در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال احسان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:42:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
«اسب قاتلین» بیش از همه چیز ، شما را به یاد تونل وحشت شهربازی ها می اندازد. آنجا هم بسیار تلاش می شود شما را بترسانند،درگیر فضا کنند، با تولید صدا و نورهای نامعمول شما را تحت تاثیر قرار دهند و مقدار نامتنابهی شمایل «از ریخت افتاده» نشانتان بدهند تا به وحشت بیفتید ،اما همه می دانیم نتیجه تونل های وحشت ،چیزی جز خنده از سر تمسخر نیست .بابت اینکه همه تمهیدهای روایی و اجرایی سازنده تونل وحشت به طرز رقت انگیزی نتیجه عکس می دهد.

«اسب قاتلین» هم تقریبا چنین چیزیست. نمایشی کم مایه که سعی میکند با استاده از فرمی متهورانه ، اثری مدرن جلوه کند ولی این لباس برایش گشاد است و به تنش زار میزند. هیچ چیز بدتر از این نیست که امری متحجر خود را در قالبی مدرن عرصه کند چون این هنر دیگر حقیقت را حتی در مورد خودش هم بازگو نمیکند دیگر چه توقعی است که چیزی به جهانبینی ما اضافه کند.
بعد از موفقیت «اسب انسان پنجاه پنجاه» ، گویا شاهد سندرم نمایش های این چنینی هستیم: دجال ، اسب قاتلین و احتمالا نمایش هایی که در آینده خواهیم دید
۲۵ فروردین
محمدمهدی فتحیان
ماجرای این نمایش هم جالب شده، موافقین و مخالفین سفت و سختی دارد که هر کدام نیز دلایل نسبتا خوبی برای مواضعشان دارند!
من متاسفانه مثل بقیه ی دوستان خیلی دانش نمایش ندارم و فقط علاقه دارم.ولی ی موضوعی که بنظرم توی این نمایش برای خیلی ها باعث اذیت شده صندلی های بسیار نامناسب سالن بود و خب تایم طولانی نسبتا داشت نمایش و این فشار روی سیاتیک خسته کننده میشه.بنظر من ی چیز دیگه که خیلی توی آدم ها میبینم دنبال حداقل صحنه ای رومانتیک هستند تا یکم انگار دلشون آروم شه که خب این نمایش نداشت و اینکه نمایشی بود که از ابتدا تا انتها باید فکر میکردی وگرنه جامیموندی از داستان و گنگ میشدی و بازهم بنظرم بعد از یک روز کاری و سخت یکم دیدنش سخته.کلا خب یجورایی سنتی بود ولی خوب مثل موسیقی سنتی.همونقدر سلیقه ای.
۲۶ فروردین
سپاس از ثبت نظرتون
و ممنون از اینکه وقت گرانبهاتون رو صرف دیدن نمایش و اجرا کردید 🙏🙏
۲۶ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان (erokahn)
درباره نمایش ژیلت i
به واقع که از دیدن این کار دچار شرم شدم

اصلا آدم نمیدونه از کدوم قسمتش بگه که حق مطلب بیان بشه
شما هر تیاتر بدی که دیدی ، ژیلت دو درجه ازش بدتره
درود و سپاس که به تماشا نشستید. امیدواریم اجراهای آتی این گروه به سلیقه‌ی شما نزدیک‌تر باشد.
۲۱ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«اسفرود بی دم» فوق العاده است ، وقتی چنین ریسکی می‌کنید و چنین متنی را بر روی صحنه میبرید ، در ازایش یا به شدت ستایش می‌شوید و یا به شدت تکفیر! و‌ای بر ما اگر ستایشگرش نباشیم

اسفرود چیزی است فراتر از رئالیسم اخته شده سینما و تیاتر امروز ایران که فقط دنبال دادن پیام های انسانی است، در جایی که هنر گویا به بن بست رسیده است و چیزی برای گفتن ندارد ، اسفرود با دستور زبان جدید ، از تمام توان خود استفاده میکند تا دغدغه جدیدی نظم دهد .
اسفرود اساسا آزمایشگاهی است برای سنجش طراوت دیدگاه هنری شما، اینکه چه قدر از قید و بندهای متحجرانه رهایید و تنها ساختار کلاسیک نمایشنامه نویسی را به رسمیت نمی‌شناسید و «فرم» برایتان یک قالب از پیش تعیین شده نیست . اینجا «محتوا» همان فرم است در «انقلابی» ترین حالت ممکن.

اگر «ابزورد» دوست دارید, اگر هنوز چیزهای جدید شگفت زده تان می‌کند ، اگر دوست دارید نمایشی بهتر از «لانچر ۵» ببینید ، ... دیدن ادامه ›› بلیط بخرید .
این نمایشی نیست که مثلا یک سلبریتی بابت عقده دائم حضور بر روی صحنه ، جای شخصیت زن و مرد را تغییر بدهد تا خودش در نمایش بازی کند ، یا نمایشی که با ده جلسه تمرین به روی صحنه رفته باشد ، تک‌تک لحظات اسفرود از نبوغی می آید که آدمی را به آینده این هنر امیدوار می‌کند هر چند که غالب جریان هنری را مبتذل سازانی در «لباس» فرهیخته ها پر کرده باشند
از خلاقیت و قید و بند و ساختارشکنی گفتید و بعدش "تعویض شخصیت زن و مرد" رو عقده تلقی کردید؟؟؟
"سلبریتی" الان برای ما یک تعریف و مشخصات و مختصاتی داره که قرار گرفتن "شخص مورد نظر من و شما" و به عنوان مثال رضا گلزار در یک لیگ جای تعجب داره!
فن نیستما..کلا یاد گرفتم فن "خانوادم" باشم تو زندگیم "فقط" :)
ولی ظاهرا "آنتی فن" بودن در حال حاضر مثل "فن" بودن مد شده.
لب کلام تعریفتون از اسفرود بی دم رو فهمیدما...لگدتون به اون بنده خدا رو نه!
۲۴ آبان ۱۴۰۲
حسین ترکاشوند
از خلاقیت و قید و بند و ساختارشکنی گفتید و بعدش "تعویض شخصیت زن و مرد" رو عقده تلقی کردید؟؟؟ "سلبریتی" الان برای ما یک تعریف و مشخصات و مختصاتی داره که قرار گرفتن "شخص ...
ایشون طبق گفته خودشون قرار بود هرجا اسم افشاریان دیدن پول بلیت بردارن فرار کنن نه تنها فرار نمی کنن به دیدن اجرا جدید می رن ولی جسارت کامنت گذاشتن تو پیچ نمایش رو هم ندارن چون عقیده خودشون نقض می شه ، فرافکنی هم یک شیوه دفاعی!
۲۴ آبان ۱۴۰۲
سلام دوست عزیز
ممنون از حضور و درج نظرتون🙏🍀💙
۲۴ آبان ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی که فرم و محتوایی در یک راستا دارد ، محتوایی شعارزده و رواج دهنده امیدی واهی، آن هم در زمانه ای که که ناامیدی واقعی چاره ساز‌تر از امیدی کاذب است!
اما همین محتوای واپس‌گرا دقیقا با فرمی عصر حجری نمایش داده می‌شود،تخت،یکنواخت و بدون هیچ خلاقیتی. وجه افتراق چنین نمایشی بر روی صحنه با یه پادکست ،کتاب صوتی یا در بهترین حالت یک نمایش رادیویی چیست ؟ ارزش افزوده چنین‌ اجرایی برای حافظه بصری بیننده چیست ؟
آنقدر هیچ اتفاقی نمی افتد که حتی قدرت تمرکز روی محتوا رو هم از دست می‌دهید! مونولوگی که سه نفره اجرا میشود اما سی نفره هم اجرا میشد ، تاثیری در هیچ بخشی نمی‌گذاشت که حتی تک نفره اجرا کردنش ، پیوستگی ذهنی بهتری برای بیننده اجرا می‌کرد

پی‌نوشت :سالن انتظامی در کنار یکی دو سالن دیگر همیشه پیشنهادهایی رادیکال در نمایش رو ارایه میدادن، آثاری که به واقع تجربه گرا بودن و به دنبال یافتن مسیری جدید در بیان بصری ، اما این روزا همه دارن از روی دست هم رج میزنن، گویا چاه خلاقیت خشکیده است
ممنون از اینکه نمایش ما رو تماشا کردید و  نظرتون رو کتبی گفتید🙏🌹
با احترام به سلیقه و دید شما و تجربه های شخصی شما در زندگی، و بعد در  زمینهٔ فلسفه و هنر نمایش باید دو نکتهٔ خیلی مهم خدمت تون عرض بشه..

اول که حقیقت؛امر بی زمان‌ و مطلقی هست که موضوع نمایش ما رو تشکیل میده و در ذاتش اصلا نمیتونه کهنه باشه..و ای بسا که حقیقت مهمتر و هزاران بار مهم‌تر از جهان سیاه واقع هست.و این سفر به حقیقت برای ساختن دنیای واقعی بهتری هست در هر زمان‌ و مکانی..حقیقت تنها میتونه برای ببیننده و شنونده‌ش بنا به درک و جایگاهش واضح و  مکدر دیده بشه..که البته خود این هم قابل درکه..این عدم درک رویا و حقیقت رو داستایفسکی بزرگ در ابتدای ... دیدن ادامه ›› داستانش و ما هم در آغاز نمایش‌مون و روی صحنه به مخاطب‌مون گفتیم و نشون دادیم.و میگیم که به خودش بیاد و زندگی و ارزشش رو باور کنه.خودش رو باور کنه و توان آدمی رو..

و مورد بعد هم اینکه ما مطلقا دنبال الگوهای رایج نبودیم و ای بسا بسیار منتقد این موقعیت بودیم و هستیم..و کارهای هم فرم و محتوای نمایش خودمون رو هم بسیار کم دیدیم چون احتمالا بسیار کم هم هستن..آثاری که با هر توانی بخوان که نترسن و برای حقیقت و بهبود حیات آدمی با تمام توان و خلاقیت و بی امکاناتی تلاش کنن..و البته با وجدان بیدار خودمونم این رو میدونیم که این نمایش هم با تمام نبوغ و کاستی‌هاش اثری کاملا کارگاهی و آزمایشگاهی هست و نهایتا یک تجربه،نه هویت تأتر ایران..و باز هم تشکر که نمایش ما رو دیدید و باب گفتگو و درک رو بازتر کردید.
۱۵ مهر ۱۴۰۲
مسعود اشرفی
توضیحات مفصل شما که نشانگر احترام و عشق شما به مخاطب است همسو با محتوای اثر شماست و این بسیار قابل احترام و ارزشمند است.. با آرزوی موفقیت و سربلندی در اجرا های پیش رو و آینده ی هنری همه ی تیم ❤️✌️✌️
نظر لطف شماست ممنونیم🙏🌿🌿
۲۲ مهر ۱۴۰۲
ماه منیر موسوی
اجرایی از جنس ادبیات... مونولوگی که با تمهید هوشمندانه ی کارگردانی و فاصله گرفتن از شیوه های متداول و آشنای مونولوگ از افتادن به دام کلیشه ها و چالش های بعضا کسالت بار این شیوه ی نمایشی‌ پرهیز ...
بسیار ممنون از شما و بیان نظر و تحلیلتون از کار🙏🌱 و ببخشید که به دلیل کامنتی که از صفحه‌ی اصلی نمایش پاک شد، پاسخ لطف شما با تاخیر داده شد🌹🌹
۲۲ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سرنوشت کاری قطب الدین صادقی به شدت یادآور وضعیت فعلی مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی است،‌ اگر لامنیور و خائن کشی را دیده باشید تنها یک درخواست از این دو پیرمرد دارید: لطفا رها کنین

قطب الدین صادقی هم دقیقا در چنین موقعیتی است ، نمایشی کارگردانی کرده که انگار اصلا کارگردانی ندارد ، یک‌ حاضرِ غایب‌. هیچ سطح نازل کیفی ای نیست که این نمایش فتح نکرده باشد ، از طراحی صحنه بی معنا تا گریم های مضحکانه و البته بازی های بد ،بازی های بد ، بازی های بد ، از صدا‌ سازی بازیگران که گاه و بیگاه آکورد صوتی خود را از دست میدهند تا ادای کلمات نامفهوم و سرعت دیالوگ گویی بسیار بالا و اکت‌هایی که حیرت می‌کنی با چه منطقی در نمایش قرار گرفته‌اند(داماد همواره در حال پریدن است)


در بروشور کار جناب کارگردان از این شاکی هستن که چرا آموزشگاه خصوصی بازیگری شان مورد توجه قرار نگرفته و احتمالا رانتی به جهت سن و سال ایشون ... دیدن ادامه ›› دریافت نکرده و ایشون مجبور به تعطیلی موسسه بازیگری‌شون شدن، واقعیتش اگه خروجی چنان موسسه ای، چنین سطحی از بازیگریه، من از تعطیل شدن بیزینس استاد ، بی‌خواب نشدم!
به مقدسات قسم که از تبدیل کردن سالن تیاتر به اتاق شکنجه دست بردارید
۰۸ مهر ۱۴۰۲
https://www.tiwall.com/p/aziz.shangal
من الان شمردم بیشتر از ۵۱ نفر بود بازیگران عزیز شنگال 👆

خودتون می توانید بشمرید...
۰۸ مهر ۱۴۰۲
من با شما صددرصد موافقم .
۰۹ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اسم سجاد افشاریان،به قول جوون‌های امروزی دارد تبدیل به یک «رد فلگ» می‌شود. هر جا اسمش را دیدی به قول وودی آلن‌ «پول [بلیط] رو بردارو فرار کن »

البته نمیدونم کاسه کوزه رو سر افشاریان بشکنیم یا سر محمد رضا آگاه ، البته میتونیم سر اون بی پدر مادری بشکنیم که کسی بابت انتقاد، رگ گردن کلفت نمیکند ، هوش مصنوعی نابخرد، (پس تیوال محترم ،هاید نکن ،ما داریم به هوش مصنوعی خُرده میگیریم نه به ساحت این دو بزرگوار )

آنتیگونه به روایت هوش مصنوعی ، به یقین آزمایشگاهی است برای سنجش صبر و استقامت شما، اینکه تا کجا میتوانید تحمل کنید و از سالن بیرون نرید ، تا کجا میتوانید تحمل کنید و وسط نمایش فریاد نزنید که لباس تن هیچ کسی نیست
آنتیگونه کلاسی است برای تبدیل تراژدی به نه حتی کمدی که «مضحکه» ،کمدی کلمه درستی برای نشون دادن چنین وضعیتی نیست

کارگردانی(هوش مصنوعی) که گمان میکند با حذف آگاهانه آنتیگونه ، دارد تراژدی بزرگتری خلق میکند اما نمی‌داند که نمایش را تبدیل به پرت و پلا ... دیدن ادامه ›› می‌کند ، البته احتمالا خودش هم می‌داند(!) و گرنه آن بِپَّر بپر های دقیقه آخر بازیگر نقش کرئون و اشک زوری ای که می‌چکاند چه کارکردی دارد جز تحت تاثیر قرار دادن تماشاگری که یک ساعت در این منجلاب بی سر و ته دست و پا زده و آن گریه برایش ،نوری است در این سیاهی و تباهی که مثلاً احساس کند دارد شاهکاری میبیند و حتما عقلش نرسیده که شاهکار می‌بیند و شاید این شاهکار بوده و ما که قطعا از هوش مصنوعی کمتر میفهمیم و پس حتما اون‌ گریه نشانه ای است برای ....

پی نوشت مهم تر از متن:بعد از اندکی عضو تیوال بودن ، دیگر سخت نیست حدس اینکه چه کس یا کسانی نقد های مثبت خودشون رو (بر اثری که اسم سجاد افشاریانو به همراه داره) از قبل نوشته‌اند ، این دوستان با منطق های هرمنوتیک عجیب غریب وبا تفسیر و تاویل هایی که نه تنها ذهن کارگردان که حتی عقل جن هم بهش نمیرسه ، جوری نمایش را با کامنت هاشون «بزک» میکنن که آدمی از این همه توانایی حیرت می‌کنه



درود بر شما
۰۱ مهر ۱۴۰۲
شاهین نیک آپان
نگران نباش من هستم که بگم پرمدعایی...قبلا هم جای دیگه گفتم کارت چیه و میبینم متاسفانه یا خوشبختانه پاش ایستادی... البته خصلت های دیگه ای هم داری که وقت نمیذارم برای گفتنشون... با قدرت برو ...
برادر از نظر من شما و نظرت کوچکترین اهمیت و ارزشی ندارن، خودت رو نگران و اذیت نکن!!
۰۲ مهر ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
برادر از نظر من شما و نظرت کوچکترین اهمیت و ارزشی ندارن، خودت رو نگران و اذیت نکن!!
چرا نگران؟! خبر و اتفاق خوب و خرسنده ای هست ولی به هر حال گفتی تیوال و خورد توی صورتت...

با قدرت برو جلو از اینا باز پیش میاد...

۰۲ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی اخته و کم مایه و حوصله سربر، برگرفته شده از یک ذهن «بورژواری- بوهمی» که میداند چگونه با احساسات سرکوب شده و شکست های سیاسی این سالهای طبقه متوسط کاسبی کند

ابنجا بحث بر سر این نیست که آیا نمایش خوب است( که نیست) و منطق داستانی دارد( که ندارد) ، صحبت سر این است که چگونه در این سال ها ،جریانی سلبریتی محور هر پدیده فرهنگی ای را با اتکا به گونه ای پوپولیسم از بین برد و «مرجعیت تئاتری» را به دست گرفت .

سجاد افشاریان قوام و تربیت یافته سیستم فرهنگی سیاسی چهل سال اخیر است که اندکی از هر ظرفی درونش ریخته اند.احتمالا معاشرت با حلقه فرهنگی متوسط های فرهیخته اصلاحاتچی ،اداهای سیاسی اش را شکل بخشیده و مشارکت و همکاری با رامبد جوان(که به قول دوستی ،نماد بچه زرنگ های برامده از خرده فرهنگ های بچه شهری های شیعه شده است) بهش آموخته چگونه با تولید کالایی فرهنگی میتوان همزمان پوزیسیون و اپوزیسیون بود و با تظاهر و نمایش و زرنگ بازی شمایلی یگانه برای خود ترسیم کرد.

امیدوارم آقای افشاریان تروماتایز‌ نشن و هاید نشیم:)
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
Behzad Gohari
ببینید چندتا مثال میزنم : نظر آقای کیانی برای فریز مکبث رو‌بخونید ، از کلمات افتضاح و مزخرف استفاده کرده و حتی اسم نمایش رو به تمسخر یخچال مکبث یخچال ذکر کرده و به آقای منظور گفته برو‌از اسماعیل ...
این پیام من بود برای چند روز پیش ولی هاید شد الان👇👇👇


⬅️کامنت های تمام این صفحه ، فروش بلیط خریداری شده ، هستش‌.

خوب چرا باید از دوماه قبل شروع به فروش بیلیط کنن که تماشاچی
به چنین دردسری بیوفته؟؟؟؟➡️

___________//
تو تمام کارها . ... دیدن ادامه ›› بعضی ها دوست دارن بعضی نه . و بسیار طبیعی و این یعنی کار موفق. و کارگردانی که این نظرات رو بشنوه و برنخوره بهشون یعنی حرفه ای هستن در کار.

ولی وقتی قرار فقط خوب بودن رو بشنون . چرا کامنت ها رو باز گذاشتن؟؟!!


۱۲ شهریور ۱۴۰۲
Behzad Gohari
یه ضرب المثل هست در مورد دم خروس و قسم و اینجور چیزا .... کدومو باور کنیم ؟
همین اخیرا که گفتن گروهها نقش ندارند! که گفتم این عذر بدتر از گناهه! ازشون پرسیدم بر چه مبنایی پاک میکنند ولی اصلا پاسخ ندادند!
متاسفانه برای من هم سخت است بپذیرم گروه نقشی ندارد
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب بگذارید کارو یکسره کنم و بگم که این نمایش با اختلاف بدترین تیاتری هست که در زندگیم دیدم
یه هذیان مطلق ، یه ابتذال متحرک

فریب این نمره تیوال و این کامنتهای مثبت رو نخورید، اگه حتی یک نفر هم با دیدن این کامنت منفی میان هزاران کامنت مثبت، منصرف بشه از دیدن این «جنایت علیه بشریت» ، رسالت خودمو انجام دادم ، گویی تنها هدف خلقتم، همین برحذر داشتنه

بمونید خونه عزیزان ، از روز های آخر داشتن کولر بهره مند بشید ،به از دست دادن سلامتی روانی‌تون برای چند ساعت نمی ارزه
فکر کرده بودم ایراد از گیرنده های منه
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
فریبا
در این حد؟! 😮
نه به نظرم در این حد نیست، ولی من به کسی توصیه نمیکنم.
مگر چند دفعه ببینید شاید سرعت و ادای دیالوگها براتون مفهوم بشه.
۱۱ شهریور ۱۴۰۲
به نظر شما یا اجرای بد تا حالا ندیدید یا هنر انتقاد ندارید
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب اول از اینجا شروع کنیم که کمپین تبلیغاتی اطراف نمایش واقعا خوب کار کرده ،وقتی چنین نمایشی با این کیفیت ، به روزی دو اجرا می رسد ،نشان دهنده کیفیت تیم تبلیغاتی است تا کیفیت نمایش ،تبلیغاتچی هایی هستند که نمایش را در همین تیوال باد می‌کنند و در نبود فضای نقد مکتوب جدی،نظرات مثبت شان ،معیار انتخاب نمایش می‌شود!
اما در مورد خود اثر ، بیاییم دوپس دوپس موسیقی و افکت های صوتی رو از نمایش حذف کنیم ،رقص نور های اگزجره و مداوم رو هم بگیریم ، چه می‌ماند ؟ یک نمایش فیلمفارسی طور در باب خیانت که البته چون می‌دانسته هیچ چیزی در چنته ندارد سعی کرده با تحت تاثیر قرار دادن مخاطب ، برای خودش اعتبار بخرد.
شما همین افکت های صوتی و رقص نور رو اضافه کنید به تیاتر های کمدی مدل بهزاد محمدی ، مطمئنا نتیجه از این هم مالیخولیایی تر‌ می‌شود!

احتمالا در طول ادوار ، هیچ نمایش بزرگی اهمیتش را صرفا از راه منابعش به دست نیاورده است .هیچ نمایشی قرار نیست به دلیل استفاده از موسیقی با صدای بلند و یا دو تا مانیتور یا مثلا استفاده از HF نمایش خوبی شود . اول نمایش خوبی است و بعد می‌تواند منابع مهمی داشته باشد که در کیفیت و زیبایی شناسی اش موثرند.در نهایت از اجرا فقط یه اسم مرعوب کننده و شیک می‌ماند، باب میل مشتریِ تنوع طلبی که می‌خواهد خودش را در محافل از تک و تا نیندازد.
یه قسمت از داستان مجید بود ،این بچه همه درساشو بیست گرفته بود ،اما ورزش گرفت هفت
ترم بعد رفت کلی ورزش کرد تلاش کرد ،ورزش گرفت بیست ،بقیه درساشو افتاد
شده حکایت ما با سینما و تیاتر
قبلا همه شکایت داشتن از فرم های دمده ای که استفاده میشه و سینما و تیاتر محتوا‌‍ زده ایران که فقط داره بیانیه صادر می‌کنه .
از انتهای دهه هشتاد با ورود نسل جدید کارگردانان جوان تیاتر و سینما و رویکرد های فرمالیستی افراطی،رسیدیم به جایی که دیگه علنا محتوایی باقی نمونده و همه چیز درگیر فرمه
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
Behzad Gohari
خب این قابلیت رو که داره ....
اسماً داره، رسماً با فالو کردن هیچ اتفاقی نمیفته!
۰۱ شهریور ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
اسماً داره، رسماً با فالو کردن هیچ اتفاقی نمیفته!
همون بهتر که هیچ اتفاقی نمیفته اقا
خجالت زدمون نکن
۰۳ شهریور ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
- «و نجات دهنده در گور خفته است»

کسی نیست که پایان دهد این چرخه‌ی باطلِ تسلسلِ‌ مکرر را

همه گیر کرده اند در منجلاب تکنیک
در نبود عشق ، در پایان معنویت ،در فقدان گندم و آتش باید دلخوش بود به شکر ، شکر وارداتی

شاهکار اوژن یونسکو بار دیگر قدرت نمایش را به یاد می‌آورد ، قدرت نظریه ، قدرت ایده ،اینکه چگونه میتوان در جهان مسطح‌ ، قله ای ایجاد کرد ... دیدن ادامه ››
نمایشی‌ که این شب ها در تماشاخانه تازه رسیده ای اجرا می‌شود ، شما رو برای صعود از این قله یاری میکند، و چه پرفورمنس حیرت انگیزی
درک درست تمام اجزای نمایش از متنی که اجرا میکنن، پرهیز خودخواسته از اکثر عناصر دراماتیک ، دکور مینیمال سرد که با جابجا شدن مداوم فنجان های زرد رنگ میخواهد فخر فروشی کند و موسیقی ای که گویا در تلاش هست در بی اعتناترین حالت ممکن نواخته شود با کمترین دقت در اجرا ،و در نهایت شور بی پایان و جنون آمیز تک تک بازیگران که تمام‌ نیروی خلاقه خود را به کار گرفته اند تا معلق بودن یک طبقه را در پیله سخت و دگم عادت ها نشان دهند

احتمالا این چند خط به ظاهر اغراق آمیز باشه ولی صحنه دروغ نمیگه


تا حالا چنین وصف و توصیفی نه شنیده بودم نه خونده

و واقعا چه زیبا گفتید ❤️🙏

عملا نه مسیری هست نه نجات دهنده ای

انسان هایی که بعد از خروج نجات دهنده شون دچار فروپاشی می‌شوند و در یک لحظه امید رهایی از ... دیدن ادامه ›› این پیله و دور تسلسل و باطل رو بدست میارند و فکر می‌کنند که میتونند از این پیله خارج بشند و هرکدوم برای برون رفت از این دور باطل ایمان دارند به یک مسیر، راه و با قدرت و ایمان و انگیزه به سمت مسیرشان حرکت می‌کنند و خیلی زود متوجه می‌شوند که اون مسیر بن بست هست، نگاه می‌کنند به همه جا ، همه مسیرها بن بست هست
سرخورده می‌شوند و می‌بینند که عملا نه راه فراری هست نه نجاتی نه امیدی و نه مسیری

دوباره برمی‌گردند به همان پیله های خودشون و این روزمرگی و دور باطل رو دوباره عینا زندگی می‌کنند

و این دقیقا اتفاقی است که برای ما افتاده و از آن آگاه نیستیم.
۳۱ تیر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان (erokahn)
درباره نمایش قضات i
فکر میکردم که با تغییر شرایط نظر دهی، و ثبت عنوان خریدار در کنار نظر دهنده ، شاهد شرایط صادقانه تری در کامنت ها باشیم ولی گویا دوستان از تیوال چند قدم جلوترن و شرایط هیچ تغییری نکرده

نمایشی که فقط در این شرایط که هیچ تیاتر خوبی نیست مورد توجه قرار گرفته ، دریغ از به لحظه همدلی برانگیز ، یه لحظه تاثیر گذار ، یه خط روایی دلنشین
هیچ مطلق، هیچ مطلق، هیچ مطلق
توانایی عجیبی میخواد این همه دم و دستک و آدم و ساختمون و اتاق و دکور رو درگیر کنی و در آخر هیچی برای ارائه نداشته باشی

یه دو تا سخن بزرگان داخلش می‌گذاشتید حداقل برای بیننده آورده ای داشت ، ما به همون تکرار «یه پایان تلخ بهتر از به تلخی بی پایانه» هم قانع بودیم و نمایش شما به واقع یه بیهودگی بی پایان بود
من معذرت میخوام که نتونستیم انتظارهای شمارو برآورده کنیم🙏🌹
۲۱ بهمن ۱۴۰۱
کامنت شما برام خیلی جالب بود و از اون جالب تر پیشینه نظرات شما بسیار کنجکاوم بدونم از نظرتون تئاتر خوب توی چه چیزی خلاصه میشه؟ چون در اکثر کامنت هاتون چیزی نیست غیر از نظر و نقد منفی
۲۳ بهمن ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان (erokahn)
درباره نمایش هملت i
مصداق بارز لحاف چهل تکه
گویی نویسنده هر جایی کلمه هملت رو دیده، پنج خط بالاتر و پنج خط پایین ترش رو بریده گذاشته توی نمایشنامه اش
تکه هایی با معنا که در نسبت با هم به غایت بی معنا شده اند، یک صفر بزرگ که حتی بازی های بسیار خوب دو بازیگرش رو هم بی اثر میکند چون در کمال تاسف حاصل ضرب هر امر فوق العاده ای در صفر نهایتا یک صفر است
آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هیچی

از هر سمتی که میخواهی وارد شوی و سهل گیرانه نکات مثبت رو پیدا کنی تا حداقل دلیلی برای وقت گذاشتن بیابی به نتیجه نمی رسی
نمایش اساس از مفهوم پیگالیون افکت خالی شده و تبدیل شده به کشمکش بچگانه پروفسور و الیزا و یا انتظار برای دیدن نتیجه شرط بندی هیگینز و کلنل
البته این رویکرد عامدانه از سمت کارگردان استفاده شده تا نمایش صرفا یک موزیکال عامیانه باشه تا به واسطه سرگرمی سازی سالن رو پر کنه اما متاسفانه سرگرم کننده هم نیست. حتی درام عاشقانه ای هم شکل نمیگیره.همه چیز در سطح و بی هیچ اثرگذاری ای جلو میره و در حضیض به انتها میرسه

اما چرا چنین تیاترهایی میفروشند؟ در این سالها موزیکالی ندیدیم که هر شبش پر نشه. وحدت یا تالار اصلی شهر، هیچ فرقی نداره. ما میریم این تیاترها رو ببنیم چون سال های ساله که رقص های گروهی روی صحنه ازمون دریغ شده.خوانندگی خانم ها به مثابه یه جرم تعریف شده و تیاترهای موزیکال در این سالها تونستن ... دیدن ادامه ›› این دو رو وارد حافظه دیداری ما بکنند فارغ از ضعف و قوت

پی نوشت: هر جا که نورا هاشمی تنها بر وی صحنه بود و قرار بود اوازی بخونه آقایی از پشت صحنه میامد و کنار گروه موسیقی می ایستاد و با نورا هاشمی هم خوانی میکرد تا خوانندگی زن ، تک خوانی نباشد و مبادا قرآن خدا غلط شود.از مصایب ساختن تیاتر موزیکال در ابن مز و بوم
هنوزم بعد 9 سال ، وویتسک رضا ثروتی بهترین تیاتری بوده که دیدم. تجربه ای غریبی بود که البته ظرفیت های متن بوشنر برای ثروتی ایجاد کرده بود. هنوزم که بهش فک میکنم از به یاد اوردن چنان تجربه ای هیجان زده میشم.به هر حال جوونتر بودیم و خیلی راحتتر از الان عاشق همه چی میشدیم، عاشق فیلم ها تیاترها آدم ها
امیدوارم این اجرا هم به خوبی اون و حتی فراتر باشه
اکوئوس فراتر از چیزی است که تصور میکنید. داستانی که البته فقیر بال و پر داده می شه اما توامان می کوشه با طراحی های بصری ضعف ها رو بپوشونه.
مشکل اما جاییه که تیاتر به یک پرفورمنس صرف نزدیک میشه.اینجاست که اثر در حفظ تعادل میان پرفورمنس و تیاتر ناموفقه
از شما ممنونیم که ما رو همراهی کردید و ما رو از نقطه نظراتتون آگاه کردید
بودن شما مایه‌ی افتخار ماس
۱۸ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
احسان (erokahn)
درباره نمایش نان i
موثر ترین کاری که در یک سال اخیر انجام دادم این بود که یک ستاره به این نمایش دادم تا امتیازش از 3.7 بیاد برسه به 3.6

چه دستاورد شخصی ای بزرگتر از این ،شاید باعث بشه کسی به دام چنین تله ای نیوفته
تنها نکته مثبت ماجرا این بود که وقتی "صدای آهسته برف" رو دیدم برای "جابر رمضانی" خوشحال شدم چون نمایش بعدیش "موی سیاه خرس زخمی"، یه پیشرفت حیرت انگیز در کارنامه کاریش بود
از عجایب
اگر اقای علیرضا کوشک جلالی کارگردان پستچی،همان کارگردان تِِیاتر بانوی اوازه خوان و کارگردان کار رابینسون و کروزوِئه که تا دو روز پیش در قم اجرا می شد، باشد،یعنی تو یه بازه زمانی، ایشون شبی سه تا کار در دونقطه کشور روی صحنه میبرده.
حقیقتا این دستاوردا رو باید قدر نهاد.چه کسی چنین توانایی ای داره؟
البته هستن کسانی که بخوان توجیه کنن این کارا طبیعیه و ایشون از آلمان میان، وقت ندارن واسه یه تیاتر برن و بیان و تو یه سفر سه تا کار میبرن رو صحنه و از این دست استدلالات،که حکما تنها کاری که میکنن اینه که کفشاشونو به شیطان قرض میدن
اشکان خطیبی (ashkan)
سلام و عرض ارادت
تمرین های پستچی پابلو نرودا از بهمن سال پیش آغاز شد
در خصوص دیگر آثار ایشون هم باید بگم به سیاق اجرای رپرتواری در اروپا ، اینها اثاری هستند که با رها با گروه های متفاوت و به کارگردانی اقای کوشک روی صحنه رفتند.برای همین پروسه ی راحت تری رو برای اجرا طی می کنند.
ارادتمند و مشتاق دیدار
۱۳ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باور نکردنیه که چنین نمایشی، 34 رای پنج ستاره گرفته.حتی اگه فرض بگیریم افرادی با سلایق متفاوت از چنین نمایشی لذت وافی بردن.
و اگر این 34 نفر از سر اختیار عاشقانه این نمایش رو دوست دارم، باید در مورد معیارهای زیبایی شناسی جمعی، دوباره صحبت کرد. شاید ما اقلیتیم و اونا اکثریت!
امیر مسعود، آذرنوش، سپیده و SinaTen این را خواندند
سلام، جدا از اینکه همیشه برای نقد کردن دنبال منفی ترین نکته موجود میگردید،باید بگم بنده هم با همین پیش فرض به دیدن این نمایش رفتم. فضای خوبی بود، دوستی های عجیب که یک نقطه مشترک داشت. مگر چیزی جز این میخوایم که تئاتر دیده بشه؟ به نظرم باید تبریک گفت بابت ورود این همه تماشاچی جدید به دنیای تئاتر و با این اکثریت همراه شد
۰۸ مرداد ۱۳۹۸
سینای عزیز،جناب احسان درباره علاقه مندان تئاتر الیزابت نظر دادند و من هم ازشون دفاع کردم. تا اونجا که خودم به تئاتر علاقه مندم به شما میگم که مطمئن باش با اثر ارزشمندی مواجهی، متر و معیار و ابعاد این کار به مرور مشخص تر خواهد شد، و زمانی که سدهای افکار ما شکسته بشه سرزمین و هنر حاصلخیزی خواهیم داشت.شخصا خوشحالم با تئاتر روبرو شدم که مخاطب عام و خاص داره،
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
نینا سیمین گرامی متوجه منظور شما شدم ممنونم
۱۳ مرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فریادهای تحسین از هر گوشه ای بلند شده،که بیشتر از خود اثر برمیگرده به پیشینه درخشان صاحب اثر،گویی همه خجالت میکشند این کار رابه قوت کارهای قبل ... دیدن ادامه ›› رضایی راد ندانند.نوعی نادیده گرفتن عمومی و برخورد تساهل امیز با فرشته تاریخ.
ریختن سه ساعت هذیان حشیشی(چند باری از این اصطلاح در تیاتر استفاده میشود ) به روی صحنه و چنگ زدن به تمام متعلقات علوم انسانی و غیر انسانی برای عظیم جلوه دادن نمایش،نتیجه ای معکوس داده و تیاتر را اثری کسالت بار و خسته کننده کرده.
به یاد دارم بر اساس دوشس ملفی هم سه ساعت بود اما استراتژی دیگری را برای میخکوب کردن مخاطب انتخاب کرده بود که نتیجه اش نمایشی به غایت درخشان بود.
در فرشته تاریخ نویسنده قصد داشت در سه ساعت اجرا تمام معادلات و احتمالات را بر روی صحنه بازی کند و انتقامش را از هر سوژه تاریخی به مدد یکی از دیالوگ های ابتدایی نمایش (تصاویر گذشته باید به کار تغییر زمان حال بیان) بگیرد.
ایده رضایی راد قابل درک است که سعی داشته از دل روایت زندگی والتر بنیامین انسان نوعی رو به محاکمه بکشد تا بابت جنایت هایش از زمان کوروش تا جنگ در سوریه معاصر پاسخ گو باشد اما ظرف تیاتر پذیرش چنین گنجایشی رو ندارد.

پی نوشت: نباید فراموش کنیم که هر کس اندازه سهم خودش از یک اثر هنری بهره مند میشود و گنجایش من،در همین حد بوده.شاید دوستانی دیگر با سطوح مطالعاتی فراتر،با دستی پر از سالن خارج شده باشند که حقیقتا خوش به حالشان.
دو خط ابتدایی یادداشتتان با پی نوشت تان در تعارض است !
الزاما کسانی که کار رو دوست داشتند و تمجید کردن با کارگردان اثر فالوده نخورده اند !
۱۵ تیر ۱۳۹۸
میثم جان لکه فالوده رو پاک کن از رو پیرهنت
آها نه نه..اونورتر..آفرییین همین‌جا..اکیه :)
۱۶ تیر ۱۳۹۸
علی عبدالهی :))))
۱۶ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید