مهمان گاهی
با بارانی آبی رنگ می آید
قیمت گل های بنفشه را از من می پرسد
و می رود
احمد رضا احمدی
سلام بر تماشاگران و اهالی محترم تیوال:
دیشب نخستین گام را در اجرای تازه ی خود برداشتیم ... و شما چه همراهان وفادار و ارزشمندی هستید
... دیدن ادامه ››
که این بار هم ما را با حضور باشکوه خود و ظرفیت تکمیل سالن تنها نکذاشتید و همراهی کردید.
این بار ما ( گروه اجرایی و شما) در کنار سایر اهداف خود، در شرایط دشوار روزگار کرونایی ( از جمله ماسک های بر صورت مان ) تمرین و اجرا کردیم و جمع شدیم تا بگوییم؛ گرچه ماه های سخت و پراندوهی را پشت سر گذاشتیم اما زندگی و تئاتر باید جاری باشد و بماند ... از طرف خود و گروه از شما بابت این هم گامی بسیار ممنونم.
این بار هم در کنار دوستان هنرمندم تمام تلاش خود را برای ارایه ی یک اثر با کیفیت و جلب رضایت شما با اجرایِ درخور و شایسته ی متن احمدرضا احمدی نازنین که همه بسیار برای ما اهمیت دارند، به کار بستیم و می دانیم همچون هر اثر دیگر باید انتظار نگاه ها و نظرات متنوعی را از تماشاگران داشته باشیم ( که همه هم محترم است ) ... اما آنچه به نظرم از این ها مهم تر است، این است که یک متن شاعرانه هنوز می تواند این همه اشتیاق برای دیدن پدید آورد که جای شُکر دارد ...
ضمنا به احترام هم گامی چند ساله ی آن گروه از تماشاگران عزیزی که پیش تر به تماشای نمایش های دیگر ما ( ناگهان پیت حلبی _ فالومی _ خرده نان و سکوت سفید ) نشستید، تخفیف وفاداری تا پایان اجرا برقرار خواهد بود، شاید اندکی از میزان احترام و علاقه ی ما به شما را بتواند بیان کند ... کورش سلیمانی