در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فرهاد ریاضی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:22:59
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درخشان، دیدنی و تاثیرگذار
به به دوست عزیز آقای ریاضی.
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
ممنون از حضور شما جناب ریاضی عزیز
۰۲ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام و عرض احترام.
وقت همه عزیزان بخیر.

من سه بلیط برای فردا تهیه کردم که متاسفانه به علت همزمانی با کاری، امکان رفتن ندارم.
اگر عزیزی تمایل به تهیه این بلیط ها (با تخفیف 20 درصد) داشتند، ممنون می‌شم به من پیامی در تلگرام ارسال کنند.

فرهاد ریاضی
09359524420

با تشکر
در بروشور نمایش خانم کتانه افشاری نژاد هم وجود داره ولی فکر کنم ایشون در نمایش حضور نداشته باشند.
بله دیشب هم یه فرد دیگه ای جاشون بازی کردند که اتفاقا خوب هم بازی نکردند به نظرم (پرسیوس بود اسم نقش فکر کنم)
۰۴ دی ۱۴۰۲
آرزو دارم سلامت باشن ایشون و بازیگر محترمی که به جای ایشون بازی می کنند
۰۵ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی ساده و دلنشین.
رئالیسم محمود احدی‌نیا در ادامه متن قبلی شون، «ناصر سعید طهرانی» برام تاثیرگذار بود.
امیدوارم فرصت تماشای دوباره این نمایش فراهم بشه
ممنونم جناب ریاضی
خوشحالم می‌شم دوباره تشریف بیارین و حضوری با هم صحبت کنیم
🤍💎
۰۳ آذر ۱۴۰۲
محمود احدی نیا
ممنونم جناب ریاضی خوشحالم می‌شم دوباره تشریف بیارین و حضوری با هم صحبت کنیم 🤍💎
باعث خوشحالی و افتخار من هست. حتما خدمت می رسم
۰۴ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من اولین بار بود که به تماشای پرتره‌های مهران رنجبر می‌نشستم.
نمایش «چه»، اثر پرزحمتی بود. استفاده از آموزه‌های تئاتر بیومکانیک میرهولد، فشار سنگینی رو به هر دو بازیگر وارد می‌کرد.
طراحی صحنه زیبای نمایش هم انتظار من رو برای دیدن یک چالش فکری تازه بیشتر می‌کرد اما نمایشنامه این کار، مانع این مهم شد.
اثری که قرار بوده از دل تعارض بین زیست ارنستو چه‌گوارا و لری کینگ، دو اندیشه تاثیرگذار دو قرن اخیر- کمونیسم و لیبرالیسم- رو به چالشی در ذهن ما تبدیل کنه، به یک دفاع تمام قد از یکی از دو طرف تبدیل شد.
نمایشی با این موضوع مهم به نظرم خیلی می تونست این چالش رو پررنگ تر کنه ولی متن صرفا به بیان زاویه دید یکی از دو طرف پرداخت.

من مشتاق تجربه‌های بعدی این گروه هستم.
نمایشی ارزشمند براساس یک متن آموزشی و فکرشده با گروهی مسلط.
بسیار از دیدن این نمایش لذت بردم.
حتما نوجوان های اطراف مون رو به دیدن این نمایش دعوت کنیم.
نمایش شریفی بود.
ساخت اثر با لحن کمدی در این روزهای جامعه، دقت زیادی نیاز داره. نباید با هر چیزی شوخی کرد و حرمت و اهمیت مفاهیمی که در وسط کوچه و خیابان این روزهای زندگی مون جاری هست را کم کرد(چیزی که متولیان رسمی به دنبالش هستند و در بسیاری از تئاترهای موسوم به «آزاد« انجام می‌شه)
این نمایش، دغدغه‌مند وارد این میدان شده بود.
ولی من با بعضی شوخی‌های جنسی اون، به خصوص اون‌ها که بار جنسیتی دارند و با تلاش برای برابری‌خواهی این روزهای زنان منافات داشت، موافق نبودم و انتقاد داشتم. در این زمینه نمایش به نظرم جای کار بیشتری داشت.
خدا قوت. به امید آثار آینده تون هستم.
درود و سپاس از حضورتان و نقد و نظر که بی شک راهگشا و تاثیرگذار برای اجراهای بعدی خواهد بود. برقرار باشید.
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
فریدون ولایی
درود و سپاس از حضورتان و نقد و نظر که بی شک راهگشا و تاثیرگذار برای اجراهای بعدی خواهد بود. برقرار باشید.
ممنون از پاسخگویی تون. خسته نباشید
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تجربه متفاوت گروه رضا بهرامی و کهبد تاراج، این بار متاثر از شرایط و تحولات جامعه، زن را محور روایت خودش قرار داده و اون رو در بستر روایت همیشه جذاب تعزیه پیش روی مخاطب گذاشته.
اگر یکی از دستاوردهای تغییرات اخیر جامعه رو «تسخیر فضا» و به تعبیری باز پس‌گیری همه مضامینی که توسط سیستم، مصادره به مطلوب شدند برای من این نمایش روایتی از باز پس‌گیری آیین‌ مذهبی تعزیه است. تعزیه نه صرفا در مقام یک رویداد مذهبی که اتفاقا بستری برای خوانش از جامعه که می تونه درش به شدت طلم روزگار جاری رو بازتاب بده
تنوع فرم های روایی در کار برای من جالب بود. اکثرشون برام خیلی جالب بود و خلاق
به نظرم بعد از «عبدل میمون، لات پاکوتاه» و «پایین، گذر سقاخونه» این نمایش یکی از بهترین کارهای گروه تئاتر نزدیک بود.
جایی که شبیه آثار ارزشمندی که به ذات خود مدیوم هنری ادای احترام می کنند، «تئاتر» رو به جایگاه بالاتری سوق دادند.
تئاتری که جان کاه باید باشد و متعاقب اون جان افزا.
تئاتری که خون دارد و زندگی می‌سازد.
خیلی ممنونم و خسته نباشید..
فرهاد عزیز و گرامی ممنون از لطفت
و چقدر خوب که دو اجرایی که گروه ما داشته
عبدل میمون لات پا کوتاه۱۳۹۷
و
پایین،گذر سقاخانه۱۴۰۱
را هم دوست داشتی

ارادت🎭
۲۱ اسفند ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی مفرح و آموزنده برای کودکان که می‌شد درش ایده‌های محیط زیستی رو هم پیدا کرد.
من خیلی لذت بردم از دیدنش
خدا قوت به گروه اجرایی و با آرزوی موفقیت در آثار بعدی.
امید که آثار خوب تئاتر کودک، در شهرهای دیگر ایران هم اجرا بشند
امیر مسعود و سپهر این را خواندند
ممنون از حضورتون🙏🏼
۱۸ بهمن ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"اما بیماریهای وطنی را بهتر شناختم و درد را همین جا میان مردم جستجو کردم. تنگی نفس، درد سینه، گرفتگی حنجره، حناق که پر است در این سرزمین و در زنان بیش از مردان چرا که معصیت زنان بیشتر است و عقوبتشان سنگین تر. من که پوست این تن ها را شکافتم، می دانم که این حنجره ها از فشار پنجه بر گلو خونین شده اند نه از گناه و کفر و معصیت. پس من که از این مردمم در پی درمان دردها هستم. با درمان تن، درمان حنجره که هر صدا "روح انگیز" و در پرواز چون "پروانه"، شاد و ناشاد یا دیوانه از حنجره به بیرون می تراود. حنجره باز، گلوی خیسِ از آب چشمه، من به دنبال سینه های فراخ و نفسِ پر و گلوی چهچهه زن مثل بلبل، در این سرزمین هستم."

{برگرفته از پرده هفتم سریال ارزشمند «شبکه مخفی زنان» اثر افشین هاشمی}
لذت «نمایش ایرانی»
خیلی از این اجرا لذت بردم.
....
متن نمایشنامه:
https://fidibo.com/book/3923-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%B0%D8%B1-%D8%B3%D9%82%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87
نمایشی دلنشین و زیبا که در بخش‌هایی من رو به یاد فیلم زیبای «خداجافظ لنین» انداخت.
تجربه‌ای گرم از «نمایش ایرانی» بود.
با آرزوی موفقیت
گروه تئاتر «خانه» به سرپرستی محمد رضایی‌راد با نگارش نامه‌ای مکتوب، دلایل انصراف خود را از اجرای نمایش «به گزارش زنان تروا» تشریح کرده است.

روز گذشته، سه شنبه ۲۵ مرداد ماه ایسنا برای اطلاع از وضعیت چند اثر نمایشی در مجموعه تئاتر شهر با سید محمد جواد طاهری، مدیر این مجموعه گفت‌وگویی کرد. این مدیر هنری خبر داد، محمد رضایی‌راد که قرار بود نمایش «به گزارش زنان تروا» را آذر و دی امسال در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا کند، به صورت مکتوب از اجرای این نمایش انصراف داده است.

او در پاسخ به اینکه دلایل این انصراف چه بوده است، عنوان کرد که دلایل را از خود گروه بپرسید. بعد از این تماس، با گروه تئاتر «خانه» تماس گرفتیم و این گروه اعلام کرد که دلایل انصراف خود را در نامه‌ای مکتوب به مدیر تئاتر شهر اعلام کرده است و همان نامه را برای انتشار در اختیار ... دیدن ادامه ›› ما گذاشت.

مدیر تئاتر شهر در گفت‌وگو با ایسنا درباره دلیل انصراف این کارگردان از اجرای نمایشش توضیح داده بود: ایشان به صورت مکتوب از اجرای نمایش خود انصراف دادند که البته برای این کار دلایل خود را دارند و بهتر است این دلایل را از خودشان جویا شوید. اما من از این انصراف متاسف شدم چون فکر می‌کردم اجرای این نمایش در دوره مدیریتم، باعث افتخارم خواهد بود. قرار بود نمایش ایشان بعد از نمایش «گالیله» به کارگردانی شهاب‌الدین حسین‌پور اجرا بشود که این اجرا منتفی شد.

با تاکید بر اینکه پیگیر و آماده انتشار هر توضیح رسمی درباره صحت و دقت ادعاهای مطرح شده در این نامه هستیم، عین متن نامه را که مدیر تئاتر شهر از آن سخن گفته و خواسته بود که از گروه منصرف پرسیده شود، در زیر می‌توانید بخوانید.

متن نامه گروه تئاتر «خانه» که قرار بود آذر و دی امسال نمایش «به گزارش زنان تروا» را به نویسندگی مشترک نغمه ثمینی و محمد رضایی راد و با کارگردانی رضایی‌راد در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر اجرا کند، خطاب به محمد جواد طاهری - مدیریت مجموعه تئاتر شهر - به شرح زیر است:

جناب آقای محمدجواد طاهری

مدیریت محترم تئاتر شهر

با سلام

چنان‌که لابد مطلع هستید طبق تفاهمنامه‌ای که در دی ماه ۱۴۰۰ به امضای مدیر سابق مجموعه تئاتر شهر رسیده، مقرر شده است «گروه تئاتر خانه» نمایشِ «به گزارش زنان تروا» (با نام اولیۀ هکاب) را به نویسندگی مشترک آقای محمد رضایی‌راد و سرکار خانم نغمه ثمینی و کارگردانی محمد رضایی راد در آذر و دی ۱۴۰۱ در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه ببرد، اما متاسفانه وقایع متعددی که در چند ماه اخیر در تئاتر ایران رخ داده، امید به اجرای بی‌مسئله و بی‌آسیب این نمایش را در شرایط فعلی از میان برده است. از جمله:

۱ ـ از اوایل سال جاری و در کمال تاسف با ادعای ممنوعیت کاریِ سرکار خانم نغمه ثمینی مواجه شده‌ایم که البته قانونی بودن آن محل تردید است؛ زیرا در شرایطی که هیچ اتهامی برای ایشان در هیچ دادگاهی به اثبات نرسیده و حتی خودشان هم از دلایل این ممنوعیت کاملاً بی‌اطلاع بوده و هنوز امکان پاسخگویی به ابهامات احتمالی را نداشته‌اند، چطور یک دستگاه اجرایی می‌تواند حکم به مجازات ممنوعیتِ کاری یک هنرمند داده و او را از حقوق اولیه و بدیهی خود محروم کرده باشد؟ در چنین شرایطی ما به لحاظ اخلاقی و حرفه ‎ای هرگز شریک حذف نام همکارمان نخواهیم شد.

۲ ـ طی چند ماه اخیر و با تغییراتی که در «اداره کل هنرهای نمایشی» رخ داده است، متاسفانه به کرات شاهد انتشار اخباری در مورد بازبینی‌ها و ممیزی‌های مجدد و یا حتی توقیف موقت و توقف فروش بلیت نمایش‌های در حال اجرایی بوده‌ایم که همگی‌شان با طیِ مراحل مختلف بازخوانی و بازبینی، مجوز اجرا گرفته بودند؛ این تضییعات آشکار گاه مستقیما از سوی شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و گاه ـ بنا به شنیده‌ها ـ با فشار دستگاه‌های دیگر و حتی گاه به بهانه وجود شاکیان خصوصی انجام گرفته است.

اکنون جناب‎عالی بفرمایید حقیقتا چه تضمینی وجود دارد نمایشی بزرگ و پرهزینه که با مختصات «سالن اصلی تئاترشهر» در حال تولید است، پس از ماه‌ها تمرین و صدها میلیون تومان هزینه - و اگر در گذر از خوان‌های متعدد بازخوانی و بازبینی اصلا به اجرا برسد- در چندمین شب اجرای خود گرفتار چنین رویۀ ناصحیحی نشود؟ و اگر شد، چه کسی پاسخگوی زیان‌های وارده به گروه خواهد بود؟

در چنین شرایطی اصلا از «امنیت شغلی» چه باقی می‌ماند؟ و کسب مجوز از شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و عبور از خوان‌های متعدد بازخوانی و بازبینی، اگر تضمینی برای اجرای بی‌مسالۀ یک تئاتر نباشد، اصلاً چه ارزشی دارد؟ حقیقتا انصاف بدهید در شرایطی که اداره کل هنرهای نمایشی و شورای نظارت توان تعهد به مجوز قانونی خود را ندارند، طی کردن مراحل متعدد بازخوانی و بازبینی و کسب مجوز اجرا از شورای نظارت نیز امری عبث بوده و اطمینان خاطری به همراه نمی‌آورد.

۳ ـ گویا اخیرا تغییراتی در ترکیب اعضای شوراهای بازخوانی و بازبینی شورای نظارت رخ داده و در بدعتی تازه، جمعی از طلاب به جمع بازخوانان و بازبینان این شورا پیوسته‌اند. از آنجا که این افراد تاکنون رسما به جامعه هنری معرفی نشده و هیچ اطلاعی از میزان آشنایی و تجربه و تخصصِ احتمالی ایشان در زمینه تئاتر در دست نیست، طبیعتا اطمینانی به درک صحیح آنان از ظرافت‌های متن و اجرای نمایش نیز وجود ندارد. هرچند مطمئنیم نظر هنرمندان در این مورد برای مسئولان مربوطه هرگز محل اهمیت و اعتنا نیست، با این حال حق خود می‌دانیم که این بدعتِ ناصواب را نپذیرفته، جداً نسبت به آثار سوءِ آن هشدار دهیم.

۴ ـ در محافل هنری شنیده‌ایم و در برخی رسانه‌ها به نقل از هنرمندان خوانده‌ایم که گویا طبق دستور یا نامه‌ای که مرجع و مبنای قانونی آن محل سوال است، برخی از هنرمندان نام آشنا (همچون همایون غنی‌زاده، محمد رحمانیان و ...) از «حق اجرای تئاتر در سالن‌های دولتی» محروم شده‌اند. آیا در چنین شرایطی اجرای نمایش ما در یک «سالن دولتی» به معنای بی‌اعتنایی ما تضییع آشکار حقوق همکاران‌مان نخواهد بود؟ معتقدیم که «سالن های تئاتر دولتی» اگرچه «دولتی» خوانده می‌شوند، اما نه متعلق به دولت‌ها و مدیرانِ موقتِ دولتی، بلکه متعلق به ملت و هنرمندانی هستند که سال‌ها برای ارتقای فرهنگ و هنر این مملکت کوشیده‌اند. بنابراین ما همراهی با این محرومیت هنرمندان دیگر را هرگز در شأن خود نمی‌دانیم.

بنابراین با توجه به موارد مذکور و در حالی که تاکنون بیش از پنج ماه و حدود ۴۰ جلسه تمرین رضایت بخش نمایش را پشت سر گذاشته‌ایم، آگاهانه و با تصمیمی جمعی، از حق خود برای اجرای این نمایش در «سالن اصلی تئاترشهر» چشم‌پوشی کرده و البته با ادامۀ تمرینات خود، منتظر تغییر شرایط و بازگشت امنیت خاطر به فضای تئاتر و فراهم شدن شرایطی مطلوب برای اجرای نمایش «به گزارش زنان تروا» خواهیم ماند.

با احترام

گروه تئاتر خانه.»
خیلی خبر ناراحت کننده ای بود!
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
میترسم برسه اون روزی که توو هر تئاتر یه نفر از این جماعت به عنوان کارشناسِ مذهبی تئاتر ، بشینه ردیف اول صندلی وسط وسط وسط و یهو بین نمایش داد بزنه : (وایسید آقا وایسید مگه نگفتم اینجوری نزدیکش نشو.از همون دور دیالوگت رو بگو.دوباره از اول.بریم برا ادامه ی نمایش) و اینجوری یه تئاتر ۶۰ دقیقه ای ، حدود ۱۵۰ دقیقه طول بکشه.جمعه شب میریم توو سالن ، بامداد شنبه میایم بیرون.

به این پدیده میگن ممیزی در محل.
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
چند وقت پیش دیدم، ابطحی، داره اینجا نمک میریزه و اظهار فضل در مورد نمایشها میکنه، همون لحظه به فتح تپه تیوال هم پی بردم، مملکت خودشونه دیگه باید بپذیریم، ما داریم لابه لای تپه های آقایون زندگی می کنیم، احتمالا الان بنظر اینان ما اضافی هستیم و چون ناراحتیم باید بریم
۲۷ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
و سوال همیشگی و بی پاسخ:
چرا نرخ‌گذاری سالن‌های دولتی بسته به شهرت گروه بازیگران هر نمایش تغییر می‌کنه؟
نمایش «پروین» در خرداد با بلیط 100 هزار تومان
نمایش «شکوفه‌های گیلاس» در مرداد با بلیط 120 هزار تومان
نمایش «پدر» در شهریور با بلیط 150 هزار تومان
و احیانا اگر بازیگران مشهورتری در نمایش بودند، چرا اصلا بیشتر از 150 هزارتومان نشه؟
با استدلال «عرضه و تقاضا»، جای بسیاری از گروه‌های اجتماعی رو در بین تماشاگران تئاتر تنگ تر کنیم
...
به یاد دارم بلیط 12 هزار تومانی «ترن» رو و...
سلبرتیامون گرونن برادر علتش اینه یعنی دوستان با کلی ادعای اینکه تئاتر خانه اول منه و نفس تماشاگر به من جون میده و خاک صحنه مقدسه و اینا در انظار عمومی حاضر میشه اما موقع ثبت قرارداد یادشون می افته پول بهتره و میگن گور بابای هنردوستان فقیر!!!!!
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
بعضی وقتها میرم خریدهای پیشین بلیطهامو تو تیوال نگاه میکنم ، افسوس میخورم و واقعا حالم بدمیشه..
هم هوایی و با بلیط 15 تومن تماشا کردم
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
تازه چون باید حساب‌کتاب‌ها خیلی دقیق باشه، ۹ درصد مالیات هم جداگانه حساب میشه... 🤓
در نتیجه بفرمایید (حدودِ) ۱۶۵ هزار تومن... 🙃

#خدایا_مرسی
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی جذاب با فضاسازی دیدنی
مشتاقانه منتظر کارهای آینده گروه هستم
نمایش محترم با بازی بسیار خوب و صمیمی خانم یوسفی
به نظرم می شه در ادامه این تجربه، برای تنوع بخشی به دید تماشاگر، به میزانسن های متفاوت هم فکر کرد.
با آرزوی موفقیت
ممنونم از نظرتون🌿🙏🏻
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
تشکر از حضورتون
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
حسین برفی نژاد
تشکر از حضورتون
ممنون از تلاش شما
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرایی فکرشده و تامل‌برانگیز که به دل بچه‌های علوم اجتماعی خیلی می‌شینه
فرهاد جان من بچهٔ هیچ جای به خصوصی نبودم ولی بی‌نهایت از این نمایش لذت بردم😊😊
۲۶ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«حریمِ امنِ خیالِ دوست»

فرهاد ریاضی

«سایۀ فیل»(آرمان خوانساریان، 1397) با یک بازی شروع می‌شود. سیاوش، قرار است برای چند ساعتی نقش همسر لیلا را بازی کند. که از دل آن بتوان در این شهر پرهیاهو، به حیات طبیعی ادامه داد.
در همان نمای ابتدایی، لیلا که منتظر سیاوش است با متلک یک موتورسوار در خیابان روبرو شود. ماشین پاترول سیاوش، حریم امن اوست که سریعاً خود را به آن می‌رساند. حالا با هم عازم بیمارستان‌اند. جایی که پدر لیلا، که جواب‌ شده، بر بستر، انتظار او را می‌کشد. او یک آرزو پیش از مرگ دارد که ازدواج لیلاست. حالا لیلا می‌خواهد با یک بازی، به آن جامعۀ عمل بپوشاند. سیاوش قرار است نقش همسر تازۀ لیلا را بازی کند که با هم قصد ازدواج دارند(لیلا یک فرزند دارد و از همسر پیشین‌اش جدا شده). زمانی که ما متوجه این حقیقت می‌شویم که لیلا از سیاوش، که همکارش است، خواسته که «نقش» بازی کند، دریچۀ ورود به جهان فیلم ... دیدن ادامه ›› را پیدا می‌کنیم.
«سایۀ فیل» در نام، اشاره به تکیه‌گاهی بزرگ است که می‌توان در سایۀ امن آن، دمی آسود. جایی که بتوان پشت آن قایم شد تا از گزند روزگار در امان بود. این سایۀ فیل، «عشق» است. تعلق خاطری از گذشته که بین سیاوش و لیلا جریان داشته ولی هر کدام به سمتی از زندگی رفته‌اند. خاکستری که هر یک به نحوی قصد کمی روشن‌تر کردن آن را دارند.
خوانساریان در این فیلم بیست و دو دقیقه‌ای، تمهیدهای بصری خود را گام به گام برای بیان احساس پنهان بین این دو نفر، رو می‌کند. در سکانسی که بعد از دیدن خانۀ تازه لیلا(که اینجا هم برای متاهل‌ نشان دادن لیلا، سیاوش، او را همراهی می‌کند)، صاحبخانه به آن‌ها می‌گوید دیدن شهربازی، لذت‌بخش است چون خیره‌ماندن به شادی آدم‌ها، عملی توام با امید است. و در سکانس بعد، ما این دو را بر روی همان پشت بام، با پس‌زمینۀ شهربازی می‌بینیم که در لفافه از احساس گذشتۀ خود می‌گویند.
فیلم با نماهای تک‌شات(نمای تک‌نفره) به پیش می‌رود تا به توشات(نمای دونفره) پایانی برسیم. جایی که ما حالا لیلا و سیاوش را در کنار هم، در یک قاب می‌بینیم. در جایی که این رنجِ دلنشین هر دو از هم، این معذب‌بودنِ خواستنی‌شان، به شکلی عریان پیش روی ما قرار می‌گیرد. حالا وقت گفتن آن لایه‌های پنهان درونی است.
فیلم کوتاه به خاطر زمان اندکی که برای پرداخت داستان در اختیار دارد، عموماً به سمت غافلگیری‌های ناگهانی پیش می‌رود که در مدت طول فیلم، بتواند مخاطب را سر جای خود بنشاند. «سایۀ فیل» مسیر دیگری را پیش می‌رود. جایی که از دل حرکتی بطئی، در یک هم‌نشینی منطقی فرمی، روایت خود را به زیبایی به پیش می‌برد و در نقطه‌ای درست به سرانجام می‌رساند. راست می‌گویند که از هجوم عشق، ما را گریزی نیست...

سپهر، امیرمسعود فدائی و امیر مسعود این را خواندند
parastoo rumi و Mahya H این را دوست دارند
خیلی زیبا بود
۲۴ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام. وقت شما بخیر.
من دو بلیط رو برای اجرای امشب ساعت 6 تهیه کردم که متاسفانه امکان حضور ندارم.
اگر عزیزی علاقه مند به استفاده از اون بود ممنون می شم از طریق شماره واتس آپ 09359524420 به من اطلاع بدند. ممنونم.
سلام روز خوش
یک دونه میخوام
تک میفروشین؟
۲۴ تیر ۱۴۰۱
نیلوفر آقاقاسم
سلام روز خوش یک دونه میخوام تک میفروشین؟
متاسفانه چون دو بلیط با هم خریداری شده و یک کد به ما داده شده از طرف سایت، خیلی سخته جدا کردنشون. عذرخواهی من رو بپذیرید
۲۴ تیر ۱۴۰۱
نیلوفر آقاقاسم
سلام روز خوش یک دونه میخوام تک میفروشین؟
سلام
من یه بلیط برای سه شنبه ۴ مرداد دارم…. ردیف ۴ صندلی ۸
خواستید در خدمتم ۰۹۱۲۹۵۶۰۱۲۰
۲۸ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی شسته و رفته و بسیار فکرشده بود. ایده‌ای در راستای چالش اخلاقی فیلم زیبای «قصیده گاو سفید»
یک اجرای ارزشمند از جامعه تئاتر دانشگاهی
سپاس از وقتی که گذاشتید و به تماشای ما نشستید🙏🏻
۲۲ تیر ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید