تهیه کننده: پیمان قدیمی
Producer: Peyman Ghadimi
طراح و کارگردان هنری: پیمان قدیمی/ فرهاد فزونی
Designer and Art Director: Peyman Ghadimi, Farhad Fozouni
مجری طرح: هیچا( گروه فکر و خلاقیت آرتی مان)
Line producer: Artiman Creative Group (Hicha)
_________________________________
اجراگران: سیاوش امامی، محمدرضا اصغری و ماکان اشگواری
Performers: Siavash Emami/ Mohamadreza Asghari and Makan Ashgvari
مدیر پروژه: سیامک قلی زاده
Project Manager: Siamak Gholizadeh
مدیر هنری: نیوشا مزید آبادی
Artistic Management: Niousha MazidAbadi
مشاور هنری: امیر بهاری
Artistic Advisor: Amir Bahari
مدیر روابط بین الملل: عرفان عباسی
International Affairs Manager: Erfan Abbasi
صدابردار: استودیو کرگدن؛ رضا فرهادی
Sound Management: Reza Farhadi
طراح ویدیو مپینگ: اشکان قدیم خانی
عکاس و ساخت تیزر: نوید ملکی یگانه
Photos and videos: Navid Maleki Yeganeh
دستیار کارگردان: مانا هوشنگ نژاد
Assistant Director: Mana Hoshang Nezhad
تبلیغات مجازی: اورسی، تیاتربازها، تهران تیاتر
Social Media Promotion:
Owrsi (saman Karampour), Theatrbazha (Ilia shams), Tehrantheater(Morteza Kazerani Nezhad)
همیاران اجرا: دانیال امیری، بهرام تیغنورد
Production Assistants: Danial Amiri, Bahram tighnavard
با سپاس از مهر و یاری:
نیما جوان، قاسم جعفری، سارا حدادی/ علی اتحاد/ سامان کرمپور/ مرکز هنرهای نمایشی/ اندیشه فولادوند
Special thanks to: Nima javan, Ghasem Jafari, Shahrzad Jafari, Sara Haddadi, Ali Ettehad, Saman Karampour
کوتاه دربارهی کجشنبهها:
والتر بنیامین در مقاله ی تصویرِ پروست می نویسد: " هنگامی که ما هرسپیده از خواب بیدار می شویم، در دستهای خویش، که بیشتر سست و بیحال هستند، چیزی جز حواشی پارچهی زربافتِ زندگی را نمی یابیم، پارچههایی که فراموشی برای ما بافته است." این درماندگی میان زمانِ از دست رفته و زمانِ هنوز نیامده، این تُهیِ میان خاطره ی زیست شده و رویا (خاطره ای شاید در آینده)، این واماندگی انگاری قصابی است که اکنونِ آدم را توی چرخِ گوشت می ریزد، ریز ریز میکند و میگذارد روی پیشخوانِ بلاتکلیفی. بلاتکلیفی میان حسرت و امید. کجشنبه اما رویدادی واسط است. واسطی میان زمان از دست رفته و زمان نامده. اکنون است. همین اکنون که نگاهتان روی این کلمات سُر می خورد. از این دست هر روز کجشنبه است. رویدادی میانِ پیش و پس. پیش از تکامل (و رشد) و پس از شکلگیری ایده (و نطفه). در کجشنبهها رویداد به مثابه یک نوزاد است. نوزادی که روزها و شاید سالها در کالبد هنرمند بوده و به مغز و جانِ او لگد زده است. زایش است. زایمان است در حضور دیگران. بنابراین آنچه ارایه می شود نه یک اثر که یک رخداد و رویداد خواهد بود. لحظه است و عبور. به عبارتی هر کجشنبه روز میلادکودکی آفتاب سوخته است در کوچههای تهران؛ نه یک اثر پارتیتور شده با کت و شلوار، مُبادی آداب، مزین به نوکتورنهای شوپن، با ریتم قاشق ها و چنگالها به وقتِ شام. کجشنبه ها بر آن است تا مخاطب را دیگری نداند. دیگرانی که رودرروی صحنه مینشینند تا شاهد ارایه و اجرا باشند. بلکه در تلاش است تا خودِ مخاطب در شکل گیری رویداد مشارکت نماید؛ و خود بخشی از واقعه باشد. تلاش میکند تا دیگران مورد خطاب قرار نگیرند که تمامی رویداد یک خطابه باشد، خطابهی شنبه. نه تقابل هنرمند و دیگران؛ که گرداگردی همگان! یک همرسانی تجربه و کشف. آنچه باعث کوشش در پاگرفتن کجشنبه ها شده فقدانِ بی تخفیفِ "گفت و گو" و " جست و جو" ی این روزهامان است. کند وکاو و کشف؛ بسنده نکردن و رفتن، آزمون و خطا و شهامت اقرار به اشتباه، همگی سهمی بزرگ در شکلگیری این پروژه داشته اند. بناست تا هر کجشنبه به گفت و شنُفت بنشینیم. وبماند که اینها همه در مقام نوشتارند و خوب می دانیم به عمل کار برآید نه به نوشتن این قِسم استیتمنت ها و متون. بگذریم.
پیمان قدیمی