این اواخر ۴ تا اجرا دیدم، علاقهای نداشتم نظرم رو توی برگهٔ خودشون بنویسم، ولی علاقه دارم نظرم رو دربارهشون بنویسم!
بیستوهیچ: کار به هیچوجه به اون بدی که میگفتن نبود. فرم نسبتاً خوب، بازیها همینطور، طراحی صحنه عالی؛ ولی یک سوم پایانی کار به شدت افت میکنه. همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا لحظهای که اجرا قرارداد خودش رو شکست و دنبال منطق برای پایانش گشت... ابزورد نیمهٔ ابتدایی کار رو خیلی دوست داشتم.
جایی که گوزنها آواز میخوانند: من شب دوم اجرا رو دیدم، احساسم این بود که هنوز جا نیفتاده. مکث و تپق زیادی داشتن. با متن هم ارتباط چندانی نگرفتم راستش.
تئاتر بیحیوان: فرم نسبتاً خوب بود ولی من اصلاً باهاش ارتباط نگرفتم و دوستش نداشتم. همش از خودم میپرسیدم چهجوری میشه یک نفر هم کارگردان «آسانسور ندارد» باشه، هم کارگردان این اجرا؟!؟
امیرو: اصلاً دوستش نداشتم و به هیچ عنوان باهاش ارتباط نگرفتم!