بالاخره تونستم به دیدنتون بیام و کِیف کردم از هنر تکتکتون...خسته نباشید همگی
ما همه شمر هستیم؟ یا فکر می کنیم حضرت عباسی هستیم که قدرت تشخیص هر چیزی را داریم حتی اگر اشتباه باشد؟
تقطه قوت نمایش متنِ خوب رسول کاهانی است. او به خوبی از بِ بسم الله تا نقطه سرِ خطِ نمایشش بدون گزافه گویی و کند شدن ریتم حرفش را میزند. کارگردانی که مثلِ بازیگرانش دوست دارد تماشاگرش دائما «فرض کند»؛ فرض کنند دیواری وجود دارد و اگر دیواری وجود دارد کدامش دیوارِ حمال است، فرض کنند کدامشان حقیقت را تعریف میکند و کدامشان دروغ؟، فرض کنند آیا می شود اسم دروغ هایشان را پنهان کاری گذاشت یا مصلحت اندیشی؟یا فرض کنند که وقتی خانوادهای «دیوارِ حمالش» مشخص نباشد باید به چه کسی تکیه کنند تا برایشان بزرگی کند؟
چخوف در جمله معروفش می گوید اگر اسلحهای به دیوار آویزان است این اسلحه باید تا پایان داستان حداقل یک بار شلیک شود و رسول کاهانی کاملا به این قاعده اعتقاد دارد که حتی یک شی اضافی نباید در صحنه بی استفاده بماند و به خوبی از تک تک آکسسوارهای صحنه استفاده می کند.
و در پایان چه خوب که مجید یوسفی سعی کرد از سریال «مگه تمام عمر چند تا بهاره» فاصله بگیرید و مشابهش بازی نکند.
بسی لذت بردم حسابی خسته نباشید.
چرا اینقدر زاویه دوربین تو حلقه بازیگراس! چرا طراحی لباس و صحنه اینقدر گل درشت و بی ربطه، چرا همه بازیگرا "تیپ" شدن نه "شخصیت" و کلی چرای دیگه!
و از همه مهمتر کارگردان های محترم، تیم کارگردانی سریال پیکی بلایندرز تعهد کتبی میده که دیگه صحنه های سیگار کشیدن تو سریالش نذاره! بسه دیگه تو هر سکانس دست ده نفر سیگار می دید! یه کم خلاقیت داشته باشید!