سلام
تشکر میکنم از عوامل محترم نمایش.
امروز مائورز رو دیدم
پنج دقیقه دیرتر ورود دادن و نمایش با ۱۸ دقیقه تاخیر شروع شد.
من به قدری که همه خوششون اومد، خوشایندم نبود.
اما کلا اثر قابل قبولی برای من بود.
یه مقدار حرف دارم در موردش.
تو فرم اجرا، بدنها خوب بود
آیت بیغم خیلی خوب بود. از بقیه بهتر بود به نظرم. کلا برای من این آدم، دوست داشتنیه. بازیشو خیلی دوس دارم.
چیزی
... دیدن ادامه ››
که کارگردان از یک حکومت چپ داشت به تصویر میکشید به جامعه غربی تعلق نداشت در حالیکه این نمایشنامه در بستر یک جامعه غربی نوشته شده و فکر میکنم روایتی از کشور بلاروس رو قراره نمایش بده
بیشتر فضا من رو یاد مائوییستهای چین میانداخت.
دلایلم رو میگم:
اول اینکه چند جا به مساله دهقانها اشاره شد و روستاییان.
تو نظرات مارکسیستی و لنینیستی خیلی مساله دهقانها و اساسا جامعه روستایی مورد توجه نبود. بعد از مرگ لنین حزب کمونیست چین به رهبری مائو اومد و علم استقلال با تکیه بر بحث پرولتاریای روستایی و دهقانها رو تو جهان به دوش کشید و با شوروی به اختلاف خورد.
چندین جا در نمایش به صراحت صحبت از دهقانان شد.
یک بار فکر میکنم فقط اشاره شد که کارگران جهان متحد شید!
تاکید میکنم تو نظریات مائو هست که بحث دهقانان بسیار پررنگ مطرح میشه و سوای کارگران و فرودستان به اونها نگاه ویژه میشه.
یک جاهایی تو نمایش حرف از مدلهای کشتار میزد و به شلاق روسی و تبعید هم اشاره کرد. مدلهایی که در نظامهای قبل مائو در شوروی خیلی بروز و ظهور داشتن.
چیزی که بیشتر از مساله دهقانان من رو متوجه این کرد که چقدر اینها شبیه تفکرات مائو دارن نقش بازی میکنن، بحث کشتار و اسلحه بود.
مائو معتقد بود قدرت سیاسی از اسلحه میاد. و معتقد بود برای از بین بردن جنگ و خشونت باید به جنگ و خشونت و اسلحه متوسل شد. یا وقتی مائو جنگ رو ادامه سیاست میدونه و ما تو این نمایش چندین بار تاکید بر جنگ داخلی و جنگ خارجی رو شنیدیم. کشتار رو از ابتدا تا انتها دیدیم.
خب تاکید بر حضور اسلحه در دست عمال حکومتی رو در این نمایش دیدیم.
تاکید مائو بر تبعیت از دستور کمیته مرکزی رو هم در این نمایش به وضوح میدیدیم. ماشینی رفتار کردن عمّال حکومتی دقیقا به دلیل تشکیلاتی رفتار کردن اونها بود که در نظام مائوییستی چین بسیار پررنگه و تو خیلی از فیلمهایی که از اینها دیدم این مساله نمود داشته. همین الان هم نسبت افراد با حزب کمونیست تو چین، همین ماشینی رفتار کردن رو یادآور میشه.
میخوام از این حرفها نتیجه بگیرم که چیزی که کارگردان از یک حکومت چپگرا داشت نشون میداد، تا جایی که من بلدم بیشتر متعلق به چپ مائوییستی بود.
اگر این رو میپذیریم حالا باید گفت گریم بازیگران محترم شباهتی به مائوییستها نداشت. بیشتر شباهت به سوسیالیستها و مارکسیستهای وطنی داشتن.
البته این از نظر من قابل تفسیر هست و خیلی اونو عیب نمایش نمیبینم. اما از جهتی هم میتونه ضعف کار دونسته شه.
باز هم مسالهای که به نظرم خیلی بهش اشاره نشد این بود که تو نظامهای چپ واقعا شستشوی مغزی جدی صورت میگرفت. این شستشوی مغزی تو بازی بازیگران اصلا نبود. ینی ما بازیگران رو صرفا آدمهای تشکیلاتی میدیدیم که دائم عصبانی هستن و تبعیت از بالا میکنن. خیلی ایدئولوژیک کشتارها رو معنا نمیکنن و از کشتارها لذت نمیبرن.
شرحی که تو تاریخ از اردوگاههای اجباری سیبری، کشتارهای شوروی، چین و اقصی نقاط کمونیستی جهان اومده اینه که اینها از روی عقیده میکشتن و یه جورهایی حالشو میبردن. قاتلین نمایش مائوزر بیشتر تبعیت میکنن تا بکشن. ایدئولوژی تو کشتار اونا دیده نمیشه.
همینطور باید اضافه کنم به نظرم دست کارگردان همون اول نمایش رو شد که انقلاب فرزندانش رو میبلعه. حرف جدیدی نبود. اما فرم بیان این حرف، بدنها، نور، صدا و دکور برای من خیره کننده بود.