فیلم سینمایی «حدود ۸ صبح» و اخلاق باور
فیلم «حدود ۸ صبح» یکی از آخرین ساخته های کارگردان پر تلاش سینما و تلویزیون منوچهر هادی است که سال گذشته در چنین ایامی بر پرده نقره ای سینما در معرض اکران عمومی قرار گرفت. فارغ از تجزیه و تحلیلهای سینمای ناظر بر فرم بطور اعم و کارگردانی، فیلنامه و غیره بطور اخص این نوشته تقریظی است ناظر بر تحلیلی محتوا محور در ارجاع به مفاهیم اخلاق باور و معرفت شناسی در این فیلم.
شاید بطور شهودی همگان تایید می کنند که موضوعاتی همانند خوب، بد، درست، نادرست، باید اخلاقی، نباید اخلاقی، وظیفه، مسؤلیت، فضیلت و رذیلت همگی در زمره موضوعات اخلاقی هستند. اما سوال در این اینجاست که آیا اخلاق همیشه نسبت به افعال انسانی ما در حوزه های ذکر شده بالا ارزش گذاری های خود را دارد و صرفا در زمینه افعال ظاهری ارادی، مختار، و جوارحی سخن به میان می آورد و یا نسبت به تفکر، عقیده، باور، و افعال باطنی و جوانحی انسانها نیز دارای نظام ارزشگذاری است؟ البته در هر دو ساحت انسانی اخلاق سیطره ای گسترده
... دیدن ادامه ››
دارد.
سوال این است آیا انسان اخلاقا حق دارد به هر عقیده ای که به ذهنش رسید ترتیب اثر بدهد؟ آیا نسبت به عمل خود که شاید صرفاً بر اساس یک باور باشد اخلاقا وظیفه ندارد توجیح عقلانی داشته و صدق و کذب آن باور را نیز بررسی کند؟
در جامعه ای زیست می کنیم که در ابتدای هزاره سوم هنوز در بحران عقلانیت به سر می برد زیرا هنوز نیاموخته است برای رسیدن به معرفت اخلاقی و فعل اخلاقی می بایست باورهای خود را از صافی توجیح و صدق گذر دهد. در ابتدای فیلم به بازیگری بر می خوریم که تنها با خواندن چند پیامک موبایلی بدون داشتن توجیح و تصدیق باور خود به این نتیجه رسید که همسرش روابط خارج از زندگی متاهلی دارد و در نتیجه حکم به عدم وفاداری وی می دهد و با ضرب و شتم تلاش می کند از او اقرار بگیرد و در آخر هم بواسطه همین تصمیم عجولانه جان خود را از دست می دهد.
یک فعل ساده و یک اشتباه که می توانست در همان بدو تولد بررسی و تحلیل شود به ناگاه تبدیل به فاجعه ای انسانی می شود. در اینجاست که از ره آورد مدرنیته یعنی عقلانیت می توانیم استفاده کنیم و ارزشهای سنتی خود را پالایش و بازخوانی مجدد کنیم. منظور از عقلانیت مدرن نه عقل سازمانی و معیشتی است که در انواع و اقسام فن آوری های مدرن بر ما متجلی شده بلکه منظور عقل تحلیلی و عقل نقاد و عقلی است که خوبی را از بدی تمییز بدهد. آن اولی با واردات قابلیت انتقال از فرهنگهای پیشرفته تر را دارد ولی عقل نقاد می بایست بومی باشد و در سرزمین خود متولد شود.
درست است که نویسنده و کارگردان محترم در هنگام نگارش و کارگردانی قصدی برای آموزش اخلاق باور به مخاطب خود نداشته اند ولی این میتواند تلنگری برای جامعه باشد تا نشان دهد چگونه باورهای اثبات نشده ما میتوانند به فجایع غیر قابل جبران ختم شوند. به امید آن روز که ایران در ساحت عقلانیت مدرن دوباره به سرزمینی برای خردمندان و عقلا و اخلاق مداران تبدیل شود.
تشکر