یادداشت کارگردان: علیرضا تبریزی زنگ زد و گفت: پاشو بیا کمک. میخوایم یه نمایش کار کنیم و میخوام تو هم کنار من باشی. دو هفته بعد علیرضا دنبال ساختن کار بلند سینمایی ش بود و من شده بودم تنها کارگردان این کار: مهم نیست. کاری که حتی نمایشنامهش انتخاب خودم نبود. برای من که ادبیاتیم این که همچین متن کمدیای بذارن تو دامنم کمی سخت بود. ولی هر چه جلوتر رفتم، دیدم که در کنار سپهر و هانیه در حال کشف لحظههایی هستم که فقط با چنین متنی برام مقدور بود. متنی که خودم دخالتی در انتخابش نداشتم من رو رسوند به لحظاتی که با هیچ کار جدیتری نمیتونستم درکش کنم.