در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عاطفه زرگر | درباره نمایش ویران
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:51:13
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ویران غافلگیر کننده بود!
فکر نمی کردم این همه بشه درگیر این اجرا شد اما موضوع و متن متفاوت و جذاب و بازی های خیلی خوب اونقدر آدم رو درگیر تماشا و تفکر می کنه که یه جایی به خودت میای و حس می کنی هیچ مرزی بین تو و اون آدمهایی که داری تماشاشون می کنی وجود نداره و این نه تنها با اعلام آمار و ارقام وحشتناکی القا می شه که هر بار با بی رحمی هر چه بیشتر به سمع و نظر تماشاگر می رسه, بلکه با اوج گرفتن بحران بین شخصیتها و رو شدن هرچه بیشتر اون چیزی که در درون پنهان کردند تماشاگر بیش از پیش حس می کنه این ویرانی چقدر بهش نزدیکه, چیزی که اصلاً درون تک تک آدمهاست و به قول معصومه اون چیزی که ازش می ترسیم "اومده , خبر نداریم"... این حس با نزدیک شدن هر چه بیشترِ اون سطح وسیع سفید به سمت تماشاگر مدام بیشتر و بیشتر می شه تا جایی که بعد از اون بحران وحشتناک که با اجرای بی نظیر همه ی بچه های گروه بخصوص هوتن شکیبا, نوید محمد زاده و معصومه رحمانی همراهه, تماشاگر به شدت احساس خفگی می کنه اصلاً و مدام تو ذهنش این پرسش رو تکرار می کنه که نکنه واقعاً هم اومده و خبر نداریم؟؟!
متن موجز و مُقَطّعِ کار رو خیلی دوست داشتم و اون تیکه های با نمکی رو که به درستی توی کار گنجونده شده بود تا تماشاگر بتونه هر از چند گاهی یه نفسی تازه کنه و باز از نو درگیر اجرا بشه... در همین راستا فاصله گذاری هایی که با اومدن بهرام افشاری ایجاد می شد رو هم خیلی دوست داشتم و به نظرم خیلی به جا بود... همچنین اون کلیپ های مستندی که پخش می شد و بخصوص اون تیکه فیلم پایانی که شدیداً به تکمیل حس و حال آخر کار کمک کرد... در ضمن ایده ی صندلی بازی هم خیلی درخشان بود و اون حسی که آدمها وقتای بحران چطور به منافع خودشون و فقط خودشون فکر می کنن رو خیلی خوب منتقل می کرد و در عین حال لحظات جذابی رو هم روی صحنه خلق می کرد که به نظر بداهه می اومد ولی معلوم بود چقدر روش فکر شده و کار شده...
بازی هوتن شکیبا حرف نداشت... نمی دونم چرا این آدم بازیِ ... دیدن ادامه ›› متوسط نمی تونه داشته باشه... از دایی وانیا و مترسگ بگیر تا اینجا... یه جور بدجنسی و برتری طلبی و شوخ و شنگی تو بازیش داره اینجا که آدم ناخودآگاه باهاش همذات پنداری می کنه... همینطور نوید محمد زاده که تو لحظه اوج داستان نفس آدم رو می گیره و نمی ذاره پلک بزنه حتی مبادا لحظه ای رو از دست بده!... اصلاً همه ی بازیها...
کلاً کار جمع و جور و بی ادعا و البته تاثیر گذاری بود که تا مدتها دست از سر ذهن آدم برنمیداره!

دیدن ویران توصیه می شود بسیار...

-- در ضمن ممنونم از آوا فیاض عزیز که همیشه برای مخاطبین احترام عجیبی قائلن و هماهنگی هاشون حرف نداره!:)
چقدر موافقم باهات.
و کاشکی هوتن شکیبا قدر خودش رو بدونه و به سمت تله فیلم و سریال کشیده نشه دیگه. هوتن شکیبا همه دلیلی بود که دلم نیمد آوازه خوان طاس رو یه اجرای ناموفق از نمایشنامه یونسکو بدونم.
۲۸ بهمن ۱۳۹۱
دقیقاً... فکر خیلی خوبیه رعنا جان;)
۰۱ اسفند ۱۳۹۱
خواهش میکنم عاطفه جان. ;)
۰۱ اسفند ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید