زنی خودخواه و مغرور زرگیس را به بهانه اینکه صاحبخانه و زندگی او بشود به کوهی جادویی میبرد و رها میکند، اما شاهزاده از راه میرسد و زرگیس را همراه خود به قصر میبرد تا ملکه سرزمینش بشود. پیرزن حسود تصمیم میگیرد برای آزار آنها نقشه بکشد. مدتی میگذرد و شاهزاده و زرگیس صاحب یک پسر کاکلزری و یک دختر دندون مرواریدی میشوند، پیرزن بچهها را میبرد و آنها را به مهربانو میسپارد تا او بچهها را بزرگ کند. زرگیس را نیز در باغ چهلانار زندانی میکند. چند سال بعد بچهها که بزرگ شدهاند همراه اسب چهل کره به باغ چهلانار میروند تا انار چهلغنچه را بچینند و مادرشان زرگیس را آزاد کنند.
- توجه: شماره تماس از سوی گروه محترم اجرایی درج شده است و تیوال نقشی در عملکرد و پاسخدهی آن ندارد.
- از همراه داشتن فرزندان زیر ۳ سال خودداری نمایید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید