در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رامین | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:03:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش طلوع خونین، اتفاقن محتوا و پیام جذابی داشت، اما فُرم و اجرای این محتوا در حدی ضعیف و غیرقابل توجیه بود، که هرگز نمیشه به اون محتوا حتا کمترین امتیازی داد!

این حجم از قطع شدن صحنه چه توجیهی داره؟ کات‌های مداوم و پی‌درپی، باعث قطع شدن خط روایی داستان میشه. گاهی آدم احساس میکرد کارگردان به عمد، این همه نمایش رو قطع و وصل میکنه که کسی چیزی از روایت متوجه نشه!

در بسیاری از قسمتها، پادشاه(نقش اول) در منتهاترین قسمت صحنه(اون دور دورا) و تازه پشت به تماشاچی نشسته بود و دیالوگ هم میگفت! اگر دیالوگ نمیگفت، باز یه نیمچه توجیهی ... دیدن ادامه ›› داشت.

نور پردازی که اکثرن از جانب بود، نتونسته بود در خدمت ِ و محتوا باشه، و به نظرم نور از بالا خیلی خیلی بهتر ارتباط برقرار میکرد. واقعن بسیاری از بازیگرها حتا دیده هم نمیشدن. و این دیده‌نشدن، نه تنها کمکی نمیکرد که بدتر، از ارتباط با تماشاچی خیلی کم کرده بود.

انگار دوستان تلاش کرده بودن که یه کار آوانگارد و مدرن تولید کنند، که با وجود زحمتهای زیاد، کار درنیومده بود.

آرزوی موفقیت دارم برای تیم طلوع خونین در اجراهای دیگر 🌹👊
نمایش روزمرگی، قصه‌ی روتین و روزمره‌ی یک زن و شوهر است که علیرغم موضوع و متن ِ به‌جا و اندازه، از بازی‌های ضعیفی برخوردار بود. حضور شخص سوم یعنی فرزین محدث، نکته‌ی عطف داستان بود و بازی خوبی داشت. ولی بازیهای دیگه، هیچ حسی رو منتقل نمی‌کردند و انگار روخوانی ِ متن بود بدون حس. در کل، یه نمایش متوسط روبه ضعیف، با یک نمایشنامه‌ی اندازه. 🌹👊
ما هم مردمی بودیم رو پنجشنبه ۱۰ اسفند دیدم.
کار جمع‌و جور و بی‌اَدا اطواری بود و به دلم نِشست.
داستان سرراست و مستقیم خانواده‌ای بی‌بضاعت که تا حدودی آدم رو یاد ِ فیلم ِ تحسین‌شده‌ی "ابد و یک‌روز" می‌اَنداخت.

نمایشنامه در جاهایی شعاری می‌شد و زیادی گُل‌درشت.
از بازی‌ها، بیش از همه مهدی یگانه می‌درخشید و تقریبن بی‌نقص بود.
طراحی حرکت‌ها و میزانسن کار هم خیلی خوب بود.
و البته موسیقی زنده‌ی نمایش که بسیار نقش ِ مثبتی در اِجرا داشت.
در کل، تاتری بود که ارزش دیدن را داشت.
با سپاس از تیم نمایش و عزیزان✌️🌺
نمایش ۱۹۹۹ کار ایوب آقاخانی رو پنجشنبه ۲۶ بهمن دیدم و فارغ از جَوّ ِ شلوغ داخل سالن که متاثر از اکثر تماشاچی‌های غیر تاتری در این شب بود، نمایشنامه و کارگردانی قابل قبولی داشت.
گرچه صدای خنده‌های بی‌دلیل و زننده‌ی برخی حُضار و حتا مهمانان ویژه!! و همهمه و صحبت مداوم تماشاچی‌ها، نمیگذاشت با موضوع جالب نمایش، ارتباط برقرار کرد.

بیش از ۲۴ سال هست که در تهران، تاتر میبینم و حقیقتن تا به حال در این حد شلوغی و همهمه در هنگام اِجرا به یادم نمیاد.
اگر هم شلوغی‌ای بوده، کارگردان یا بازیگر، نمایش رو برای چند لحظه قطع کرده و تذکر ِ لازم رو داده‌اند.

به عنوان کمترین مخاطب ِ تاتر، فکر میکنم با این حجم از صدای بلند ِ حرف‌زدن ِ تماشاچی‌ها، حتا بازیگرها هم تمرکز صد در صدی ندارند.
سکوت ِ محض در سرتاسر ِ یک اِجرا، لازمه‌ی اولیه‌ی یک تاتر است.

ممنون که وقت گذاشتید و پیغام من رو خوندید. ✌️🌺
برای بار ۲ دوم نمایش آوینیون رو پنج‌شنبه شب دیدم.
اجرای فوق‌العاده و کم‌نظیری بود و
برای بار دوم، نکات جدیدی هم برام داشت.
مثل اینکه
من فکر میکنم کارگردان ِ داخل نمایش یعنی گودرزی، برخلاف تصور ِ ظاهری، در واقعیت هیچ تمایلی به بازیگرش یعنی ملیحه بقایی نداشت و به اصطلاح باهاش "تیک" نمیزد.
و فقط داشت در طی تمرینها، با بازیگرهاش "بازی" میکرد تا هرچه بیشتر حرص ِ جوشقانی رو در بیاره، به این هدف که جوشقانی رو بتونه به نقش ِ مکبث برسونه.
در واقع گودرزی فقط ۱ هدف داشت و اونم عنوان نمایش یعنی "آوینیون" بود.
البته این برداشت ِ من هست و خود کارگردان حسن معینی میتونند ... دیدن ادامه ›› نظر من رو تایید یا رد کنند.

از دیگر مزیتهای دیدن ِ دوباره‌ی نمایش، معاشرت و رفاقت با سعید عساکره عزیز هم بود.👊✌️

بازی‌ها همه‌گی فوق‌العاده و چند دقیقه‌ی پایان ِ کار، همه‌ی ما لذت دوچندان بردیم.

دمتون گرم🤚💟
سلام برای بار دوم هم ممنونیم ازتون
خوشحالیم باعث افتخار ماست
خداروشکر
ضمنا کاملا درسته و تحلیل خود ما مبنی بر این جریان بوده
چه خوب
۲۳ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با سلام به گروه تاتر "آوینیون" و خوانندگان،

کار ِ صمیمی و درجه یکی بود.

به نظرم بازی‌ها (به‌خصوص آقایان جوشقانی و عساکره و گودرزی) بی اَدا اُصول و از سر ِ عشق و علاقه به صحنه و اِجرا شکل گرفته، و نمایش تونسته بود ارتباط ِ بی‌واسطه‌ای با مخاطب ایجاد کنه. دست ِ کم برای من این‌طور بود.
به نظرم عدم وجود طراحی صحنه و لباس در این‌کار، نه تنها بد نبود بلکه به فضای رئالیستی ِ نمایش داشت کمک می‌کرد.
خوشحالم این‌کار رو دیدم و راستش بدم نمیاد دوباره هم ببینم. 👊✌️
سپاس ممنون و لطف دارید ...خوشحالیم که تونستیم این ارتباط رو شکل بدیم .دم شما گرم
۱۶ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید