در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش هملت
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:20:43
امکان خرید پایان یافته
۲۸ بهمن تا ۱۳ اسفند ۱۴۰۰
۱۹:۳۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
هملت در مراسم ترحیم پدر خود که در یک کلیسا است شرکت می کند.

- نمایش برگزیده بیست و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر دانشگاهی
- بر اساس نمایشنامه‌های “هملت” اثر شکسپیر، “هملت ماشین” اثر هاینر مولر، “روز مرگ در داستان هملت” اثر ماری کلتس


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۳ سال خودداری نمایید.

  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.
دسته‌بندی
دانشجویی

اخبار

›› نمایش «هملت» دو اجرایی می شود

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

شاعر پریشان گرد

سمیرامیس بابایی


یادداشتی بر نمایش هملت/شایان افشردی
مجله ‌ی دنیای تصویر؟شماره‌ی 321

آلبر کامو می گوید هنرمندان دوران های گذشته ممکن بود دست کم برای زور و استبداد سکوت کنند اما نیروهای ... دیدن ادامه ›› استبداد امروزه به راه تکامل رفته اند  و در برابر انها سکوت و بی طرفی درست نیست باید تکلیف خود را معین کرد .یا با آنها بود یا در برابر آنها. این را شاید بتوان به وضعیت هملت مدرن نمایش  نیز تعمیم اش داد. از زمانی که مسئله بودن به نبودن ترجیح داده شود زیست بشر همچنان در گروه ی انتخاب است .اینکه ظلم چه تعبیری دارد و واکنش آدمی در قبال آن چه می تواند باشد. مردمان امروزی شاید بتواند بگوید سیاسی نیستند یا ایدولوژی خاصی ندارند اما این گفتن انها با واکنشی که در قبال هر اتفاقی نشان می دهند- یا نمی دهند- مغایرت دارد چه بسا وقتی در جایگاه انتخاب قرار می گیریم تصمیم گیری ما وابسته به ایدولوژیست که شاید از آن بی خبریم و آنها که دم از سیاسی نبودن و نداشتن ایدولوژی می زنند_که پر واضح است منظور نگارنده از نوع رادیکال آن نیست!- فرصت طلبان خطرناکی هستند مجهز به بادسنج . آدم های عادیِ خطرناکِ بی ایمانی که اکنونی را می سازند که در آن گیر افتادیم.حال این هملت که  برای تشییع جنازه پا در کلیسا خرابه ای گذاشته است در این جهان مخلوط و در هم گوریده به جستجوی آن است که کجا ایستاده ؟ در کدام طرف؟نمایشِ هملت افشردی سعی دارد یورش گر باشد به تمام اله مان های مذهبی و سیاسی و ساختار قدرت حمله ور است و سعی دارد نسبت به ظلم وستم کینه وز و عاصی رفتار کند اینکه در این کار موفق بوده است یا نه را نگارنده  به مخاطب وامیگذارد و تلاش گروهی را می سنجد که ایمان دارند و سعی می کند عصیانگر عمل کند .صحنه ی کذایی را در کلیسایی(بخوانید اماکن مقدس) به نمایش می گذارند که دیگر زنگار بسته و پوسیده است و بشر را از آسمان به زمین می کشاند و با خود رو در رو می کند. زمینی که در آن عموی نابکار در آن مقصر خسران آدمی نیست. متن‌آشفتگی  نمایش قصد دراد همان وضعیتی باشد که در ذهن ما نسبت به مفاهیم شکل گرفته است. مفاهیمی که امروز رییس جمهوری فلان کشور سرمایه داری را در ذهن آدمیان به خاطر صرف رک گویی اش قهرمان می کند و فردا جنگی ناگهانی فرضا اوکراین رویای اروپای روشنفکر را در ذهنمان ترسخورده و  نژاد پرست نشان می دهد و خیر و شر را برایمان در هم تنیده می کند. ما با هملت و اوفلیایی آشفته طرفیم که خود را به دیوانگی زده اند تا پرده ها  بدرند و حقیقت را از دل شکاف آن بیرون بکشند حتا اگر در ذهن مخاطبش چنین به نظر نرسد. کاری که گروه اجرایی به پست مدرن ترین وضع موجودش انجام می دهد تجربه ی فضایی است که میان فضای شکسپیری و مدرن منگنه شده است و شاید برای کاراکتر هایش کمک کننده  و موفقیت آمیز هم نبوده باشد .اما مگر تکلیف انسان مدرن در اشفته بازار هنجارها و معناهای از خود باخته چیزی مشخصی تر از این است .فضایی که شاید در ذهن همه آنهایی که زیاد می خوانند و می بینند هم پوشان باشد آشفتگی یا غوطه وری در میان فضای رمان ها و نمایشنامه های کلاسیک و نمایش های دوره ویکتوریایی تا معناباختگی بکت وار و ابزردیسم . و خروجی اش آشفتگی است. آشفتکی و پرسه گردی های اوفلیای پرسش گر و هملت پریشان گرد! موسیقی و طراحی حرکت( بخوانید کاروگرافی که چند صباحی دیگر قصد ممنوعیتش را دارند!) در هم آمیخته چنین فضایی است! در هملت افشردی نتیجه: یک «چه بود؟» و «چه شد؟»بزرگ در ذهن مخاطب است. تجربه ایست که شاید پاسخگوی هیچ چیز نباشد ساعتی غوطه وریست در وضعیت فشرده ی اکنونی که در آن زیست می کنیم  وطرح پرسش چه شد؟ و چه بود! شاید عصاره کار سر منشا همین گفتگوی میان پولونیوس و هملت باشد« خداوندگار من چه می خوانید؟» «حرف حرف حرف.» «گفتگو بر سر چیست خداوندگار من؟ »« میان که و که؟» «منظورم آن چیزی‌ست که می خوانید خداوندگار من.» « ...خود شما آقا اگر مثل خرچنگ می توانستید پس پس بروید به اندازه ی من پیرمی شدید.» « با انکه این همه دیوانگیست باز از منطق بر کنار نیست.»
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

یادداشتی بر نمایش هملت/ شایان افشردی
روزنامه سازندگی سه‌شنبه 17 اسفند

"هملت معاصر"

«هملت» به کارگردانی شایان افشردی با اقتباس از سه متن، اجرای این روزهای سالن اصلی تالار مولوی است، که برگزیده جشنواره دانشگاهی نیز بوده است.
اگرچه در ظاهر باز هم هملتِ شکسپیر برای اجرای یک گروه نمایشی مورد انتخاب قرار گرفته، اما در حقیقت بیشتر به هملت‌ماشین مولر نزدیک است چرا ... دیدن ادامه ›› که بخش‌های زیادی از متن، از نمایشنامه مهمِ هاینرمولر انتخاب شده و با حفظ همان 5 تابلو نقاشی، با زبانی مدرن و امروز به وضعیت و ناهنجاری‌های اجتماعی، سیاسی و نابسامان جهان امروز می‌پردازد. هملتی که قرار است اینبار نماینده جوانی از عصر حاضر باشد. متن، از محتوای نمایشنامه کلتس، روز مرگ در داستان هملت، نیز برداشت‌های خوبی دارد که در کنار "هملت‌ماشین"، جنجال‌برانگیز و پر تنش، بازخوانی شده‌است.
هملت افشردی با تلفیقی از سه متن با محوریت و کاراکتر هملت و افلیا، دو بازیگر دارد، اینبار هملت، نه یک شاهزاده مرفه و اشرافی دانمارکی، که جوانی از دهه‌های 60 و 70 به صحنه می‌آید که سودای ضد قهرمان بودن دارد. همان هملت هاینر مولر و کلتس..نه پاکی و انتقام دغدغه اوست و نه فیلسوفانه در تحلیل بودن یا نبودن است. گویی اینبار در جستجوی خود و چرایی وضعیتِ انسان مدرن، در پیچ و تاب است.
هملتی که محصول همین دوران بوده، انسانی که از فضای مذهبی و تعلقات ایده‌آلیستی فاصله گرفته و به ماشینی‌شدن در انبوه جنگ و شورش و تانک و اسلحه، نزدیک و تبدیل می‌شود.
او و وارثان این عصر، مدام در میدان‌های مبارزه‌اند. علیه قدرتی که سرکوبگر و مسلح است. چه پکن باشد و چه پاریس..چه بهار عربی باشد و چه پراگ.. و چه هر کجای جهان...او جوان دانشجو، کارگر،معلم و هنرمند را به روحی عصیانگر که هویت خود را در بی‌نامی می‌داند، تعبیر می‌کند، آنجا که هملت اعلام می‌دارد: "من هملت نیستم".* او می‌تواند هر جوانی در زمانه امروز باشد که برایش مهم نیست چه خیانت‌هایی در خانواده‌اش رخ داده، انتقام پدر دیگر آنقدر اهمیت ندارد، چرا که او خود نیز در معرض جویده‌شدن موش‌ها، خشونت، فساد، خیانت و فرسایش است. شمشیرش را برای باز کردن در تابوت بکار می‌گیرد تا گوشت لاشه اشرافیت را بین مردمِ گرسنه تقسیم کند و شکایت دارد که چرا پدرش به او هستی داده. نفرت او از جهانی‌ست که هیچ روزنه امیدبخشی ندارد؛" خروس‌ها را سر بریده‌اند. سحری در کار نیست. " *
عصیان، جنون، بیزاری و فروپاشی، مشخصه‌های هملت مولر و اجرای مولوی‌ست. وقتی لباس افلیا را می‌پوشد و مرز جنسیت‌ها را به سخره می‌گیرد. وقتی خانواده را رها کرده و از تعصبات دست و پاگیر آن می‌گریزد.. او می‌داند در هر سمتی بایستد، خیانتی رقم می‌خورد پس آنچه اهمیت دارد، آنارشی و اقتدارگریزی از هر سایه قدرت‌مدار و سلسله مراتبی‌ست که می‌خواهد قدرتش را اعمال کند. حتی اگر آن قدرت،خانواده باشد.
هملت‌ماشین، که اجرای حال حاضر مولوی به آن وفادار، هم‌سو و بیشترین سنخیت را دارد، باید صحنه به صحنه و در هر تابلو کشف شود و پیوندهایش را با خود و با ساختار هملت شکسپیر برقرار کند اما از مسیر ذهنیت نویسنده نیز منحرف نشده و مضامین معترضانه و انتقادی مورد نظرش را نیز ارائه دهد.
شاید همین دخل و تصرف و ترکیبی که از هملت معروف شکسپیر قرار است آشنازدایی کند، برای مخاطبی که چندان با متن مولر و کلتس آشنایی ندارد، چنان ریسک‌پذیری بالایی دارد که مجموعه‌ای درهم‌ریخته و مبهم به نظر برسد. به ویژه آنکه هملت‌ماشین، با رویکرد ضد ساختاری، بیش از آنکه به‌متن وابسته و تکیه داشته باشد، با خلاقیت بصری و گفتمانِ تصویری قابل دریافت است که اگر مخاطب از این بابت در تله متن و انتظار رخدادهای مشخص و روشن بیفتد، چیزی بجز ابهام و گنگ بودن، دریافت نمی‌کند. و مفهومِ درهم‌ریختگی و نامنسجم را که از عناصر مهم این متن و اجراست، به عنوان عاملی از نقص و نارسی تلقی می‌کند.
در این هملت، همه چیز ضد هملت است. او نه تنها انتقام نمی‌گیرد بلکه از فساد و خشونتی دامن‌گیر به تمام جهان می‌تازد. در همین راستا درباره اجراهای هملت‌ماشین مولر نیز به این واکنش بارها اشاره شده که مخاطب یا این قطعات پازل و تصویری را معنا می‌کند و یا با خشم از سالن بیرون می‌رود.
هملت افشردی قابل اعتنا، واکاوی و کشف است و از بازیها و طراحی صحنه و کارگردانی که از متن‌ها فهم درستی داشته می‌توان اجرای جذابی را تجربه کرد، به ویژه در بخش موزیک و رقص هملت و افلیا، نمایش در اوج است.

نیلوفرثانی

* : بخشی از نمایشنامه هملت ماشین. هاینر مولر
عالی
بلاخره توانستم واکاوی شما را بر اجرا در قالب یک نقد قابل تأمل بخوانم و لذت ببرم
۱۷ اسفند ۱۴۰۰
نیلوفر ثانی
درود مجللی جان بله عزیز این سه شنبه منتشر بشه در تیوال هم می ذارم. ممنون از توجهت دوست من.
خبر خیلی خوبی بود
مثل همیشه با ذوق منتظر میمونم
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
محمد مجللی
خبر خیلی خوبی بود مثل همیشه با ذوق منتظر میمونم
بمن لطف داری مجللی جان. با افتخار و خوشحالی ... ممنونم که همراهی رفیق جان
۲۱ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوست دارم به اقای سیدمهدی موسوی تبار تبریک بگم بابت طراحی صحنه اشون، متاسفانه چون کار دو سویه بود، هیچ عکسی نمیتونست قشنگی کارشون رو به تصویر بکشه ولی واقعا حرف نداشت.
دیالوگ های تاثیرگذار کار هم کم نبود، بازیگرها هم خیلی خوب ادا کردنشون و کاملا ماندگار شدن برام.