در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش اسلو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:30:09
امکان خرید پایان یافته
۱۸ مهر تا ۱۳ آبان ۱۳۹۸
۱۸:۰۰ و ۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۵۰,۰۰۰ تومان
من یه تلفن می‌خوام باید با اسلو حرف بزنم.

یادداشت کارگردان:
در آستانه‌ی اضطراب
«اُسلو»
هر زمان تولیدِ یک تئاتر را سروسامان می‌دهم، به این فکر می‌کنم که مساله‌ی اصلی آن چیزی که ما را -از شروع تمرین‌ها و پروسه‌ی تولید تا رسیدن به اجرای نهایی- در این رنجِ سیزیف‌وار به حرکت وامی‌دارد چیست؟ این مساله در مسیر ساختن تئاتر تازه‌ی ما با نام «اُسلو» بیش از همیشه هم‌راه من بوده است. بدیهی است که پاسخ به این مساله در موضوع‌، داستان‌، مفاهیم، فرم‌، طراحی‌، و حتی اندیشه‌ها و ایده‌ها نهفته نیست، چرا که این‌ها انتخاب‌هایی هستند که می‌توانند متغیر باشند و در آگاهی و یا ناآگاهی ما به وقوع بپیوندند. ‌ شاید مساله این است؛ نسبتِ چیزهایی که در تمرین‌ها ساخته می‌شوند با واقعیتِ روزمره‌مان که در آن زیست می‌کنیم چیست؟ رابطه‌های اجتماعی‌‌ای که ما در پروسه‌ی تمرین‌هایمان با اعضای گروه‌ می‌سازیم چه نسبتی با رابطه‌ی بدن‌هایی دارد که چیزهایی را بر روی صحنه وانمود می‌کنند؟ ‌ این مسائل از آن نگرانی ناشی می‌شود که نکند تمام چیزی که در تمرین‌ها و اجرا ساخته می‌شود در نسبت واقعی بدن‌هایمان بی‌مصرف باشد؛ چرا که در چنین وضعیتی به واقع چیزی ساخته نمی‌شود که حتی قابل دورریختن باشد، بلکه فقط مصرف می‌شود: نه احساسی، نه علاقه‌ای، نه اندیشه‌ای، نه کنشی، نه دعوت به عمل واقعی‌ای، نه رابطه‌ای اجتماعی، نه... هیچ. این ترسناک است! ‌ تنها گزاره‌ای که برای دعوت از شما برای تماشای تئاتر «اُسلو» می‌توانم بگویم این است که ما سعی کرده‌ایم خود را مدام در آستانه‌ی اضطرابِ این نگرانی و ترس نگه داریم.

اخبار

›› فهرست بازیگر و عوامل اجرایی نمایش «اُسلو» اعلام شد

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیروز که خیر فوت صائب عریقات اومد، یاد نمایش اسلو افتادم. عریقات یکی از اون مذاکره کننده ها بود. مدتی رو در تلاش برای یادآوری نمایش گذروندم. که خوش‌گذشت. نمایش بازخوردای متفاوتی گرفت، من دوستش داشتم.
اینکه در ظاهر داشت مذاکراتی انجام میشد و پشت صحنه اتفاقات دیگه ای در حال رخ دادن بود، خیلی جذابیت داشت. اینکه هیچ وقت نمیشه فهمید این سیاستمداران زیر کدوم پرچم ایستادن و برای کدوم پرچم می جنگن.
ملکه ی انگلیس، آلمانیه. فرانسیس اولاند، فامیلیش‌هلنده. آیت الله اعظم عراق، سیستانیه. دیوید کامرون انگلیس، فامیلیش کامرونه. و خیلی های دیگه. تازه اینها ظاهریه.
از اینها که بگذریم، میتونم بگم خلاقیت هایی که گاه به گاه روی صحنه های تیاتر دیدم و ذهنم رو روشن کرد، بیشترین‌چیزیه که در این مدت تعطیلی سالن ها از دست دادم.
میز و صندلی‌جان و جو. فِ...طین و اِ...ئیل اسلو. دکور آن دیگری. موسیقی های سوتفاهمِ فتاحی. تشویقهای ویژه ی میرسعیدمولویان. و بَه که زیادن.
امیدوارم این واکسن ۹۰ درصدیه فایزر(pfizer) آمریکایی یا هر کمپانی دیگه زودتر نتیجه بده و نگرانی کرونا هم برامون بره پیش خاطراتی مثل فلج‌اطفال و وبا و سل و طاعون.

به قول لنون در تصور کن:
ممکنه بگید رویایی ام ولی تنها من نیستم. امیدوارم روزی شما هم به من بپیوندید و دنیا یکپارچه بشه.
چاپ شده در روزنامه شرق به تاریخ دوازدهم آبان ماه نود و هشت



توهم نه‌چندان خوش مذاکره
نوشته محمدحسن خدایی
اسلو نمایشنامه‌ای است در باب بحران فلسطین و اسراییل و تلاش برای فرارفتن از آن و لاجرم شکست خوردن در این فراروی. فلسطین سرزمینی تحت سلطه و اشغال‌گری که می‌توان آن را بحرانی‌ترین مکان جهان معاصر دانست. گو اینکه خود فلسطین، استثناء و رسوا کننده یک کلیت کاذب تحت عنوان جامعه جهانی مبتنی بر حقوق بشر است. «جِی. تی. راجرز» در نمایشنامه اسلو تلاش دارد معاهده صلح 1993 را روایت ‌کند. اینکه چگونه اسلو به مثابه شهری حاشیه‌ای و البته دور از ... دیدن ادامه ›› مناقشه فلسطین و اسراییل، مکانی می‌شود برای آغاز مذاکرات و استعاره‌ای برای رسیدن به صلح. راجرز با دقت و وسواسی مثال‌زدنی، در انتها نشان می‌دهد که بدون تغییر در مناسبات قدرت مابین طرفین ماجرا، صلحی اتفاق نخواهد افتاد. دلوز در مقاله «برهم‌زنندگان صلح» اشاره می‌کند که «چگونه فلسطینیان می‌توانستند «شرکای موثقی» در مذاکرات صلح باشند، وقتی هیچ کشوری ندارند؟ اما آن‌ها چگونه می‌توانستند کشوری داشته باشند، وقتی کشورشان را از آن‌ها گرفته‌اند؟ فلسطینیان هرگز هیچ گزینه‌ای به‌جز تسلیم بی‌قیدوشرط پیشِ روی خود ندیده‌اند.»

اجرای یوسف باپیری از نمایشنامه «اسلو» بر همین ناممکنی مذاکره و ایده صلح تاکید دارد. اما این ناممکنی را نه در ساحت سیاسی و تاریخی، که از قضا در وجه اجرایی، پی می‌گیرد. بنابراین مکانیسم بازنمایی کنار گذاشته شده و بجای بازیگران، این اجراگران هستند که مذاکرات را به پیش برده و با ژست‌ها، آواز خواندن‌های دسته‌جمعی و بکار بستن زبان‌های محلی و بین‌المللی، دیالوگ و توافق را در نهایت ناممکن نشان می‌دهند. بازنمایی کنار گذاشته می‌شود تا ایده تکثیر جایگزین آن شود. پس اجراگران به میانجی این تکثیر شدن، امکان می‌یابند که بنابر ضرورت، تبدیل شوند و گاه مشاهده می‌شود که چگونه یک شخصیت تاریخی را چند اجراگر به نمایش می‌گذارند. فی‌المثل وقتی هوتن شکیبا در جایگاه ساویر، تلاش دارد وارد فرآیند مذاکره شود، با این فرآیند تکثیر مواجه شده و مدام به اشتباه می‌افتد که شخصیت مقابلش کیست. همچنین اجرا با کنار گذاشتن سویه‌های سیاسی و تاریخی نمایشنامه اسلو یا برهم زدن آن، بدن تاریخی و سیاسی مذاکره‌کنندگان را به محاق می‌برد. سیاست اجرا مبتنی است بر فاصله‌گیری از جهان خودبسنده نمایشنامه و از ریخت انداختن روابط علت و معلولی آن. فرمی که تلاش دارد با ژست‌های بدنی اجراگران ناممکنی ایده صلح را به نمایش گذارد، اتصال با تاریخ را تقلیل داده و تماشاگران را در موقعیتی مبهم و مضطرب قرار می‌دهد در شناخت رابطه شخصیت‌ها با یکدیگر. اگر کسی متن نمایشنامه را قبل از اجرا مطالعه نکرده باشد، کمابیش دچار بدفهمی شده و نمی‌تواند نسبت به وضعیت تاریخی مذاکره‌کنندگان، موضع دقیق و شفافی بگیرد. اجرا گاه شبیه یک لابیرنت پر رمز و راز عمل می‌کند که نمی‌توان به راحتی در آن نفوذ کرد و به سلامت از آن خارج شد. یوسف باپیری در اغلب اجراهایش در مقام کارگردان، از طریق فرم اجرایی تلاش دارد متن را با محدودیت‌هایش روبرو کرده و امکان‌های تازه‌ای را از دل آن کشف کند. اما نکته اینجاست که نمایشنامه‌ای چون اسلو، با ساختاری دقیق و خودآیین، در مقابل این شکل از دراماتورژی و طراحی، مقاومت می‌کند و غیرتاریخی شدن سیاست‌زدایانه را پس می‌زند. تپق فرویدی اجرا در مقابل این غیرتاریخی کردن را می‌توان در وجدان معذب گروه اجرایی مشاهده کرد که چگونه به شکل افراطی، تصاویر مستند از مناقشه فلسطین و اسراییل را بر دیوار حائل پخش کرده و به مصرف می‌رساند. گویی می‌توان بار سنگین تاریخ را به تصاویر سپرد و سبکبال دست به تجربه‌گرایی زد.
در نهایت اجرای اسلو را می‌توان در نسبت با وضعیت خاورمیانه‌ای ما که گرفتار انواع و اقسام مصایب است، به فال نیک گرفت و بر اهمیت آن پافشاری کرد. اما نکته در همان سیاست‌های اجرایی است که چگونه این نسبت را برقرار کند و بار دیگر مسئله فلسطین را با اینجا و اکنون ما اتصال دهد. اینکه تمامی فرآیند مذاکرات مقابل دیوار حائل در جریان است و اجراگران مدام مجبور هستند کلماتی را که بار سیاسی دارند حذف یا با لکنت ادا کنند، از هوشمندی گروه اجرایی است. حتی ژست‌های بدنی اجراگران گاه مرز مذاکره و تمسخر را مخدوش کرده و پیشنهادی است برای فرارفتن از ملال همیشگی این قبیل مناسک دیپلماتیک. اما از یاد نباید برد که دیپلماسی، نوعی از اجرای سیاست دولت-ملت‌هاست. ادامه منطقی جنگ پشت میزهای شیک و بروکراتیک. همچنان‌که می‌بایست بر این واقعیت تاکید گذاشت که مذاکره‌کنندگان معاهده اسلو، اجراگرانی قهار و البته ناکامی هستند.
.
اسلو بوی همین خاورمیانه را می‌دهد. بوی آشور، بابل، اورشلیم قدیم، آکد، سومر، و..
با اینکه شیوه ی اجرا کاملا معاصر است؛ اما حرکت در تاریخ را برای من به وجود آورد.
اجرا نمیگذارد که در جایی غرق شویم، وقتی به دل تاریخ میرفتم ناگهان با ایده‌های اجرایی مواجه می‌شدم و من را از معناسازی های پشت هم دور می‌کرد. و زمانی هم که در همان کیفیت نحوه‌ی اجرا بودم، ترتیب های دیالوگ، مرا متوجه مفهوم می‌کرد. انتخاب چنین متن و موضوعی برای مخاطب ایرانی کمی پرخطر است، از این سو که فکر می‌کنند چقدر طرف راست‌ و یا غرب ستیز است. ( که البته چنین تفکری به نظر من غلط‌است) اما نحوه‌ی پرداخت به متن دارای کیفیتی بود که این مسئله را حل می‌کرد. در اسلو فرق شعار با هنر دقیقا مشخص است. نشان دادن روابط به جای شعار های پوچ، بزنگاهی‌ست که مخاطب به آن فکر می‌کند. شاید بتوان اسلو را در چند گذاره به تعبیر من تعریف کرد، اما هیچ رابطه‌ای ساخته نمی‌شود در این گذاره، مگر به پرداخت هنری.
مستندی در طول اجرا پخش می‌شد خارج از محتوای درون مستند، گاهی عامل بصری مستند، دید من را مخدوش می‌کرد. و تمرکز را از روی چندین بازیگر خارج می‌کرد. در اسلو شیوه‌ها‌یی به کار گرفته شده بود مانند اینکه هنگام گفتن نام کشورها بازیگران نمیتوانستند نام کشور را کامل بگویند، در ابتدا این اتفاق جالبی بود و مفهوم خودش را داشت. اما با بیشتر شدنش و بعد از گذشت نیمی از اجرا، کم کم حالتی تکرار و زوال گونه به خود گرفت و هنگامی که قابل پیشبینی شد دیگر ... دیدن ادامه ›› جذابیت اول خود را نداشت. در شب سوم اجرا، گاهی احساس میکردم عدم هماهنگی در کیفیت بدن ها تضادی در اجرا می‌ساخت. و این به وفور میان بازیگران مشهود بود.
یک عدم هماهنگی در جایی که هوتن شکیبا برای بار دوم به روی صحنه بازگشت مشخص بود. شکیبا فاصله‌ی زیادی با دیگر بازیگران داشت. فوکوسی روی او کشیده می‌شد و چشم را به دنبال خود می‌برد و از توجه به دیگر بازیگران خبری نبود.
صحنه‌ی خالی از شئ، هنگامی‌زیباست که بازیگران حضور خود را پیدا کنند. و بازیگران آنقدر حضور داشتند که فضای یک مناظره یا یک اجلاس به درستی پیدا بود. و عنصر بدن و کیفی بازیگر، صحنه را از اشیا بی‌نیاز کرده بود. دو دیوارِ چپ و راست با اینکه هیچ شباهتی به مکان اجرا نداشت ولی تضاد آن حس نمی‌شد. کوچک ترین لغزشی ممکن بود باعث شود دیوار ها مکان را تغییر دهند که با درایت چنین چیزی رخ نداد.
ما چند مستند و فیلم مظلومانه از فلسطین و کشتار صهیونیسم و آمریکا دیده‌ایم که بی تاثیر بوده؟ بی‌نهایت! اما اسلو با شیوه‌ی پرداختش اهمیت و قدرت هنر را نشان می‌دهد.
امیرمسعود فدائی و Niky این را خواندند
جعفر میراحمدی و فلورا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید