بعد از تماشای فیلم کوتاه «اتاق ماساژ» دوباره یاد همون جملهای افتادم که هروقت بهش فکر میکنم تنم میلرزه...
«اگر انسانی، انسانی را به خاطر گناهی سرزنش کند، نمیرد تا خود به آن گناه مرتکب شود»
حالا این جمله ربطش به این فیلم کوتاه چیه؟ طبیعتاً میدونید که اهل داستان لو دادن نیستم ولی حیفم میاد به یکسری نکته که بعد از تماشای این فیلم به ذهنم رسید اشاره نکنم.
خیلیهامون وقتی میخوایم فیلمنامه بنویسیم به دنبال یه ایده خاص میگردیم. ایدهای که تاحالا گفته نشده ولی مگه ما تو زندگی خودمون کار خاصی انجام میدیم که با مشاهده خود و اطرافیان به چیز خاصی برسیم؟
جواب طبیعتاً نه است. پس ما به عنوان نویسنده دو کار اصلی بیشتر نداریم. یا باید خودمون اتفاق
... دیدن ادامه ››
خاصی رو رقم بزنیم یا اتفاقات ساده پیرامون رو عمیقتر نگاه کنیم. طوری که هیچکسی تا به حال به آن نگاه نکرده باشه
تاحالا شده یه وقتایی کاری رو انجام بدید که بعداً پشیمون بشید؟ در این مواقع معمولاً بهمون میگن اشتباه کردیم ولی دوستان آیا اون زمان هم میدونستیم که اون کار اشتباه بوده؟
اشتباه بعداً مشخص میشه و ما هر لحظه داریم بهترین کاری رو انجام میدیم که بلدیم. خیلی وقتا کار درست از نظر دیگران رو نمیشه انجام داد چون در همون شرایط هم همون دیگران ما رو سرزنش میکنند. دیگران در شرایط هم نیستند و زود قضاوت میکنند ولی ما به عنوان نویسنده باید باشیم. باید شرایط هرکسی رو درک کنیم.
خب این حرفا چیز جدیدیه؟ شما قبلاً نمیدونستید؟ هممون همه چیز رو میدونیم اما خیلی توجه نمیکنیم. ایدهها همه تکراری شدند ولی هر بچهای که به دنیا میاد یا بهمون دست تکون میده یعنی حداقل به یه لبخند نیاز داره. ایدهها همون بچهها هستند پس بهشون توجه کنید. اونها دنبال نویسندههایی میگردند که براشون وقت میذارن، نویسندههایی مثل خانم اسداللهی...
پس بذارید اینطوری بگم: اگر نویسندهای، ایدهای رو نادیده بگیرد. ننویسد تا آن ایده را باارزش ببیند...