رسالت تیاتر بازتابی تمام نما از اوضاع جوامع انسانی است.عمدتا صحنه به مثابه آینه ای در برابر جهان محیطی و گاه ذهنی تماشاگر قرار و زبان شرح فلسفه وجودی انسان و درد بشری می شود که سرمنشا الهام هنری چیزی جز رنج نیست.
صحنه و مخاطب لازم و ملزومی برای بیان و تماشای یکدیگرند.
اما قدرت صحنه زمانی عیان می گردد که تماشاگر چنان تحت تاثیر فاکتور ویرانگری نمایش است که خود را همگام با بازیگر و در یگانگی با "او" بر روی صحنه به تماشا می نشیند.
"سیزیف" دومین دغدغه محمد برهمنی در "بازیگری تیاتر " و عمده آن ادای دینی به بازیگر فقید تیاتر و سینما "ویوین لی" است.
در این اثر شاهد سه رویارویی؛ تقابل بازیگر با خود حقیقی، با کاراکترهای مختلف خویش آن جا که در مقام خود بازیگر ظاهر می گردد، و با پارتنرهایش هستیم.
موثرترین بخش نمایش، هایلایت اثر نقش های مختلف بازیگر بر زندگی حقیقی اوست.اوج اجرا آنجاست که نقش جزیی از بازیگر و دیگر قدرت تمایز میان کاراکتری که خلق می کند و واقعیت خویش ندارد و مجبور به تکرار این
... دیدن ادامه ››
آفرینش است.
نقش حتی در پایانی ظاهری در نگاه مخاطب دوباره متولد می گردد و حقیقت بازیگر را درپذیرفتن تکرار زایش سیزیف وار این رنج تا نقطه پایان زندگی کاری و یا شاید واقعی او اعلام می کند.
تماشای این اجرا مجموعه ای از لذت نگاه، و چشم جان است.
برای "او" که شرح درخشش در تعریف نگنجد :
قسم به تیاتر
به قداست صحنه
به آنی که بر گمراهی ام صحه گذاشتی
به رنجی که در جان "تو" و در چشم "من" مشترک است
آن گاه که آفرینش خویش را در زایش هزاران باره ات تکرار کردی ،
ویرانه ای از درونم ساختی که نقطه پایان من در آغاز ستایش توست.