یک روز بازپرس شعبه چهارم دادگاه کیفری که جوانی کار بلد و کاملاً جدی است، محسن پسری نسبتاً شیک و کمی شکسته به همراه زن معتادی به نام فریبا در حال قدم زدن و رفتن به سمت ساختمان دادگاه هستند. محسن ده سال پیش به همراه فریبا دوست دخترش معتاد بوده ولی به کمک خانوادهاش ترک کرده و چند سالی است زندگی جدیدی را تشکیل داده و ازدواج کرده است، ولی بعد از ده سال فریبا پیدایش شده. فریبا در همه این سالها معتاد بوده و خانوادهاش او را ترک کردهاند و چند سالی است کارتن خواب شده است.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی قشنگ بود. شروع قدرتی بود، قشنگ یهو ضربه بهت میزنه فیلم، بعد ولت میکنه تو هم میری تو بهت و برگات از هجده طرف میریزه.
فیلمنامه قوی بود، بازی هارو دوست داشتم.ولی پایان بندی خیلی خوب نبود، انگار کارگردان یهو داستانو ول میکنه میگه فیلم به اتمام رسید با قدوم مبارک سالن را ترک و مشرف شوید به خانه.
یه سکانس هاییش هم سانسور شده بود که درباره روز حادثه بود. درسته گرفتن اون سکانس ها سخت بوده و زحمت کشیدن ولی نبود سکانس های باغ به نفع فیلمه چون وقتی که موضوع اتفاقات باغ رو میگن خب ما میتونیم باور کنیم که همه مختلط ریختن توی استخر ولی وقتی که سکانسها باشه خب سینمای ایرانه و نمیشه خیلی باز نشون داد و از باور پذیری فیلم کاسته میشه. البته سانسور هیچوقت چیز خوبی نبوده، نیست و نخواهد بود.
همین الان که دارم اینو مینویسم دوتا خانم تو بخش ما بستری هستن که اعتیاد دارن و من ایمان دارم فیلم علف زار رو دیدن و دارن از خانم اسپهبدی تقلید میکنن حرکات و حرف زدنشون رو
وگرنه چجوری ممکنه این دختر اینقدر دقیق و درست بازی کرده باشه نقش معتاد رو؟ کیف کردم از بازیش
فیلم خیلی تلخ بود و بدرد روحیات من نمیخورد، اما از دیدن بازی ها و تصمیم نهایی شخصیت خانم لذت عمیقی بدم
از دید من بازیش غلو شده بود ولی وقتی شما نمونه مشابه و یکسان ازش دیدی پس حتمن نظرت قابل اتکا تره ♥️
آقا فرزاد
البته که من قطعا نمیتونم در مورد کیفیت بازی ایشون نظر بدم و یادمه شما نپسندیده بودی :)
اما توجه اش به جزییات و ادای دیدن به این قشر ناعزیز واقعا ستودنی هست
مو نمیزنه آقا :)