سلام به همه
ممنونم از گروه این نمایش که ما رو مهمان خوشفکری بانمک و ذوق نسبتا خلاقشون کردن.
یک نمایش زیبا در طراحی، بسیار متوسط الحال در متن و عالی در اجرا.
بسیار میانه بودن متن، حکایت از آرامش و طراوت ذهنی گروه دارد و جای تحسین دارد .. این میانگی جای تحسین کامل داشت، اگر ...
اگر، این گروه جوان، از کلاهشکستن و زانوی ارادت بر آستان انتلکتوئلیسم بر زمین زدن، صرف نظر میکردند،
و تا آخرین لحظه ساخت و پرداخت کار باورشان میشد که:
خلق یک اثر متوسط که جمعیت زیادی را با خودش همراه کند، و برخی را به تئاتر یا به آثار شکسپیر علاقهمندتر کند و در عین حال، مخاطب خاص را هم به پیوند بهتری با عموم مخاطبان
... دیدن ادامه ››
دعوت کند،
جای هیچ اشکال و خردهگیریای ندارد؛
اما چه باید کرد که داستان لباس جدید پادشاه، همچنان در حال بازتولید است؛ (از جمله در آن یکی متنهایی که دوستان در برگه آن یکی نمایش نوشتهاند تا بلکه پادشاه سرزمین سوپر انتلکتوئلیسم را به لطف رمزگشایی و شاید تا حدودی رمزگذاری درباره ملحفهها از عریانی نجات دهند، که خب افاقه نکرده است.)
آری اینچنین بود برادر ..
اگر نبود آن لباس زار زنندهای که در میانه نمایش، پای کوه، و آخر نمایش، به زور متّه و چرخش، در تن جهان گلخن پیچ و پرچ کردند،
و اجازه میدادند خود مخاطب از این پرداخت مینیمال، زیبا و خوشباشانه، دچار فراغت و سبکی ذهنی شود و از گلخن جهان به جهان گلشن برسد خیلی سازگارتر بود.
زان گلشن لطیف به گلخن فتادهای
با اهل گولخن به مواسا چگونهای
پ.ن: تقریبا همه ایدههای اجرایی نمایش درآمده بود، جز حسزداییای که در لهجه پادشاه گذاشته شده بودند؛ تکلیفش با کلیت کار معلوم نبود برای من.