ما از سر شب داریم با واژه ها بازی می کنیم...
اسم نمایشی کاملا دیالوگ محور اما بسیار منسجم و قوی ست.
بازی ها بخصوص داریوش موفق و لیلی رشیدی عالی ست .شخصا زیاد از بازی اقای معجونی خوشم نمیومد اما اینجا بسیار خوب بودن و نظرم رو کاملا عوض کردن
لیلی رشیدی در مقام کارگردان هم خوش درخشیده و میزانسن هایی که داده بسیار به جا و بیانگر درک کاملش از نمایش نامه است واقعا کارگردانی چنین کارهایی که بیش از همه بر دیالوگ استوار است بسیار سخت تر از نمایش هایی است که اکت در اون نقش پررنگی تر داره .اینجا کارگردان باید تماشاگر حدود 100 دقیقه درگیر کنه تا متوجه گذر زمان نشه کاری که خانوم رشیدی خیلی خوب از پسش براومده البته که سهم زیادی از این موفقیت به نمایش نامه ی عالیش بر می گرده . متن بسیار من رو یاد نوشته های یاسمینا رضا انداخت اما به عقیده ی من چند پله بالاتر از
... دیدن ادامه ››
رضا ایستاده.
طراحی صحنه و نور هم بسیار خوب هست .
اما در مورد نمایش نامه
ماجرا از درگیری یک چپ ناسیونالیست که حتی از شنیدن نام انگلیسی ماشین برادرزنش ناراحت می شود با یک راست لیبرال که عقیده ی جهان وطنی دارد شروع میشه و دوستی که گویا چپ هست اما شاید... اعتقادی به این دسته بندی ها ندراد .
البته این تمام شخصیت ها نیستند . حرف مردم عادی خسته از درگیری بی پایان چپ ها و راست ها همین انسان های عادی با تمام راز هایشان که تکه های مخفی وجودشون هست و بیرون ریخته شدن این تکه ها و رازها شاکله ی اصلی متن رو می سازه
اما ظرافت متن در دگردیسی اسان شخصیت ها مثل همین جامعه ی امروز بشری ست .دگردیسی هایی باورپذیر و کاملا ملموس که خوب تلنگر می زند .
خسته نباشید به تمام گروه که کاملا مشخصه برای کار وقت گذاشتند و کاری دم دستی نیست
مدت ها بود چنین راضی از سالن نمایش بیرون نیامده بودم !