اواخر تابستان است و میوهها روی درختان رسیدهاند. پدربزرگ به نوهاش بادبادکی میدهد. باد می وزد و پسر با بادبادک به آسمان می رود، در هوا چرخ می زند و روی زمین در دستان پدربزرگش فرود می آید. سپس پاییز می آید، برگ ها میریزند و پدربزرگ ضعیف و ضعیف تر میشود. مرگ فرا میرسد و یک باد شدید پاییزی پدربزرگ را با خود به آسمانها میبرد. بعد زمستان فرا میرسد، سپس بهار. و نسیمی گرم آن دو را دوباره کنارهم قرار میدهد.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید