در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال شیرین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:41:23
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
راستش امسال تصمیم گرفتم گزیده و کم بلیط نمایش ها رو بخرم چون پارسال واقعا تجربه خوبی نبود و کیفیت بیشتر نمایش ها پایین بود و امسال تا مطمئن نشم که کاری واقعا خوب بوده نمیرم. برای همین چون نظرات در خصوص تعداد بلیط خارج از ظرفیت و وضعیت سالن و کیفیت این تئاتر من رو برای خرید بلیط به تردید انداخته ، اول رفتم فیلم تئاتر جوجه تیغی رو دیدم و حالا از دوستانی که هردو کار رو دیدند یه سوال دارم که آیا این نمایش ادامه نمایش جوجه تیغی است و یا اگر نیست آیا موضوعش با نمایش جوجه تیغی مشترکه و درباره همون فردیه که عشق به بازیگری داره؟
ادامه زندگی همون فرده که همچنان عاشق بازیگریه
۲۵ فروردین
و منم همچون شما تصمیم درستی گرفتم که گزیده نمایش ها را انتخاب کنم بخصوص با این تورم و قیمت های افسارگسیخته
۲۶ فروردین
امین معبود
و منم همچون شما تصمیم درستی گرفتم که گزیده نمایش ها را انتخاب کنم بخصوص با این تورم و قیمت های افسارگسیخته
یه زمانی تو سال ۹۵ و ۹۶ ماهی سه تا چهار اجرا رو می رفتم و واقعا بیشتر کارها خوب بودند و از سالن راضی می اومدم بیرون. حالا در کل زمستان پارسال کلا چهار تا اجرا فکر کنم رفتم که از همه ناراضی بودم. متاسفانه قیمت ها بالا میره ولی کیفیت خیر. امیدوارم دوباره روزای خوب گذشته تئاتر رو ببینیم.
۲۸ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید این فقط بحث سلیقه شخصی من باشه‌. من به شخصه کارهایی که حالت شعاری داشته باشند و مثلا کارگردان یا نویسنده یا بازیگر اون کار بخوان وسط نمایش با تماشاگر صحبت کنند و چند تا موضوع رو به صورت شعاری تو کله مخاطب فرو کنند نمی پسندم. ولی ممکنه خیلی ها از این سبک ارتباط مستقیم بازیگر با تماشاچی در نمایش خوششون بیاد. اما برای من جالب نبود. ولی بازی همه بازیگران خیلی خوب بود
سلام. کارگردان کار بنده هستم و اصلا با مخاطب حرف نمیزدم. درهرصورت ممنون که مارو تماشا کردید
۰۴ اسفند ۱۴۰۲
ساینا رضانژاد
ممنون شیرین جان که بازی ما رو دوست داشتی. خیلی خوشحال شدم که سپهر (که بازیگر کاره) کارش رو درست انجام داد و شما به عنوان کارگردان باورش کردین. قربون قدمهات عزیزم. ممنون از کامنتت🙏
دوست عزیز گفتم مثلا کارگردان . و منظورم این نبود که ایشون کارگردان کار بودند. کلا منظورم هر کاری بود که بازیگر یا کارگردان یا نویسنده و یا هر شخص دیگری رو به تماشاچی با تماشاچی صحبت کنه و از همه اشون نام بردم. و البته این سلیقه شخصی منه و ممکنه نظر همه نباشه.
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
شیرین
دوست عزیز گفتم مثلا کارگردان . و منظورم این نبود که ایشون کارگردان کار بودند. کلا منظورم هر کاری بود که بازیگر یا کارگردان یا نویسنده و یا هر شخص دیگری رو به تماشاچی با تماشاچی صحبت کنه و از ...
خیلی ممنونم که مارو تماشا کردی دختر گل 🙏🏻⚘😊
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازی بازیگران خوب بود. ولی انتقادم به این کار اینه که بالاخره تماشاگر هزینه و وقتش رو برای تماشای تئاتر داره صرف می کنه و حق داره که طراحی صحنه و لباس در حد متوسط رو ببینه. تماشاگر بینوا چه گناهی کرده که باید مدت طولانی با نور چراغ قوه نمایش رو ببینه که باعث چشم درد هم میشه؟ من که چشم هام حساسه مجبور شدم در برخی مواقع چشم هام رو ببندم و فقط به صدا گوش کنم. ضعف در طراحی صحنه ولباس و نورپردازی مهم ترین مشکل این نمایش بود و برای رعب آور کردن فضا باید از نورپردازی مناسب استفاده می‌شد نه چراغ قوه.
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش فردریک i
خاطره خوب نمایش سقراط آقای نعیمی همیشه همراه من هست و بعد اون هر نمایشی از ایشون هست رو می بینم.البته این بار به خاطر اریک امانوئل اشمیت هم اومدم. ... دیدن ادامه ›› چون نمایشنامه هاش رو خیلی دوست دارم.ولی فدریک ....دلیل اصرار بعضی کارگردان ها برای بازی کردن نقش اصلی در تئاتر یا فیلم خودشون چیه؟ به نظرم آثار هنری یکی از ضربه ها رو از همین جا می خورند. در این نمایش هم متاسفانه آقای نعیمی اصلا مناسب این نقش نبودند. و تمام مدت بازی ایشون به حال و هوای سخنرانی بیشتر شبیه بود.بدون هیچ گونه حسی. تیکه های سیاسی تئاتر پر از شعارزدگی بود و انگار فقط برای گرفتن چند دقیقه تشویق تماشاگر گنجانده شده بود.با چند تا دیالوگ پر از شعار و تشویق نمیشه تاثیرگذار بود.به غیر از این موارد تنها نقاط مثبت بازی بعضی بازیگران و طراحی لباس و طراحی حرکات بود.
اجرای قبلی این نمایش رو دیده بودم و روی برگه همان جا هم نظرم رو نوشتم و از همه خوبی های این نمایش گفتم که کم نظیر بود.برا همین الان اومدم تا راجع به موضوع دیگری بنویسم.با اجرای دوباره نتونستم با وسوسه دیدن مجدد مقابله کنم. همیشه ردیف های وسط هر نمایشی رو می گیرم ولی با توجه به اینکه دومین بار بود که این نمایش رو می دیدم تصمیم گرفتم یک بار ردیف آخر را امتحان کنم. اصولا ردیف آخر باید تنها فرقش با سایر ردیف ها این باشه که از صحنه اجرا دورتر است. اما متاسفانه فروش بلیط برای ردیف آخر یا همون ردیف ۱۴ پردیس شهرزاد یک کلاهبرداری و دزدی بزرگه! امیدوارم دوستان برای هیچ نمایشی این ردیف رو نخرن تا بلیط فروشی این ردیف متوقف بشه. مخصوصا برای صندلی های پنج و شش. این ردیف کنار اتاق کنترل و تنظیم نور و صدای سالن قرار گرفته و عملا نصف صحنه تئاتر رو دیوار اون اتاق گرفته و شما دقیقا بسته به اینکه سمت چپ یا راست دیوار نشسته باشید یک سمت راست یا چپ بقیه صحنه اجرا رو از دست میدین و فقط صدای بازیگر های اون سمت رو می شنوید!! با چه منطقی برای این ردیف بلیط فروش میره؟ باید این ردیف از لیست فروش حذف بشه. منی که قبلا این نمایش رو دیده بودم متوجه همه چیز می شدم ولی کسی که ندیده بود با نشستن در این ردیف از دست دادن نصف صحنه اجرا مطمئنا متوجه چیزی نمیشد. امیدوارم تیوال این نظر من رو پنهان نکنه. چون بعد از اینهمه سال تئاتر رفتن و بودن در تیوال دیدم که این یکی از سیاست های ناعادلانه تیوال در انتشار نظراته. انتقاد من به فقط سالن نمایش هست و نه گروه نمایش و درخواستم اینه فروش بلیط برای این ردیف متوقف بشه. همین!
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش موتورخونه i
نمایش رو دوست داشتم. بازی ها و متن خوب پیش رفت. البته یه مقداری در اواخر داستان افت وجود داشت. مونولوگ انتهایی رو خیلی نپسندیدم. ولی غیر از این به نظرم نمایش خیلی خوب پیش رفت. اینکه همه بازیگرها در بعضی صحنه ها همه با هم یه بخشی از بازی رو به عهده داشتند و هماهنگی خوبی بینشون وجود داشت عالی بود. و یه نکته دیگه: شبی که من اجرا رو دیدم قبل شروع نمایش در حیاط خانمی کنار من نشسته بود که سرصحبت رو باز کرد و درباره اوضاع تئاتر صحبت کرد. منم شروع کردم و از اوضاع مالی بد تئاتر صحبت کردم و اینکه فقط سلبریتی ها حقوق خوب تو تئاتر می گیرند صحبت کردم و غیره و غیره گفتم و گفتم تا اینکه آخر صحبتم متوجه شدم این خانم مادر یکی از بازیگرهای این نمایش هستند ! که من حسابی از اوضاع بد مالی در تئاتر باهاشون حرف زده بودم.!! 😁 خلاصه اگه هرکدوم از بازیگرهای این نمایش تو این یکی دو هفته تو خونه یه دعوا داشتید که چرا این تئاتر رو ول نمی کنی مقصر من بودم. بنده رو حلال کنید!! 😁
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش شورایی بلوبری i
خواستم بلیط بخرم دیدم جای برای انتخاب صندلی نداره.میشه یکی بدون لو رفتن داستان توضیح بده که نحوه تماشای این نمایش چه جوریه که شماره صندلی نداره؟ یعنی روی زمین باید بشینیم یا اینکه در حال حرکت هستیم؟
خانم شیرین، این نمایش در یک اتاق اجرا می شود و تماشاگران دور تا دور روی نیمکت می نشینند
۰۳ شهریور ۱۴۰۱
فریبا
خانم شیرین، این نمایش در یک اتاق اجرا می شود و تماشاگران دور تا دور روی نیمکت می نشینند
ممنونم از پاسخ شما 👌
۰۳ شهریور ۱۴۰۱
امیدوارم میزبان خوبی برای شما باشیم😊🌷
۰۴ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عجیبه دوستان در نظرات میگن باید کار یک ساعت کمتر میشد و خیلی کشدار بود. ولی از نظر من هنوز جا داشت خیلی بخش های کتاب رو بیان کنه و یه سری جاهارو که دکتر نون همسرش رو اذیت می کنه و زجر میده رو حذف کرده بود. من کار رو دوست داشتم. فقط برای شب های آینده باید یه فکر به حال صدا بکنند. من ردیف های اول بودم و تقریبا همه چیز رو شنیدم ولی می تونم بفهمم که ردیف های عقب تر در شنیدن یه سری دیالوگ ها مشکل داشته باشند. به غیر از این دو مورد به نظرم نمایش کامل و خوبی بود و بازی همه بازیگران هم خوب بود. به خصوص به حامد کمیلی تبریک میگم بابت بازی عالی و متفاوتی که ازش دیدم.
دقیقا به نکنه خوبی اشاره کردین، متاسفانه به دلیل اینکه در عصر حاضر همه چیز سریع شده کمتر کسی حوصله تماشای چند ساعت دیالوگ را دارد در صورتی که حتی اگر یک خط حذف میشد قسمتی از کار لطمه میدید! کشش نمایش در متن خطی،رفت و برگشت های ذهن دکتر نون و گاهی تکرار جملات و صحنه هاست تا مخاطب اوج درماندگی دکتر نون را حس کند و در نهایت با شما موافقم که هنوز کتاب خیلی قسمت ها داشت که میشد به نمایش اضافه کرد!
۲۰ فروردین ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شیرین (shirinrokoi)
درباره فیلم بی رویا i
متاسفانه عوامل فیلم بی رویا خودشون با مصاحبه اشون به فیلم ضربه زدند. شما فیلم شاترآیلند رو در نظر بگیر. اینهمه سال از ساختش می گذره.هنوز بین ... دیدن ادامه ›› تماشاچی ها بحثه که آیا شخصیت دی کاپریو واقعا دیوانه بود و یا بهش کلک زدند. و هنوز هم کسی به نتیجه قطعی نرسیده.بعد شما هنوز چند روز از پخش فیلم نگذشته میای میگی من نقش بیمار اسکیزوفرنی رو بازی نمی کنم؟ این فیلم باید فیلمی می بود که مدت ها در مورد اینکه آیا رویا واقعا توهم داشت یا نه بین تماشاچی ها بحث می شد. اما حالا با این مصاحبه پرونده فیلم برای من که قصد داشتم یک بار دیگه زمان اکران برم و بادقت بیشتری فیلم رو ببینم بسته شد. دیگه لزومی نمی بینم برم دوباره فیلم رو ببینم و برای جزئیاتی که برام سوال بود جواب پیدا کنم. چون خود عوامل فیلم علنا اعلام کردند که چه برسر رویا اومده و این نشون میده عوامل فیلم هنوز حرفه ای بودن رو یاد نگرفتند.اگر هم جمله آخر فیلم رو به اجبار اضافه کردین فقط می تونستین همین رو بگین که این جمله به دلیل گرفتن مجوز اضافه شده و درنهایت قضاوت با خود مخاطبه که رویا توهم داره یا نه. همین! نه اینجوری کل پیچیدگی فیلم رو از بین ببرید!
دوستان یکی من رو راهنمایی کنه که چه جوری پیام های تبلیغاتی تیوال رو غیرفعال کنم که مدام تبلیغ تئاترها برام اس ام اس نیاد؟ واقعا تعداد اس ام اس ها خیلی زیاد شده و روزی بیشتر از ده تا اس ام اس تبلیغاتی از تیوال میاد
محمد درویشی این را خواند
به پروفایلتون مراجعه کنین
قسمت آگاهی‌ها رو از حالت پیامک به حالت درون تیوال تغییر بدین
امیدوارم درست بشه
۰۹ دی ۱۳۹۸
در قسمتِ تماس در سایت اینو نوشتن "جهت عدم دریافت پیامک از سوی تیوال عبارت off را بر روی پیام دریافتی ارسال نمایید."
۰۹ دی ۱۳۹۸
سلام دوباره. دوستان ممنونم از راهنمایی هاتون. مشکل حل شد.
۱۰ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش اُسلو i
نکته اول: قبلش حتما یک جستجویی درباره پیمان اسلو در اینترنت داشته باشید مطمئنا از این نمایش لذت بیشتری می برید. هرچند قبول دارم که این وظیفه نمایشه که این توضیحات رو به مخاطب بده. ولی خب هرکاری یه ایرادی داره دیگه. پس بدون جستجو درباره پیمان اسلو به دیدن این نمایش نرید. نکته دوم: برای اون دسته از افرادی که برای بازیگر خاصی به دیدن این نمایش میرن و به مسائل سیاسی علاقه ای ندارند باید بگم که بهتره به تماشای این کار نرید. چون نقش هوتن شکیبا خیلی در این نمایش کوتاهه. اما در نهایت باید بگم من این کار رو دوست داشتم. چون کلا مسائل سیاسی و تاریخی رو دوست دارم. هرچند قبول دارم که متن می تونست ساده تر و کوتاه تر نوشته بشه. یه سؤال دارم: تصاویری که پخش میشد مشخص بود مربوط به یک فیلم مستنده. مشتاقم این فیلم رو ببینم.کسی می دونی اسم این فیلم مستند چیه؟
۱۲ نفر این را خواندند
شاهین و peace این را دوست دارند
توی بروشور نوشته منبع مستندها رو. نقش شکیبا کجاش خیلی کوتاهه؟ نصف نمایش رو هستش که با توجه به تعداد بازیگرا اصلا خیلی کوتاه حساب نمیشه بنظرم
۲۴ مهر ۱۳۹۸
خب من اینو برای افرادی نوشتم که صرفا برای هوتن شکیبا به دیدن این نمایش میرن و مطمئنا برای اونا قابل قبول نیست که برای دیدن بازیش بلیط بخرن ولی بعد پنج دقیقه اول چهل دقیقه بعدی نمایش رو نباشه.
۲۵ مهر ۱۳۹۸
بله خب اگه کسی به هوای صد در صد بره شاید این حس بهش دست بده.
حالا صرف نظر از این قضیه، بازیگر نقش یوری ساویر در نسخه اصلی که تو امریکا اجرا رفتن برای همین نقش جایزه تونی رو برد. نقش کلیدی ای هست خلاصه. خوبم براومد از پسش
البته من به شخصه دوست داشتم تعداد شخصیتها در حد نمایشنامه اصلی باشه و این حالتی که شخصیتی مثه لارسن یا مونا رو چند نفر بازی کنن نباشه
۲۵ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش پنجاه پنجاه i
در شبی که غرق داستان ایزابلا و پدرش و بهره مالکانه و بقیه افراد داستان شده بودم ناگهان سورپرایز شدم و با یک داستان کاملا متفاوت روبه رو شدم.مرتضی اسماعیل کاشی یه سبک خاص داره که اگه ندونم کارگردان کاره با شروع نمایش و اولین دیالوگ متوجه می شم که کار کاره خودشه و یا کسی که ازش الهام گرفته. این سبک خیلی مورد علاقه منه. ولی ممکنه همه رو جذب نکنه. من این نمایش رو از صد درصد خیلی بیشتر دوست داشتم. تعجبم از نظراتیه که میگن متن ضعیف بود و ما داستان رو متوجه نشدیم. من متخصص نمایشنامه نویسی و فیلمنامه نویسی نیستم. ولی با توجه به اینکه تعداد خیلی زیادی فیلم و تئاتر دیدم و همچنان می بینم می تونم بگم متن خوب متنیه که نه مثل اکثر آثار هنری ایرانی (چه فیلم و چه تئاتر) به اصطلاح هلو تو گلو باشه و همه پیام و داستان رو بخواد با انواع و اقسام توضیحات اضافه در اختیار مخاطب بذاره که این باعث بشه با یک متن شعاری با دیالوگ های گل درشت برای شیرفهم کردن مخاطب مواجه بشیم و نه مثل اثری مثل سیزیف باشه که اینقدر مخاطب رو گیج و گنگ کنه که تا مخاطب نظرات و نقدها رو نخونده و چندین بار دیگه کارو ندیده متوجه نشه. متن خوب متنیه که نه خیلی ساده باشه نه خیلی گنگ.سؤال و گره ایجاد کنه و این سؤالات رو به مرور زمان هرچه کار جلوتر میره یکی یکی و به آرامی پاسخ بده و گره گشایی کنه. جوری که مخاطب برای گره گشایی چنان درگیر متن بشه که یک لحظه هم از هیچ دیالوگی و هیچ صحنه ای غافل نشه.این نمایش و متنش تمام این بخش هارو برای من داشت.من هیچ اطلاعی از داستان نمایش نداشتم.ولی اجرا کاملا همه اطلاعات رو بدون هیچ گونه شعارزدگی در اختیارم گذاشت. به علاوه نکات مثبت دیگه ای مثل بازی های عالی و طراحی صحنه. و سرجمع کارگردانی بدون نقص. نمره ام به این نمایش پنج از پنج.
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش کوریولانوس i
این سخن من خطاب به همه کارگردان ها و نویسنده ها و دراماتوژهای تئاتر ایرانه و نه فقط به عوامل این نمایش. عزیزان ممنون از همه زحماتتون ولی باور کنید لازم نیست که تمام اثرهای دنیا رو ایرانیزه کنید و اینکه این اتفاق مشابه اش در ایران خودمون هم افتاده رو تو کله مخاطب فرو کنید. باور کنید مخاطب ایرانی ببخشید کندذهن نیست و خودش می فهمه که تمام این اتفاقات بدترش در ایران هم افتاده. ما همینجوریش که یک اثر هنری حالا هرچی فیلم یا سریال خارجی رو می بینیم و یا نمایشنامه خارجی رو می خونیم در بی ربط ترین موارد داستان هم اون رو به شرایط ایران خودمون ربط میدیم و با شرایط خودمون مقایسه اش می کنیم.پس خواهش می کنم مخاطب ایرانی رو کند ذهن تصور نکنید.شما همون متن رو اجرا کنید بدون ایرانیزه کردن های اضافی.مخاطب خودش پیام رو می گیره. این از این موضوع.مورد بعدی انتقادم به این تئاتر انتقادیه که به نمایش الیزابت باتوری هم داشتم.استفاده زیاد از حد از داد وفریاد در حدی که گوش مخاطب آزار ببینه. باور کنید هرچه داد و فریاد بیشتر باشه تأثیر نمایش بیشتر نمیشه. بعد دیدن این نمایش رفتم و متن اصلی شکسپیر رو خوندم.قبول دارم که متن مشکلیه ولی با این حال میشد کامل اجراش کرد و فقط برخی بخش ها رو حذف کرد. در پایان تنها نکته مثبت نمایش رو بازیگران نمایش می دونم که واقعا زحمت کشیدند.مخصوصا بازیگر نقش کوریولانوس که برخی جاها واقعا نگرانش می شدم.هماهنگی بازیگرها هم خیلی خوب بود.
داستان این نمایش که واقعی نبود؟ امیدوارم واقعی نبوده باشه. مصاحبه کارگردان رو خوندم به نظر اومد که همه داستان تخیلی بوده.
امیر مسعود و فرزاد این را خواندند
بهاره خالقی، سید رسول حسینی مفرد و محمد درویشی این را دوست دارند
روایت نمایش فالش‌خوانی در چهارراه فخرآباد، واقعی نیست و حتا برگرفته از یک واقعه‌ی رخ داده‌ی مشخص هم نیست. المان‌هایی که در این نمایش در رابطه با موقعیت مکانی و زمانی و اسامی افراد به کار گرفته شده‌اند کاملا ساخته‌گی هستند.
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
ممنونم از پاسختون
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خوبی های این نمایش که مشخص بود. بازی های خوب و ریتم درست. اما ایرادی که به این نمایش می تونم بگیرم اینه که وقتی ما داریم درباره فردی تئاتر کار می کنیم مثل نرودا که در واقعیت وجود داشته و یا اسم فردی مثل آلنده رو هم میاریم که اونم در واقعیت وجود داشته باید بدونیم که ممکنه خیلی ها این افراد رو نشناسند. نگید که ای بابا دیگه همه نرودا و آلنده رو که می شناسند! که من خودم دو روز پیش که به تماشای نمایش رفته بودم شاهد بودم که همه افراد پشت سرم بعد اتمام نمایش داشتند به هم می گفتند که این آلنده کی بود که اسمش اومد؟ یا می پرسیدند که اصلا آخر نمایش چی شد؟ چرا نرودا اونجوری شده بود؟ چرا ناراحت بود؟ بعد هم به خودشون پاسخ دادند که خب سنش بالارفته بود برا همین حوصله نداشت! پس وقتی درباره این افراد کار می کنیم باید در بین دیالوگ های نمایش اطلاعاتی از اون افراد به مخاطب بدیم. مطمئنم اونایی که آلنده رو نمی شناختند اصلا نفهمیدند آلنده چه برسرش اومده بود آخر نمایش. رجوع می کنم به نمایش فرشته تاریخ محمد رضایی راد. من قبل اجرا هیچ شناختی از والتر بنیامین نداشتم. اما مشکلی نبود. گروه نمایش اینقدر خوب والتر بنیامین رو در طول نمایش معرفی کردند که هم کل داستان زندگیش رو فهمیدم و هم مشتاق شدم که بعدش هم کلی درباره اش تحقیق کنم. این ضعف نمایش باعث شده که این نمایش تأثیرخاصی روی افرادی که شناختی از نرودا و آلنده ندارند نداشته باشه.
جیغ و داد و فریاد و دیگر هیچ...!! داستان به این جالبی ولی چرا اصرار کارگردان به این بود که همه چیز با دادو فریاد اجرا بشه؟ چرا این اجرا می خواست کلی حرف برای زدن داشته باشه و اون ها رو بیان می کرد ولی وقتی بیان و اجرا انجام میشد اون تأثیری که باید روی من مخاطب میذاشت نداشت؟ باور کنید که هرکس بیشتر داد و فریاد کند بازیگر بهتری نیست! جدیدا یک سریال کوتاه دیدم که بخشی از این سریال در فضای دادگاه می گذره و تقریبا در این بخش با این تئاتر مشترکه. هیچ کس در طول سکانس های دادگاه این سریال فریاد نمی زنه. تمام عکس العمل ها با نگاه و حرف انجام میشه. ولی بازیگران بهترین بازی خودشون رو انجام میدن. اون سکانس های دادگاه بیشترین تأثیر رو روی مخاطب دارند. پیشنهاد می کنم سازندگان فیلم و تئاتر ما یکبار با دقت سکانس های دادگاه سریال وقتی ما را می بینند (when they see us) رو ببینند. تأثیر روی مخاطب با دادو فریاد انجام نمیشه!
قبل از اینکه رگبار نظر منفی ام رو روی سر این نمایش بریزم میخوام اولش از شخصیت محترم آقای مرادی تشکر کنم. ایشون در کنار آقای مسعود دلخواه دو تا از کارگردان هایی هستند که به مخاطب خیلی احترام میذارن و همیشه رفتار خیلی دوستانه و کلا دوست داشتنی با تماشاگران دارند.برخلاف خیلی از کارگردان های تئاتر که انگار از مخاطب طلبکار هستند.اما از این موضوع که بگذریم این کار رو برخلاف سایر کارهای آقای مرادی دوست نداشتم.این نمایش باز هم برای من مثل خیلی از کارهای جدیدی که دیدم هیاهوی بسیار برای هیچ بود. اینهمه تبلیغ شد از این کار و اینکه ما سه چهار ماهه داریم برای این کار تمرین می کنیم. واقعا سه چهار ماه برای این کار تمرین شده بود؟ چرا در حین اجرا این حس که برای اینکار سه چهار ماه تمرین شده به آدم دست نمی داد؟ چرا اجرا به نظر ناپخته بود؟ غیر از اون مشکل با متن هم داشتم.دیگه این قضیه من تو را دوست دارم و تو او را و او دیگری را دوست دارد و همین طور این چرخه ادامه دارد و هیچ وقت انسان ها عاشق فردی که دوستشان دارد نیستند حداقل برای من یکی جذاب نیست. این موضوع که من تو را دوست دارم و تو او را و غیره بدون هیچ گونه هدف جدیدی چه پیامی میخواد داشته باشه؟ مشکل از متن چخوفه یا از اجرای دوستان از متن نمی دونم.ولی بیان این موضوع بدون هیچ هدفی دیگه جالب نیست و بیش از صد بار در این زمینه فیلم و سریال تکراری دیدیم.در پایان فقط باید یه آفرین هم بگم به امیرحسین فتحی که بدون هیاهو هرروز مشغول بهتر شدنه و من همیشه اینجور بازیگرهارو بیشتر می پسندم که هرروز با تلاش بسیار سعی می کنند بهتر بشند و پله پله و با آرامش این مسیر رو طی می کنند.
شیرین (shirinrokoi)
درباره فیلم سرخ پوست i
وقتی رئیس زندان فهمید سرخپوست کجاست و بااون عجله اومد دنبالش و بعد اون پایان بندی رقم خورد احساس کردم فقط برا این با این عجله اومد دنبالش که ... دیدن ادامه ›› ساک سرخپوست رو که جا گذاشته بود بهش برسونه که بدون ساک نره :-) اینجوری حداقل پایان بندی برام قابل باورتر میشه! این پایان بندی می تونست با دفاع رئیس زندان از سرخپوست در دادگاه خیلی بهتر انجام بشه.
پایان فیلم در واقع یه جورایی شخصی هست. یک جور رو کم کنی بین رئیس زندان و سرخپوست. دیگه مهم اجرای قانون نیست. شاید رئیس زندان تصمیم خودش رو از مدتها قبل گرفته. اما فقط می خواد به سرخپوست نشون بده که بالاخره من پیدات کردم، حالا آزادی برو.
۲۵ تیر ۱۳۹۸
با شما موافقم.
بزرگترین ایراد این فیلم عقیم ماندن خط تحول شخصیت و تغییرش بود. برای همین هم تصمیم نهایی شخصیت که نقطه اوج فیلمنامه بود نه تنها منطقی نبود که قابل باور و جذاب هم نبود.
۲۵ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شیرین (shirinrokoi)
درباره فیلم سرخ پوست i
هیاهوی بسیار برای هیچ ! قبل از دیدن این فیلم تعریف های زیادی ازش ... دیدن ادامه ›› شنیده بودم.افرادی که از این فیلم به عنوان شاهکار سینمای ایران نام می بردند.و یا حتی بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران! خب با این پیش فرض به تماشا نشستم.واقعا از اینهمه تحسین و شگفتی بیش از حد مخاطبان تعجب کردم. در کل فیلم متوسطی بود.اول اینکه باید بخش فیلم برداری رو از انتقاداتم خارج کنم. تعریف های بیش از حد از این فیلم نشون میده چقدر یک فیلم برداری خیلی خوب می تونه رو خیلی از مخاطب ها تأثیر بذاره که سایر ایرادها رو نبینه.کاملا قبول دارم که فیلم محبوب شخص خود من در بین فیلم های جشنواره(یعنی شبی که ماه کامل شد) در فیلم برداری واقعا خیلی ضعیف عمل کرده بود و خب اینجا تفاوت بین این دو فیلم برداری کاملا مشهود بود.اما جدا از فیلم برداری ما با یک فیلمنامه خیلی ضعیف در سرخپوست مواجهیم. مطمئنم اگر شخصیت پردازی کمی بهتر انجام میشد اون پایان بندی هم برای مخاطب قابل باورتر بود.ولی الان ما احساس می کنیم با یک پایان بندی هندی مواجهیم.ما نه چیزی از شخصیت رئیس زندان می دونیم نه مددکار نه سرخپوست و نه زن سرخپوست.شاید تنها چیزی که از رئیس زندان می دونیم اینه که ترفیع و شغلش براش خیلی مهمه.که با پایان فیلم کاملا متناقضه.پس کاملا مشخصه که اون پایان بندی برامون مضحک باشه.نگید تحول شخصیت به خاطر عشق به مددکار که اون خودش یکی از بخش های داستانه که اصلا در نیومده.دوستی گفته بود اصرار کارگردانان به جمع کردن فیلم در مدت زمان کوتاه برای به دست آوردن دل آن دسته از مخاطبان کم حوصله باعث میشه که تو فیلم شخصیت پردازی نداشته باشیم که کاملا موافقم.کاش نویسنده فیلمنامه سرخپوست قبل از نهایی کردن فیلمنامه اش یک بار دیگر فیلم رستگاری در شاوشنک و یا مسیر سبز رو میدید تا نحوه برخورد قابل درک رئیس های زندان آن فیلم ها رو با نحوه برخورد غیرقابل درک رئیس زندان فیلم خودش مقایسه می کرد. بازی ها همه خوب بود.فقط با بازی پریناز ایزدیار نتونستم ارتباط برقرار کنم.تجربه نشون میده پریناز ایزدیار بازی های در نقش منفی رو خیلی خوب در میاره.ولی در سایر نقش ها ناموفقه.در کل اگر بخوام بین فیلم های مهم جشنواره سال گذشته رتبه بندی کنم فیلم مورد علاقه من اول شبی که ماه کامل شد وسپس سرخپوست و بعد غلامرضا تختیه.البته که همه این فیلم ها دارای ایرادهای زیادی هستند.متری شیش و نیم رو هم کلا نپسندیدم.باقی فیلم های جشنواره رو هم هنوز ندیدم.
شیرین (shirinrokoi)
درباره نمایش فرشته تاریخ i
تا از سالن بیرون اومدم کامل درباره والتر بنیامین سرچ دادم. اول اینکه چهره میلاد رحیمی رو خیلی خوب شبیه بنیامین درآورده بودند.دوم اینکه هنوز مشخص ... دیدن ادامه ›› نشده که مرگ او خودکشی بوده یا نه. برخی احتمال میدن که به قتل رسیده. از این چند تا نکته که بگذریم بعد از مدت ها یه تئاتر خیلی خوب دیدم. این کار رو حتی از دوشس ملفی و فعل هم بیشتر دوست داشتم. سه ساعت تمام غرق در تاریخ و فلاکت هایی که بشر برای خودش آفریده بودم.بخش هایی که خیلی دوست داشتم یک بخشی بود که بازجو به بنیامین میگه اگه جای من و تو عوض بشه آیا تو برای حفظ منافعت منو نابود نمی کنی؟ چرخه تکراری رفتار بشر هنگامی که قدرت رو به دست می گیره رو کاملا تداعی می کرد.هرکس که قدرت داره به نابودی ضعیف ترها برای منافع خودش رضایت میده.دوم بخشی بود که گروه همسرایان(دربرخی مواقع ملاحان) سرگذشت سایر بنیامین های فرضی تاریخ رو تعریف می کردند.عالی بود. بازی ها همه خوب بود. با احترام به همه بازی ها به نظرم ستاره این نمایش گروه همسرایان ( ملاحان در برخی بخش ها) بودند که بیشترین تأثیر رو در روند نمایش داشتند. خسته نباشید به همه عوامل کار. من همچنان منتظرم محمد رضایی راد نمایشنامه آتش سوزی های وجدی معود رو برروی صحنه ببره. :-)