندی رحمان تقی پور هنرپیشه عزیزمان👌
۱۷ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خلاصه نمایشِ حال خوب کن ? یادش بخیر
سلام
خدمت همه عوامل محترم کار خداقوت و خسته نباشید میگم.
به شخصه بازی آقای کاظم بلوچی رو دوست داشتم.
گروه موسیقی خیلی خوبی هم همراه با اجرا ... دیدن ادامه ›› نوازندگی می‌کردن.
در کنار این عزیزان سه خانم و دو آقا بودن که حین نمایش آواز می‌خوندن و ماشاءالله به صداشون.
فکر می‌کنم جز نقاط قوت کار تیم موزیک و خواننده‌ها بودن.
اول باید بگم نمایش ۲ ساعت نبود. ۲ ساعت و ۱۴ دقیقه بود. ساعت ۱۹.۳۷ شروع شد و ساعت ۲۱.۵۱ تموم شد. دوستانی که برنامه‌ریزی زمانی می‌کنن به این نکته عنایت داشته باشن که نمایش بیش از دوساعته.
ما با نمایشنامه‌ای مواجهیم که روزهای آخر عیسی مسیح و همین‌طور اتفاقات بعد از به صلیب کشیدن ایشون رو به صحنه آورده. یک نمایشنامه که بیشتر تاریخی هست و با بعضی اِلِمان‌ها سعی می‌کنه بگه داستان مسیح در طول تاریخ جاری و متداوم هست. جلوتر عرض می‌کنم؛
من داستان جناب مسیح و حواریون رو می‌دونستم. پیش از نمایش شخصیت حواریون و پررنگ‌تر از بقیه یهودا برام آشنا بودن. لهذا نمایشنامه تازگی خاصی برام نداشت. نظر شخصیم که حتما می‌تونه غلط هم باشه اینه که دیالوگ‌ها خیلی خوب نوشته نشده بود.
یک سری‌ها که عینا ارجاع تاریخی بود گویا. اون‌ها هیچ. اما گفتگوهایی جز اون‌ها هم در نمایش بود که چندان مطلوب من نبود.
سوالی که از ابتدا ذهنم رو درگیر کرد و تقریبا تا انتها همراهم بود این بود که چرا حواریون شلوار لی پوشیدن؟
چرا روی دست یکی از حواریون تتو هست؟
با اینکه باقی بازیگرها از لباس‌های رومی استفاده کردن اما اقای رحیم نوروزی که تجسس برای حاکم روم رو انجام میدن با تیپ مرسوم کارآگاه‌ها روی صحنه حاضر شدن. بارانی بلند و کت شلوار زیرش.
ایضا حواریون با تی‌شرت سفید و شلوار لی.
همین‌طور شخصیت باراباس که از اعدام خلاصی پیدا کرد، تی‌شرت مشکی به تن داشت که روی سینه‌اش یک چیزی به انگلیسی نوشته بود. در انتها ایشون جز عوامل صحنه روی صحنه اومدن و تشویق شدن.

من اینو درک نکردم که چرا این‌طور بود. هیچ اشاره و ارجاع دیگری جز همین ظاهر چند بازیگر که اشاره کردم به زمان حال ارجاعی نمی‌داد. حداقل من نفهمیدم.
هماهنگی بین موزیک و خواننده‌ها و هم‌خوان‌ها خیلی مشهود بود و مشخص بود برای این اجرا تمرین زیادی انجام شده. از این جهت از گروه محترم اجرایی ممنونم که برای تماشاگران روز اول امکان دیدن نمایشی به نسبت هماهنگ رو مهیا کردن.
بازی بازیگر نقش مسیح رو به شخصه نمی‌پسندم لیکن مشخص بود ایشون دقیقا چیزی که جناب کارگردان مورد درخواستشون بوده رو اجرایی کردن. همین‌طور بازی مفتش‌های دربار حاکم روم و میرزا بنویس یا منشی‌اش. منتها باز مشخص بود خواست کارگردان این بوده. برای همین با کارگردانی واقعا مشکل داشتم.
با طراحی صحنه هم مشکل داشتم.
ببینید نوشیدن یک جرعه آب یا شستن پا روی صحنه، همین‌طور شستن صورت که همگی در نمایشنامه اومده شاید کار سختی نباشه. اما خب بازیگرها قدح خالی رو نوش جان می‌کردن. همین‌طور آبی درکار نبود ولی آقای بلوچی که نقش فرمانروای روم رو داشتن مثلل صورتشون رو شستن. یا جناب مسیح پای حواریونشون رو مثلا و بدون آب شستن. نمی‌دونم دلیل حذف آب چی بود. متوجهش نشدم واقعا.
صحنه خنجر خوردن یهودا در قبرستان مجاور باغ زیتون هم انصافا خیلی جالب نبود. دو خنجر و یا چاقو در کار دیده شد. یکی‌اش واقعا چاقو بود و دیگری چوبی بود! صحنه‌ای هم که یهودا ترور شد انصافا خیلی تصنعی چاقو خورد و خیلی تصنعی پخش زمین شد.
رو حساب این صحنه‌ها مجددا عرض می‌کنم من یه کم با کارگردانی مشکل داشتم. شاید درک من نرسید و سطحش از بنده بالاتر بود. لیکن من با این مواردی که گفتم و موارد دیگری مشابه این مشکل داشتم.
واقعا نمی‌خوام جسارتی به کار بشه ولی انصافا در حد تئاترهای مبتدی‌ها و حتی دبیرستانی‌ها بود.
به نظرم طراحی حرکت خیلی قوی‌ای در کار نبود. فکرش رو که می‌کنم می‌بینم سوژه خیلی بیشتر جای طراح حرکت رو باز می‌گذاشت
به دوست و همراهم می‌گفتم بعد دیدن نمایش کمی حسم شبیه حسی هست که بعد دیدن "دکتر نون همسرش را بیشتر از دکتر مصدق دوست دارد" داشتم.

در کل امیدوارم دوستان خوششون بیاد و حسابی لذت ببرن ولی مطلوب من نبود اصلا
بعد از «مخاطب»، گویا بلیط این هم باید واگذار ‌کنم!?
آقا اصاً من تو فکر اینم که از این به‌بعد فقط اجراهای مولوی را ببینم و لاغیر.
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
Captain
خجالتم ندید، قلمتان به قدری مثبته که با خواندن نوشته تان بی درنگ بلیط تاکسیدرمی رو تهیه کردم، تالار مولوی برایم یادآور ایام دانشجوییه و حتی نشستن روی تنها نیمکت باقی مانده کنار حوض وسط هم برام ...
کاپیتان عزیز، من تازه این پیام رو دیدم. فک کنم نوتیفیکیشن‌ها گاهی گیرنگیر داره یا من بی‌دقتی کردم.?‍♀️
شما لطف دارید، ممنون.
بله، یادآوری خاطرات دانشگاه «الان» واقعاً قشنگه، اما اون‌موقع‌ها من یکی که فقط قصد فرار داشتم!
۰۱ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ما بلیت خریدیم بعد تخفیف گذاشتید ? آخه این کار درسته؟ ? به نظرتون ما تخفیف دوس نداشتیم که به ما تخفیف ندادید؟
و خداوند با صابران است ....
چون ما صبر کردیم کمی از اجرا بگذره ?
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
قرار شده تیوال برگردونه ما بالتفاوت را
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
از طرف تیوال تفاوت پول اونایی که بدون تخفیف خریده بودن برگردونده شده
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من این نمایش رو ندیدم
پیجش رو که برای بررسی و انتخاب نگاه می‌کردم به نکته جالبی برخوردم که خدمت شما دوستان عرض می‌کنم:
تا اکنون یازده کامنت توسط یازده نفر گذاشته شده، این یازده کامنت اولین و تنها کامنت صاحبان پروفایل‌های تیواله. به عبارتی صاحبان این یازده کامنت راجع به هیچ تئاتر دیگری نظر ندادن.
از این یازده اکانت تیوال هشت تا اکانت در روزی که کامنت رو گذاشتن، ساخته شدن.
من دعوتتون می‌کنم که افتخار بدین‌‌ به دیدن نمایش ما بنشینید تا راجع به کار بتونیم با هم حرف بزنیم ?
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱
محمد لهاک (آقای سوبژه)⭐
نشد خانم اینطور نشد پیشنهادم رو کامل میکنم اتفاقا همون کافه کیک بسیار فوق‌العاده ای داره که مهمان شما هستیم چای با اقای عبدی کیک با شما همونجا همین اجرا با من البته برای شروع برای ادامه ...
چشم. هرزمان بفرمایید با خوشحالی هستم در خدمتتون.
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
محمد لهاک (آقای سوبژه)⭐
نشد خانم اینطور نشد پیشنهادم رو کامل میکنم اتفاقا همون کافه کیک بسیار فوق‌العاده ای داره که مهمان شما هستیم چای با اقای عبدی کیک با شما همونجا همین اجرا با من البته برای شروع برای ادامه ...
با ارادت و اخلاص خدمت شما، خانم تانیا و سایر دوستان هستم
امر بفرمایید من در خدمتم.
ممنونم از وقتی که گذاشتید
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام به همه مخاطبان محترم تیوال و عوامل این اجرا
از همه عوامل تولید این نمایش به یادماندنی تشکر می‌کنم
خب کم و بیش کارهای آقای رضا بهرامی و آقای مجید رحمتی رو پیگیری کردم.
نظر شخصی‌ام اینه که کریم‌لوژی بهترین کار این دو بزرگوار بوده.
طراحی نور و طراحی صحنه خیلی خوب بود.
تو کار قبلی آقای بهرامی (همه چیز می‌گذرد اما تو نمی‌گذری) بازی با نور خیلی برجسته دیده شده بود و طراحی نور جالبی داشت. اما شاید اجراگران به واسطه کمی تجربه و دلایل دیگه خیلی خوب اجرا نمی‌کردن.
این اجرا هم طراحی نور فوق عالی بود و مجید رحمتی خیلی خیلی خوب تو جاهایی که باید باشه قرار می‌گرفت که نشون از تمرین بالا، هماهنگی کافی و تسلط عوامل نور و اقای رحمتی داشت.
من کوچکترین ناهماهنگی‌ای حس نکردم.
طراحی لباس هم عالی بود واقعا.
دو تا نکته تو ذهنم موند ولی:
۱. کریم وقتی ادای ... دیدن ادامه ›› شاه رو درآورد لهجه آذری گرفت. وقتی ادای میرزا رضای کرمانی رو درآورد لهجه کرمانی داشت. لیکن تو اجرای خودش با توجه به اینکه اشاره شد اصفهانیه اما اثری از لهجه اصفهانی جز اندکی در ابتدا نبود. نفهمیدم چرا.
۲. من متوجهم که واکنش تماشاگران به اجرای بازیگر به بازیگر انرژی مضاعفی میده. منتها دست گرفتن بازیگر از تماشاگر رو نمی‌پسندم.
ضمن اینکه انصافا بعضی دوستان تماشاچی کارشون جالب نیست. مثلا اون عزیزی که گفت دمت گرم! اقای رحمتی به بهترین شکل از این حرف استفاده کرد ولی خب مرد حسابی چه کاریه آخه؟ یا اونجا که سینه می‌زد چند نفر سینه می‌زدن! خیلی عجیب بود برام!
اینم سلیقه کارگردانه که تشخیص میده بازیگرش از تماشاگر بخواد دست بزنه یا نه. ولی فکر می‌کنم در شان و کلاس این اثر نبود. نمی‌دونم. شایدم من اشتباه می‌کنم.

ولی اینکه تماشاگر سوت زد، تیکه انداخت، سینه زد و پا کف سالن کوبید رو شاید بشه ناشی از اشاره‌ای دونست که بازیگر کرد و از تماشاگر خواست تو دست زدن همراهی کنه.

در کل بازی و کارگردانی به نظرم خیلی خیلی خوب بود.
امیدوارم مثل همیشه بدرخشید‌
واقعا حیفه که این دو بزرگوار ینی آقای رحمتی و آقای بهرامی فقط در عرصه تئاتر نام‌آشنا هستن. امیدوارم در سینما هم بدرخشن
این فضا رو که دست بزنند و .. بیشتر در شهرزاد دیدم.
دلیلشو نمیدونم.
شاید مخاطب تئاتر اولی و نا آشنا با این فضا زیاد میاد، خیلی ها میان و از گیشش یه نمایشو میگیرنو میرن ببینن این تئاتر تئاتر که میگن چیه.
شاید هم اشتباه بگم.
اما کاملا باهاتون موافقم و دوست ندارم این رفتارو، معذب میکنه منو اصلا!
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
سید حسام حجازیان
این فضا رو که دست بزنند و .. بیشتر در شهرزاد دیدم. دلیلشو نمیدونم. شاید مخاطب تئاتر اولی و نا آشنا با این فضا زیاد میاد، خیلی ها میان و از گیشش یه نمایشو میگیرنو میرن ببینن این تئاتر تئاتر ...
تو اجرای اول سال ۹۸ هم برخی تماشاگران بکشن میزدن و جاهایی دست اما حواس بازیگر صد در صد معطوف به اجرا بود .
البته این فضایی هم که ایجاد شده و بازیگر به نوعی تماشاگر رو هم مدیریت میکنه حس میکنم یه جورایی قدرت نمایی و به رخ کشیدن تسلط به نظر میاد !

۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکی از دوستان این کار رو به تازگی دیده بود و اشاره به هماهنگی نسبتا خوب بین عوامل اجرا داشت. خیلی خوشحالم که بخشی از نواقص که ناشی از ناهماهنگی‌ها بوده برطرف شده و امیدوارم دوستانی که این اجرا رو می‌بینن لذت کافی رو ببرن.
خب انگار پروفایل‌های یه روزه به این نمایش هم رحم نکردن.
باور کنید پروفایل فیک ساختن و نظرسازی کردن به کار شما رونق نمیده.
لااقل از تجربه گذشتگان بهره‌مند شید
خواهید دید هیچ نمایشی با کامنت‌سازی نه دیده شده و نه فروخته! فقط حساسیت‌ها روی خودش رو بیشتر کرده
کامنت های فیک راهنمای خوبی برای ندیدن اجراهاست
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
محمد لهاک (آقای سوبژه)⭐
عبدی جانم ♥️♥️♥️حتماً اما همچنان شما یک قهوه به من بدهکار هستید و من منتظر
فراموش نکردم آقا.
به شوق دیدار شما در اولین فرصتی که تهران باشم و شما هم تایم داشته باشید با افتخار انجام وظیفه می‌کنم
ارادت
۱۵ خرداد ۱۴۰۱
محمد حسین عبدی
فراموش نکردم آقا. به شوق دیدار شما در اولین فرصتی که تهران باشم و شما هم تایم داشته باشید با افتخار انجام وظیفه می‌کنم ارادت
♥️♥️♥️♥️♥️♥️
۱۵ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید