در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ویتسک
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:34:45
امکان خرید پایان یافته
۲۳ دی تا ۲۹ بهمن ۱۴۰۰
۱۸:۰۰  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۷۰,۰۰۰ و ۵۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
از ردیف ۱ تا ۳: ۷۰،۰۰۰ تومان
سایر ردیف ها: ۵۰،۰۰۰ تومان
وُیتسک، سربازِ فقیری است که تنها وظیفه‌ی او تراشیدنِ ریشِ سروان و تنها داراییِ او همسرش ماری است. ماری در انتها وُیتسِک را رها می کند و این، شروعِ یک پایان است.

- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۰ سال خودداری نمایید.

  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.
دسته‌بندی
بزرگسال

اخبار

›› گزارش تصویری نمایش “ وُیتسک ” در پردیس تئاتر شهرزاد

›› آرمان طیران ؛ نمایشنامه نویس، کارگردان و مدرس تئاتر در یادداشتی با عنوان آگراندیسمانِ قربانی به بهانه اجرای نمایش ویتسک نوشت:

›› هندسه تکرارهای بنیادین / استیصال های تاریخ مند

›› گفت‌وگو با محمدرضا آگاه؛ نویسنده و کارگردان نمایش «ویتسک»

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام به همه
نظرم رو با تاخیر درباره نمایش می‌نویسم، و این، ممکنه از دقتش بکاهه؛

معلوم بود که متن، یک متن قوی و ماندگاره .. یه متن اثرگذار و جدی .. که داره از زخم و دردهایی حرف میزنه که تو هم میتونی بفهمی و باورش کنی، باری اگر حسش نکرده‌ای.
ساختار دوری (دَوَرانی) متن که در صحنه‌ای از اجرای بازیگرها هم منعکس میشد، جالب بود.
بازی‌ها خوب و باحس و شرافتمندانه بودن؛ صداها رسا و ساخته شده بود؛ هم صدای خانم، هم ... دیدن ادامه ›› صدای آقایون.

و اون چیزی که من خوشم نیومد، این ایده‌های جوونانه که وسط نمایش هم رو با اسم واقعی صدا بزنن و یا خانم،‌ لباسشون رو بپوشن و برن و اینها بود.
وقتی در خدمت نمایش نباشه و چیز خاصی اضافه نکنه، نمیدونم چه لزومی داره :) .. به نظرم از ارزش و جدیت کار می‌کاهه؛ البته طرفدار قورت دادن عصا نیستم، ولی خب میگم اگر از جدیت کاستی و در مقابل این کاست (cost)، سود خاصی به دست نیوردی، به نظرم طراحیت به کمکت نیومده :) .
بسیار نمایش زیبایی بود من به شخصه سه بار دیدمش و فردا میشه چهارمین بار

وارد سالن تاریک میشوم،بازیگرها بر روی صحنه حاضر هستند،بر روی صندلى ام مینشینم،صندلیهاى اطرافم خالى است،پشت سرى هایم صحبت نمیکنند،خوشحالم از اینکه در سکوت نمایش را خواهم دید.
نمایش شروع میشود:

تو خوشگلى مارى…چیک چیک
مثل گناه…چیک چیک
ویتسک…چیک ... دیدن ادامه ›› چیک
بکش و تمومش کن…چیک چیک
این یه آزمون نیست…چیک چیک
سعى کن و خسته نشو…چیک چیک

خانم عکاس در ردیف جلویى من نشسته ،عکس میگیرد و عکس میگیرد…تمرکزم را از دست میدهم.دیالوگها را کامل نمیشنوم،سرم پر میشود از صداى چیک چیک

ما گناهکاریم؟…چیک چیک
به بهشت…چیک چیک
صاعقه…چیک چیک
آتش…چیک چیک
سکوت،سکوت…چیک چیک

خانم عکاس نشسته بر روی زمین عکس میگیرد، با خودم میگویم:*نشنو و تمومش کن*خانم عکاس خوابیده کف زمین عکس میگیرد،*سعى کن و خسته نشو* نمیتوانم،آشفته شده ام مانند آدمهای نمایش ،سرم پر شده از صداى چیک چیک.مدام ذهنم از نمایش پرت میشود.
صداى دوربین دیگری هم میشنوم از ردیفهای پشت، نمیدانم شاید من هم همچون ویتسک دچار توهم شده ام.

به همین راحتی *cnh2o*کاملى شد بر احوالم.کارى که میشد بدون حضور تماشاگر انجام شود.(چه لزومى بود به عکاسى در آخرین روزهاى اجرا؟)این کار آسیب زدن به نمایش و اعصاب تماشاگر است.

با وجود همه اینها، کار را بسیار دوست داشتم.نمایش پر بود از شگفتى، پر بود از جزئیات، از خلاقیت.
از همان معرفى ابتدایى بازیگران ،شکستن زمان و مکان ،فاصله گذاریهاى برشتى،رفت و آمدهاى بین واقعیت و نمایش،،،همه و همه عالى و ناب بودند.
چقدر عالى انسان محصور آشفته مستاصل تنهاى افسرده را نشان دادید.انسان معلق بین سنت و مدرنیته، بین رپ و پاپ و هملت،انسان منفعل خسته درگیر باورهاى غلط.انسان مانده بین روشنفکرى و فرهیختگى و عام بودن و ابتذال،،بین گناه و خیانت و معصومیت و وجدان و غریزه.انسانى که مدام در یک دایره محدود میچرخد و میچرخد بدون اینکه بداندبه کجا میرود و چه میخواهد.او ملغمه ایست از همه چیز و هیچ چیز.ذهن او همچون نمایش آشفته است و پر از تضاد.درگیر بیهوده ترین ها.
انسان تکرار و تکرار و تکرار…از ازل تا ابد.

بعد از نمایش به قاتل اهوازى و سر بریده غزل ١٧ ساله فکر میکنم .آهنگ فرهاد مدام در سرم میپیچد:
با صداى بى صدا/مثله یه کوه بلند/مثله یه خواب کوتاه/یه مرد بود یه مرد
سعى میکنم به چرى چرى لیدى فکر کنم.به لیسن تو یور هارت

خسته نباشید میگویم به کارگردان خلاق و تیم جوانش.روز به روز پرتر باشید از ایده هاى ناب.منتظر دیدن کارهاى بعدیتان هستم البته بدون صداى چیک چیک❌?

**کامنت هاى بعضى از تماشاگران این نمایش عجیب ترین کامنتهایى بود که خوانده بودم بخصوص کامنت کسى که ناراحت وشاکى بود از اینکه چرا بازیگرها وسط نمایش باهم دعوا میکنند و یکى از آنها کار را ترک میکند؟!!!!!

**در انتها:
تنها عشق است که نجات دهنده بشر است در تمامی دوران
Cherry cherry lady/going through a motin/love is where you find it/listen to your heart

Happy valentine❤️
من در دورترین فاصله از ایشون نشسته بودم، اما صدای چیک چیک به قدری آزار دهنده بود که دلم میخواست برم روی صحنه، تیغ رو بگیرم، جلوی عکاس زانو بزنم و بگم: بکش و تمومش کن، فقط تمومش کن!
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
نیلوفر ثانی
پونه جان متاسفانه تمام حالت رو میفهمم همین تازگی سر اجرای می خواهم اسب باشم هم همین اتفاق افتاد و من با دو ردیف عقب تر عصبی شده بودم و چندبار تذکر دادم. تا کمی تعدیل تر عکاسی کنند.یک صحنه که ...
و مهمتر اینکه این همه این مساله گفته میشه اینجا ولی باز هم همچنان عکاسان عزیز راسختر از قبل به کارشون ادامه میدن،، واقعا برام سواله خود کارگردان و به خصوص بازیگرها اذیت نمیشن؟؟؟کارگردان براش مهم نیست که اثر بد گذاشته میشه رو روح و روان مخاطبش؟خیلی برام عجیبه، خیلی
۲۵ بهمن ۱۴۰۰
پونه ٢٥
و مهمتر اینکه این همه این مساله گفته میشه اینجا ولی باز هم همچنان عکاسان عزیز راسختر از قبل به کارشون ادامه میدن،، واقعا برام سواله خود کارگردان و به خصوص بازیگرها اذیت نمیشن؟؟؟کارگردان براش ...
کاش عکاسان محترم متوجه باشن که صدای شاتر دوربین هاشون چقدر روی اعصاب و تمرکز تماشاگر تاثیر منفی میذاره.سالهاست بااین موضوع مشکل دارم اما غالبا خودشون رو محق میدونن برای ایجاد این سروصداها
۲۸ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید