در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:56:19
خرید بلیت
از ٪۲۰ تا ٪۳۰ تخفیف
٪۲۰ تخفیف
تخفیف دانشجویی با کد tiwallstudents
۱۵ فروردین تا ۱۳ اردیبهشت
۲۱:۰۰  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۱۸۰,۰۰۰ و ۱۵۰,۰۰۰ تومان
+ ۱۰% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
ردیف ۱ تا ۴: ۱۸۰،۰۰۰ تومان
ردیف ۵ تا ۹: ۱۵۰،۰۰۰ تومان
نوشتن این نمایشنامه با یک سوال شروع شد: رویا واقعیت دارد یا واقعیت رویاست؟ در جهانی که پر از واقعیتِ فرسوده و کسالت‌بار است. به رویا پناه می‌بریم در تئاتر. چرا که تئاتر جزیره‌ی کوچک خوشبختی است.

- نقاشی پوستر برگرفته از اثر پابلو پیکاسو

ویدیوها

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
۴ اجرای پایانی «رومئو، ژولیت و چند کاراکتر دیگر» (بدون تمدید)
.
خرید بلیت اجراهای پایانی با ۵۰٪ تخفیف دانشجویی در سایت تیوال:
tiwall.com/p/romeojuliet7
.
فقط تا ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
ساعت ۲۱
تئاتر هامون
.
نویسندگان: امین نبی‌اللهی، میثم عبدی، امیرحسین اشرفی
کارگردان: میثم عبدی
تهیه کننده: مینا شجاعیان
.
بازیگران: (به ... دیدن ادامه ›› ترتیب ورود به صحنه) رامتین سلیمانی، مهرناز بختیاری، امین نبی‌اللهی، میثم عبدی، فائقه شلالوند، حامد قنبری، زینب هادیان، محمدامین سعدی، پگاه امیرآبادی، مینا شجاعیان، نیلوفر خراسانی، متین هوشمندی، مهلا رمضان‌پور، احسان ابوالقاسم، بهناز شهسوار، امیرمهدی شبیری، مجتبی سعد‌آبادی، مروارید کفایی
گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

این نمایش باچندمیزونیمکت دروسط صحنه، ... دیدن ادامه ›› درپلاتوی تمرین تئاتری‌ اتفاق می‌افتد که کارگردان، دستیار، نویسنده و تهیه‌کننده نمایش که باهمدیگر دوستی دارند،دور هم جمع شده‌اندوقراراست درباره انتخاب بازیگران نقش‌ها به‌ جمع‌بندی برسند؛ اما موضوعات متفاوتی به ویژه درباره خصوصیات کارگردان بین آنها باعث بحث و شوخی می‌شود. نمایش به شیوه رئال اما با تجربه‌گرایی و فرمی متنوع از میثم عبدی به عنوان کارگردان همراه است که بخش‌های متفاوتی از کمدی، موزیکال، ویدئوکال و غیره را دارد. گروه موسیقی زنده نیز اجرا را همراهی می‌کنند. درنمایش«رومئو ژولیت و چند کاراکتر دیگر» رامتین ‌سلیمانی، مهرناز ‌بختیاری، امین نبی‌اللهی، میثم ‌عبدی، فائقه ‌شلالوند، حامد ‌قنبری، زینب ‌هادیان، امین ‌سعدی، پگاه ‌امیرآبادی، مینا ‌شجاعیان، نیلوفر ‌خراسانی، متین ‌هوشمندی، مهلا رمضان‌پور، احسان ابوالقاسم، بهناز ‌شهسوار، امیرمهدی ‌شبیری، مجتبی ‌سعدآبادی و مروارید ‌کفائی نقش‌آفرینی می‌کنند. با میثم عبدی درباره چند و چون این نمایش گفت‌وگو کرده‌ایم:

ما شما را به عنوان کارگردان کمدی می‌شناسیم؛ انگار از کار قبلی‌تان به لحاظ فرم و شکل دارید تجربیات دیگری را پیش روی مخاطبان‌تان قرار می‌دهید؟
بله در واقع رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر همان‌طور که از اسمش پیداست تکمیل‌کننده‌ روند ما در نمایش قبلی است. پنگوئن، مرغ دریایی و چند پرنده‌ دیگر؛ اما با رویکردی جدیدتر. زمانی که ما این نمایشنامه را می‌نوشتیم خودمان می‌دانستیم قرار است فضای جدید و البته خطرناکتری را در اجرا تجربه کنیم. فضایی روی لبه‌ تیغ که امکان دارد تماشاگر عام یا حتی خاص با بخش‌هایی از اجرا موضع جدی پیدا کند. اما لذت تئاتر به همین رهایی و خطر کردن است؛ وگرنه می‌توانستیم یک نمایشنامه‌ کلاسیک را انتخاب کنیم و چند ماه تمرین کنیم تا به طور قطع همه‌ تماشاگران راضی از سالن بیرون بروند. ولی ما راه سخت را انتخاب کردیم و به سمت سبکی رفتیم که در متن و اجرا به اصطلاح امروزی جان می‌دهد برای به چالش کشیدن تماشاگر و خب، این از خاصیت‌های نمایش پست مدرن است که بعد از اجرا معمولا دو دسته مخاطب با نظرات «مخالف صد در‌صد» و «موافق صد در‌صد» به وجود می‌آید. این موضوع با تمام سختی‌هایش برای ما لذت‌بخش است.

به نظرتان این روزها کار کردن اصولی روی متن‌های کلاسیک مانند رومئو و ژولیت نشدنی است یا نیاز دارد نگاه روزآمد به این متون نمایشی داشت؟
یکی از نقد‌هایی که برای اجرای ما نوشته شد، نقد امید طاهری بود. او دقیقا به همین سؤال شما در نقد اشاره می‌کند و کاملا درست است. بخشی از ایده‌ محتوایی ما در متن و اجرا به همین عدم امکان وقوع اشاره می‌کند. به این معنی که هر امر کلاسیکی مثل نمایش‌های کلاسیک و حتی یک اتفاق عاشقانه کلاسیک و هر نوع رابطه اجتماعی و عاطفی کلاسیکی از منظر ما به‌عنوان پدیدآورندگان این نمایشنامه و اجرا، امکان به‌وقوع پیوستنش غیرممکن است. اگر هم به اجرا برسد مثل یک شیر بی‌یال و دمی می‌شود که مضحک و مضمحل به‌نظر می‌آید. به همین دلیل است که ما باز هم به سراغ یکی دیگر از عناصر هنر پست‌مدرن رفتیم؛ «هجو»! ما هر رویکرد کلاسیکی را در اجرا هجو می‌کنیم نه به این دلیل که آن اثر را هجو کرده باشیم، بلکه امکان وقوع و اضمحلال آن امر کلاسیک را مورد تمسخر قرار می‌دهیم. به‌هر حال در زمانه‌ای قرار گرفتیم که متر و معیارهای کلاسیک هنر، اعتبارشان زیر سؤال رفته و همه در حال ایجاد پرسش هستیم. پرسش‌هایی شبیه به این که آیا رومئو و ژولیت کار درستی کردند؟ آیا عشق به مفهوم رومئو و ژولیتی در دنیای امروز جوابگوی انسان معاصر است؟

چه شرایطی باعث می‌شود متن کلاسیک دراماتورژی شود؟
پاسخ به این سؤال، زمانه است. زمانه تعیین می‌کند که ما به اثر از چه زاویه‌ای نگاه کنیم. نمونه‌ واضحش خود من. ۱۰ سال پیش معتقد بودم نوعی از کمدی که در سلسله‌‌کمدی‌های افتضاحات و ارتباطات و اکتشافات و ارتفاعات و استشمامات زبان جامعه و محصول جامعه‌ آن روزه‌ است. خب اگر من دوباره بخواهم یکی از همان کارها را اجرا کنم، قطعا رویکرد ذهنی و نگاه شخصی‌ام به جهان تغییر کرده و باید براساس نبض زمانه دراماتورژی شود. خیلی‌ها می‌گویند این کار جدید تاریخ مصرف دارد و من هیچ اشکالی در این نمی‌بینم. می‌گویم خب اشکالش چیست؟ من سعی می‌کنم فرزند زمانه‌ خودم باشم. هر چند موضوعاتی در هنر هست که هیچ‌وقت تاریخ مصرف ندارد و تنها شکل و شمایلش در هر دوره‌ تاریخی تغییر می‌کند.

چرا در دراماتورژی شما رومئو و ژولیت به حاشیه می‌رود و مباحث تئاتر کار کردن اصل و اساس وضعیت شما می‌شود؟
چون اصل برای ما همین حاشیه‌هاست. چون امروزه حاشیه‌ها بر متن غلبه پیدا کرده‌اند. در واقع رومئو و ژولیت بهانه و بستری را ایجاد می‌کند برای پرداختن به مشکلات و معضلات یک جامعه‌ کوچک به اسم تئاتر و آن مشکلات که باعث می‌شوند کارگردان و گروه به سمت نابودی حرکت کنند به جای متن قرار می‌گیرند و خود متن اصلی یعنی رومئو و ژولیت به حاشیه می‌رود.

کار کردن با نسل جوان‌تر چه حسن‌هایی دارد؟
من در کارگاه‌هایی که برگزار می‌کنم به هیچ‌کس قول نقش یا اجرای صحنه‌ای نمی‌دهم. نه این‌که کارگاه‌های ایده تا اجرا را زیر سؤال ببرم، نه اما خیلی برایم اتفاق خوشایندی نیست که یک عده‌ به صرف این‌که پولی برای کلاسی پرداخت کردند، لزوما باید روی صحنه تئاتر قرار بگیرند ولی از آن طرف چون شیفته‌ تشکیل گروه‌های بزرگ و پرانرژی هستم، تمام سعی‌ام را می‌کنم تا جایی که امکان دارد از بازیگرانی استفاده کنم که در کارگاه‌های من شرکت کرده‌اند و با هم به یک زبان مشترک حداقلی رسیده باشیم. البته هیجان، انرژی و خلاقیت جوان‌تر‌ها همیشه در کارها به من کمک کرده و از این بابت خدا را شاکرم، هرچند بخشی از اعضای گروه یا هم سابقه یا هم‌دانشگاهی من هستند که در این راه برای ایجاد فضایی علمی‌تر و آکادمیک مرا همراهی کردند.

با این گروه نسبتا جوان چه مسیری را برای سرانجام یافتن کارتان پشت سر نهاده‌اید؟
شاید باور نکنید ولی این نکته‌ای است که هر روز قبل از اجرا به بچه‌ها می‌گویم که هرکدام‌شان به نوعی با یک اتفاق عجیب همراه این اجرا شدند. از گروه موسیقی بگیرید تا بازیگران اصلی و حرفه‌ای و حتی دستیار من که آن‌قدر علم و دانش و آگاهی نسبت به این رشته دارد که من در طول تمرینات با توجه به این‌که خودم هم بازی می‌کردم، خیالم بابت اجرا و شکل‌گیری فضا راحت بود.

دراین نمایش که به‌لحاظ سبک‌شناسی به‌دلیل فراتئاتر شدن،دارد پست مدرن می‌شود.ازابتدا چقدرچنین سبکی برای‌تان معلوم بود؟
ما از زمان شروع نوشتن نمایشنامه و از زمانی که پیرنگ اصلی در حال شکل گرفتن بود، می‌دانستیم قرار است به سمت پست‌مدرن در اجرا حرکت کنیم. هم با توجه به هماهنگ‌شدن با ریتم زمانه و هم با توجه به موضوع خاص این نمایش که به قول شما به سمت فراتئاتر حرکت می‌کند.

چرا برای طراحی صحنه به چند میز و نیمکت چوبی عین کافه‌ها بسنده کردید؟
اول این‌که صحنه درواقع پلاتوی یکی از شخصیت‌های نمایش است که اتفاقا دراماتورژ هم هست و تا جایی که ممکن بود عناصر اضافی را در دکور و صحنه حذف کردیم.

پس چرا در طراحی لباس با تنوع نگاه و فرم مواجهیم و از لباس‌های واقعی به لباس‌های فرم گرایانه‌تر می‌رسیم. این تنوع چه دلیلی دارد؟
ایده‌ دو تونالیته بودن لباس‌ها ازسوی طراح لباس مینا شجاعیان مطرح شد که برای من جذاب بود و با توجه به اشاره‌ شما به این موضوع می‌بینیم که آن ایده منتقل شده؛ همان‌طور که در فضای نمایش دچار یک دوگانگی خیال و واقعیت هستیم. عناصری که به‌ظاهر (تاکید می‌کنم روی کلمه‌ به‌ظاهر) به واقعیت نزدیک‌ترند، از رنگ و لعاب کمتری برخوردارند اما عناصر رویایی و خیال به رنگ وابسته هستند و این یکی از ایده‌های طراحی لباس این نمایش بود.

موسیقی و ترانه و همسرایی رکن جالبی در ابتدا و انتهای نمایش است؛ این موسیقی چگونه ترسیم شده است؟
موسیقی و ترانه نمایش به شکل عجیبی به‌صورت اتفاقی و بداهه شکل گرفت. در واقع من یک شب شعری را نوشتم و برای امین نبی‌الهی، یکی از نویسندگان و بازیگر نقش مانی فرستادم که از قضا دستی هم بر گیتار و نوازندگی دارد و او هم در مدت‌زمان کوتاهی به این ملودی رسید و همه‌ این ‌اتفاقات به‌دلیل انرژی خوب تمام اعضای گروه به وقوع پیوست.

گریم و ماسک به ضرورت نقش‌ها کمتر شده است؟
من در هیچ‌کدام از اجراهایم اعتقادی به گریم ندارم، مگر دیگر خیلی ضروری باشد و گریزی از تغییر فرم صورت‌ها نداشته باشیم. معتقدم بازیگر با میمیک و حس صورتش کاری را می‌تواند بکند که بهترین گریم‌های جهان هم قادر به انتقال آن حس و شخصیت نیستند. البته این نظر خیلی تند و رادیکال است و می‌دانم‌ که مخالفان سرسخت و زیادی هم دارد.

مواجهه با مخاطب اززمان نوشتن متن باچه تفکری شکل‌گرفت؛چون شاهد کمدی‌ای هستیم که درآثاروودی‌آلن آن‌راتجربه کرده‌ایم؟
من پیش از این‌که شیفته‌ وودی آلن باشم، شیفته‌ تفکرات و نوع اجرای برشت بودم و البته همعصران برشت؛ ماکس فریش و دورنمات. نگاه من به مخاطب با توجه به آموخته‌هایم و مطالعاتم از روش‌ اجرایی برشت قطعا بی‌واسطه‌تر و رودر رو تر است. به این معنی که من هیچ‌چیزی برای پنهان‌کردن از تماشاگر ندارم و شاید یکی از دلایل عدم استفاده از گریم در اجراهایم همین مسأله باشد. صورت‌های بی‌واسطه در مقابل تماشاگر.

متن کامل مصاحبه: https://jamejamdaily.ir/Newspaper/item/231239
رضا آشفته - گروه فرهنگ و هنر
واقعا این عدم امکان وقوع را در معنا و ماهیت نمیفهمم!!!
عشق عشق است دیگر همانگونه که سرماخوردگی هم سرماخوردگی است
مگر اینکه بحث در تفاوت برخورد با مقوله مورد نظر بر اساس تجربه زیستی و سطح آگاهی و خرد جامعه باشد.
چی بگم والا؟!
خودمانیم تابلو بود آن موزیک اول و آخر را همینطوری اضافه کرده بودید. حال نداد به هیچ وجه یعنی داد مبزد من وصله ناجورم😉
۰۳ اردیبهشت
مچکرم که روشن فرمودین مسئله را بله موافقم در باره هر انر کلاسیک
و درباره طرح سوال وجود عشق کلاسیک در این عصر خیالات و اوهام و تن زدگی به نیلوفر آبی مینگرم و فکر میکنم.
در مورد شعر بنده نظرم را گفتم خیلی خیلی سطح تفکر جاری در کار بالاتر از آن بود چه به لحاظ معنی و چه به لحاظ صورت ترانه وار آن شاید اگر غزل بود مرا به تامل بیشتری وا میداشت یا حداقل یک سپید از نوع سایه وارش. به عنوان مثال آن دو ‌کلام ما لعبتکانیم و... مرا برانگیخت و این تفاوت سلیقه است بیشتر .
با عرض پوزش فقط به لحاظ سمعی عرض میکنم حتی اگر پلی بک میرفتید شاید برای من بهتر بود هرچند ویولونیست را میخواستم در وسط صحنه ی شما.
یا ... دیدن ادامه ›› خدااااا همین مانده شما از حقیر یاد بگیرید ، من راه رفتن خودم را بلد نیستم ممنون که روحیه دادید. درس پس میدهیم و این عیان است. ممنون که تشریف آوردید. صفا آوردید.
۰۳ اردیبهشت
بهنام دیناری
مچکرم که روشن فرمودین مسئله را بله موافقم در باره هر انر کلاسیک و درباره طرح سوال وجود عشق کلاسیک در این عصر خیالات و اوهام و تن زدگی به نیلوفر آبی مینگرم و فکر میکنم. در مورد شعر بنده نظرم ...
شما بزرگی...افتخار دادی که هم تماشا کردی و هم نظر دادی...😇🙏 مخلص
۰۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من عوام الناس که گاهگاهی تئاتر می بینم ، همین عوام الناسی که گاهی دوست دارد عصر جمعه دست عهد و عیال و رفقا را بگیرد و گروهی بروند یک گوشه ای نمایش ببیند ، نمایشی که اجازه دهد این گروه ناجور رفقا که هر کدام یکجور می بینند و می شنوند یکساعت و نیم نمایشی ببینند که گروه ناجوری از رفقا را به تصویر می کشد که هر کدام یک جور می بینند و یک جور می شنود که وقتی از در سالن تئاتر خارج می شوند هر کدومشون یک برداشت و یک چیز فهمیده باشند بعد هی نگاه هم بکنند و بگن راست می گی اینجوری هم می شد دید چیزی که انگار نیست ولی هست و نهایتا لبخند به لب و راضی بروند کافه و تک کلام نمایش را به متلک بهم بگویند بعنوان همین عوام الناسی که قرار نیست بجای دیدن نمایش به صندلی نامناسب گیر بدهد چون بارها رو پله و روی بالشت کف سالن نشسته و اجرا دیده قرار نیست چون یک نوتی یکجای از دست ویالون زن در رفته و قطعه فالش شده احساس کشف و شهود و همه چیز فهمی بهش دست بده و لذت یک موسقی رو از خودش سلب کنه باید بگم ما که آمدیم دیدیم کیف هم کردیم متن را هم دوس داشتیم با عقل ناقصمان کلی لایه های پنهان هم دیدیم ده تا بیماری روانی هم اون وسط ها کشف کردیم و از این کشف خودمان مثل چی چیز کیف هم شدیم
حالا اگر یک اجرای فوق آرتیستیکی هم ندیدیم زمین که به اسمان نمیایید حتما قرار نبوده ببینیم ، اساسا ما عوام الناس شکر خورده ایم آمدیم تیارت دیده ایم و ساحت مقدس قشر آنتلکت ، خاص هنر شناس را با حضور خود آلوده کرده ایم
پ.ن
من خیلی کم نظر می دم ، نه چون خیلی خاصم بلکه چون از نواحی خاصی خیلی فراخم اما یک کامنت خوان حرفه ای هستم این کار رو دیدم قطعا ایراداتی داشت( ... دیدن ادامه ›› کدام کار ندارد) اما اگر کمی شل کنیم لذت بخش هم هست عمق هم دارد و برخی از کامنتها واقعا نقد ناروایی است بقول اون سکانس اخری , این تئاتر نه انقدر هست که تو می گی نه انقدر نیست که اونا می گن
پ.ن۲
دم همه عوامل گرم ، به امید روزی که تئاتر برای همه باشد
پ.ن۳
پیشنهاد می کنم ببینید
مسعود عزیز سپاس که تماشاگر نمایش ما بودی...و فکر می‌کنم در مورد نظر خوتون که فرمودین عوامانه‌ست شکسته نفسی فرمودین😇🙏 چون به نکاتی اشاره کردید که در نوشته‌ها و گفته‌های منتقدانی که اجرا ما رو دیدند هم وجود داشته.

خوشبختانه منتقدانی مثل امید طاهری، محسن خیمه دوز، رضا آشفته و محمد حسن خدایی اجرا ما رو دیدن و اون‌ها هم هر کدوم به جنبه‌های مختلف اجرا اشاره کردند که می‌تونید توی قسمت نقد کارشناسان نقدشون رو بخونید...به هر حال همین که وقت گذاشتید و بعد از اجرا هم با ووستانتون در نورد کار حرف زدید برای ما باعث افتخاره و چی برای ما از این بهتر که کار ما بعد از اجرا هم ادامه پیدا کرده... در مورد جنبه های روان‌شناختی هم که فرمودین خانم دکتر نیلوفر نادعلی در جلسه نقد این اجرا (که به زودی متنش منتشر می‌شه) به طرحواره‌ی شخصیت‌های این نمایش پرداختند و فرمودند این چیزی ... دیدن ادامه ›› بوده که از اجرای ما دریافت کردند... به هر حال ما طرفدار نقد سازنده‌ایم برای بهتر شدن اثرمون..و باور کنید که تمام نقد‌های به جا و علمی که از طرف دوستان منتقد ارائه شده بود رو در اجراهای بعدی اعمال کردیم... تئاتر به گفتگو زنده‌است ...و البته که درست فرمودید هیچ اثری بی نقص نیست و اثر ما هم از این قائده مستثنی نیست... و اگر می‌بینید دوستلنی هم کار رو دوست نداشتند باید عرض کنم‌که این شوربختانه ویژگیِ گریز‌ناپذیرِ پست‌مدرنیسمه...که یه عده ستایش می‌کنن یه عده نکوهش... و این ویژگی از لحظه‌ی آغاز نوشتن این نمایش‌نامه برای ما روشن بود...در هر صورت از شما سپاسگزارم که وقت گذاستید و در مورد کار ما نوشتید.
۰۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید