مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی میرسد اجرای همه نمایشها و برنامههای هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیلها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
حکایت مادریست که پنج دخترش را در خانه نگه داشته و قصد دارد به آنها درس زندگی بیاموزد، یکی از دخترها میخواهد خانه را ترک کند اما مادر مانعش میشود و …
محصولی از گروه تئاتر تنها و با همراهی گروه کاتارسیس به سرپرستی سعید زارع
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ابتدای نمایش منتظر شروع یک کار فرمیک موزیکال جذاب و حساب شده بودم اما با یک اجرای درهم روحوضی مانند که اشعار بحرطویلی حماسی را با شعرهای چاله میدانی ترکیب کرده بود مواجه شدم. زنی بیوه دخترانش را در خانه ای مبحوس کرده و نمیگذارد احدی دستش بهشان برسد و فقط در صورت ازدواج مشروعیت دارند که در اجتماع حاضر شوند چون همه بیرون گرگ و خطرناکند دختری که مطالعه میکند بیرون میزند ولی پشیمان میشود و برمیگردد. مفهوم کار اصلا در ستایش زنان قوی نبود و مانیفستی برای زنان و مردانی با نگاه سنتی به زن بود. کمااینکه ما زنانی قوی داریم که در دل جامعه حضور دارند و مستقلانه از زنانگیشان دفاع میکند. به هر صورت ایده فرمیک با قابلمه و قاشق زیبا بود و اگر هماهگی ها بیشتر بود و طراحی لباس درست صرت میگرفت تا دختر تپل تر بتواند زمین را دستمال بکشد تا هوا را خیلی بهتر میشد.
آش شوربای عجیبی بود که مرا یاد کودکی ام در تماشای نمایشهای کودکانه و اجراهای دامبارا دیممبوی سخیف انداخت