در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال یک صبح ناگهان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:53:14
شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۳
۱۸:۰۰ و ۲۰:۰۰  |  ۱ ساعت و ۳۰ دقیقه

آواها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
روز من، آخرین ِ جشنواره، از آمدن ها و ورق زدن های خاطرات فهیمه و رحمان آغاز شد و به اندوه خانواده ای و رویای هندانه های سرخ قاچ شده، پایان یافت
یک صبح ناگهان، برداشت آزاد جناب پاکدل است از کتاب "طشت ِ خون " اسماعیل فصیح، روایتگر هنگامه ای که این سرزمین شاه خود را (ناصرالدین شاه) از دست داده و سراسر آشوب است و دعوا بر سر جانشینی وی، آشوبی که خانه به خانه و هر خانواده ی ایرانی را ویران می کند و جوانی که د راین میانه به جرم ِ هنر، خودکشی می شود!
این نمایش، روایتگر نایب هاست که با چه سرخوردگی ها و خشم ها از نگهبانی استطبل به نگهبانی مردم رسیدند و اکنون گرفتن ِ جان این مردم را حق ِ خود می دانند، کنایه به گروهی که وانمود می کنند سوگوار اندوه تو اند، همانها که به امر ایشان، غمنامه ات نوشته شد و خوب می دانی و بهت زده ای. اعتمادهایی که بر شانه شان هم بشینی، به زیرکی شورش نمی کنند و مردانی هستند برای تمام فصول و در تمام تاریخ به نرمی تلاش می کنند نایب ها را سر به راه کنند و گاه قادرند و گاه قربانی.
بازی زمان و مکان در اثر، و راوی ِ آن، "ملک" گویا حکایت امتداد نسلی است که اکنون هزار ساله شده ایم و همچنان اندوه رفته ها و ترس از دوباره از دست دادن ها، رهایمان نمی کند. کنار طشت خون می نشینیم و در آن مینگریم، در زلالی آینه وارش، بازتاب گذشته را و روایت آینده را، هر چه هست اندوه است و دلخشوهی های ... دیدن ادامه ›› رویاگونه
طراحی صحنه ی منوچهر شجاع بخش خلاقانه ی اثر است که به سادگی آشفتگی زمانه ی روایت را دردیوارها و زمین ِ این سرزمین به بهانه ی نقاشی های کمال نشان می دهد، هرج و مرجی که تمام این خانه، این شهر و این وطن را گرفته از بی کفایتی ها و رقابت ها و به زیر کشیدن ها برای بالا رفتن ها، این تجلی، این خطوط، از روایت زمانه ی ما نیز دور نیست
موسیقی فرشاد فزونی متفاوت از آنچه در آثار گذشته ی نمایشی ایشان شنیدیم این بار همراه نازک ِ نمایش است با آن حجم ِ اندوه که می آید و می رود و دل را خون می کند و می ریزد در طشت ِ خونی که خونش دیگر قرمز نیست
یک صبح ناگهان اثری است روایی و حسی که داستان ایرانی و آمد و شدهای زمانی و مکانی اش یاداور بسیار نویسندگان، فصیح ها و معروفی ها و امیرخانی ها و... است. اشارات بسیار و جملات و اشعار تامل برانگیز در آثار اینچنینی با تکیه بر وزنه ی ادبیات پارسی، بسیار است و سخن به درازا می کشد، باقی را دوستان روایت می کنند.

پ ن 1: تماشای این اثر برای دوستداران ادبیات کلاسیک ایرانی می تواند لذت بخش باشد و یحتمل گروه دیگر، ارتباط چندانی با آن برقرار نکنند هر چند کوتاه کردن زمان نمایش و تغییر اندکی در سرعت ریتم می تواند این گروه را نیز با رضایت بیشتر همراه خود کند.

و مریم ، مسیح را به دنیا آورد . . .



بی نهایت تبریک
۱۲ بهمن ۱۳۹۳
دوست گرانمایه ابرشیر عزیز ممنون از همیاری صمیمانتون، یک صبح ناگهان به تصور من بیشتر خاطره انگیز است و آرام و ترکیبی از سنت و نوگرایی، که پررنگی قلموی بخش سنت، چشم نو دوستان را می آزارد، بسیار وابسته به ذاءقه ی فردی است و درنهایت چنین اثری مخاطب خود را خواهد یافت هرچند دایره ی رضایتمندان که کوچکتر باشد ، عوامل اجرا شاید که در ادامه ی راه کمی تجدید نظر کنند و این حلقه وسیع تر شود
۱۷ بهمن ۱۳۹۳
دوست اندیشمندم حرفی که حسین پاکدل عزیز در این نمایش می خواهد بزند بسیار ارزشمند و درست است...اما مساله ای که به نظرم رسید اینکه نویسنده مناسبات معاصر را طوری که در سال 93 درک می شود عینا و نعل به نعل در چارچوب نمایشنامه ی مربوط به دوران قاجار گنجانده .. البته نمایش در یک دوره تاریخی اتفاق می افتد که واقعیت دارد اما داستان و روایت تخیلی نویسنده خواهان همانندسازی هایی نعل به نعل آدم ها و حرفهایشان با دور معاصر است و این حرکت معکوس توی کار بیرون میزند و هدف متعالی درس از گذشته را تا حدودی بی اثر می کند........دقیقا نمیدانیم در ایران آخرای قاجاریه چقدر دغدغه مردم هنر نقاشی بوده شاید اگر صحبت از فرانسه یا ایتالیای اواخر قرن 19 بود موضوع باورپذیرتر میشد....
۱۷ بهمن ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درباره اجراهای جشنواره (41):

*یک صبح ناگهان*
ن و ک: حسین پاکدل
شنبه 11/11/93 – ساعت 18 و 20– سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر

نمایش «یک صبح ناگهان» که همچون کارهای پیشین پاکدل در عرصه تئاتر در راستای دغدغه‌های اجتماعی او در تاریخ معاصر ایران است، اقتباسی کاملا آزاد از قصه تشت خون نوشته اسماعیل فصیح است اما پاکدل در نگارش نمایشنامه کاملا آزاد عمل کرده. داستان نمایش در یک خانواده و بعد از مرگ ناصرالدین ... دیدن ادامه ›› شاه رخ می‌دهد.
مهدی سلطانی، عاطفه رضوی، رحیم نوروزی، مهدی پاکدل، نسیم ادبی، مهرداد ضیایی، محمدصادق ملکی، محسن حسینی، مرتضی آقاحسینی، مهران امام‌بخش، علی ریاحی، طوفان مهردادیان، نیکی مظفری، هومن خدادوست و مسعود انتظاری در این نمایش ایفای نقش می‌کنند.
از عوامل این نمایش می‌توان به مهدی سلطانی مشاور کارگردان، محسن حسینی، دراماتورژ، منوچهر شجاع طراح صحنه، ندا نصر طراح لباس، فرشاد فزونی آهنگساز، میر‌محسن موسوی طراح گریم، نورالدین حیدری‌ماهر دستیار اول کارگردان، امیرحسین مقدم و مهردیار نیک‌یار مدیران صحنه اشاره کرد.

برگرفته از: http://www.bornanews.ir