در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی اسدالهی | درباره نمایش دکلره
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:04:55
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با تشکر از توضیحات خانم نازنین یاری اما همچنان سوال من بی پاسخ ماند.
به عنوان یک تماشاچی عام حداقل(به صورت خیلی خیلی ساده شده) این را میدانم که یک تأتر یا نمایش متشکل شده از عوامل مختلفی مثل: نمایشنامه، کارگردان، بازیگر(بیان و بدن)، موسیقی، صحنه، لباس، نور، گریم، وسایل صحنه و...
استفاده از بدن بازیگر، صحنه، لباس، نور، گریم، وسایل صحنه در "دکلره" به همان گونه بود که در نمایشنامه خوانی ها شاهد هستیم و چه بسا در بعضی از نمایشنامه خوانی ها شاهد این هستیم که از این عوامل بسیار مناسبتر از آنچه در "دکلره" دیدیم، بهره می برند. گاهی بعضی نمایشنامه خوانی ها به گونه ای اجرا میشوند که تا مرز "اجرا" هم پیش می روند اما با این حال هنوز هم یک "نمایشنامه خوانی" تلقی میشوند. هرچند تعریف مشخص وجامعی از نمایشنامه خوانی وجود ندارد اما یکی از تعاریفی که برای نمایشنامه خوانی وجود دارد این است که(به نقل از علی قبچاق شاهی- کارشناس ارشد تاتر):
"نمایشنامه خوانی در رایجترین شکل خود شیوه ایست در خوانش متن توسط نقش خوانها به این صورت که چند نفر نشسته در پشت میزی _ شاید نشسته بر زمین _ و از روی متنهای گرفته شده در دست اقدام به خواندن دیالوگهای نمایشنامه میکنند."
حالا به من حق می دید که بپرسم: چه فرقی بین اجرای "دکلره" و یک نمایشنامه خوانی وجود دارد؟
و سوال دیگه اینکه:
شما در کدام نمایش دیدید که بازیگران از روی متن های گرفته شده در دستشان دیالوگ ها را بخوانند؟

درود بر علی عزیز

یادمه توی یکی از اولین پست هایی که رو دیوار گذاشته بودی ، سوالی در مورد نمایش " تراس " کردی که ، من جسارت کردم و جوابت رو دادم . اینجا هم اجازه میخوام جواب این سوالت رو بدم ؛
یکی از اولین مولفه های یک نمایش که تماشاگر ( والبته قبل از آن کارگردان و بازیگر ) با آن مواجه می شود ، مکان یا بهتر بگویم " رویدادگاه " ِ آن نمایش ، یعنی جایی که وقایع و رویداد های نمایش در آن رخ می دهد ، است . در نمایش دکلره ، رویدادگاه ، ظاهرا جایی مثل اتاق بازجویی ... دیدن ادامه ›› آگاهی است . جایی که معمولا متهم پشت میزی می نشیند و توضیحاتی می دهد و احتمالا اعتراف می کند یا نمی کند و ورقه هایی را پر می کند .
حالا چیزی که باعث شده ما در دکلره با احیانا شباهت هایی با نمایشنامه خوانی های رایج روبرو شویم همین رویدادگاه دکلره و خود رویداد نمایش است .
پس وقتی ما قبول کنیم که نمایش در مورد چند نفر است که در حال اعتراف کردن در اتاق بازجویی آگاهی هستند ، طبیعتا باید بپذیریم، مواردی که تو به آنها اشاره کردی مثل : بدن بازیگر، لباس، نور، گریم، وسایل صحنه همان هایی ست که در نمایش می بینیم.
اما نکته ی بسیار مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بازیگر ها از روی متن های گرفته شده در دستشان " مونولوگ " هایشان را نمی خوانند ( لااقل در اجرای دیشب که من شاهد آن بودم این طور نبود ) بلکه ورقه ها ، ظاهرا ورقه های مخصوص اعتراف شخصیت های نمایش است .
اما از همه ی مواردی که به آنها اشاره کردی ، با صحنه موافقم. طراحی صحنه شاید ضعیف ترین یا به نوعی قابل بحث ترین عنصر نمایش است . میز بلندی که در آن واحد هر سه متهم و حتی آخرین قربانی پشت آن نشسته اند ( و اتفاقا بیشترین بار ذهنیت ِ شباهت دکلره با نمایشنامه خوانی به گردن آن است ) نشانه ی چیست ؟
چرا کارگردان و طراح صحنه از 4 میز ، بعلاوه ی امکان فوکوس نوری روی بازیگری که مونولوگ می گوید استفاده نکردند ؟
علت شاید به ساختار و نحوه ی گفتن مونولوگ ها بازمیگردد . ساختار درهم تنیده ی مونولوگ ها که همان اعترافات متهمین پرونده است ( که البته ایده ی تکراری است که بارها و بارها در فیلم ها و سریال ها شاهد آن بوده ایم ) و سیری که طی می کنند تا به گره گشایی پایان نمایش و مشخص شدن جرم ختم میشود ، شاید باعث استفاده از این صحنه شده است .
از سوی دیگر ، شاید کارگردان متهمین و قربانی را پشت یک میز نشانده تا بگوید ، متهمین خود به نوعی قربانی هستند . قربانی شرایطی که جامعه به آنها تحمیل کرده است .
در کل دکلره به نظرم چیز خاصی نداشت که اگر داشت یک پست مستقل به نقد آن اختصاص می دادم . البته که من از تئاتر مستند چیز خاصی نمی دونم . اما امیدوارم بعد از گذشت یک نسل ، ما هم افتخار فهم زیبایی شناسی های دکلره را داشته باشیم .
راستی میخواستم بگم : مرضیه برومند یه دونست . عمرش دراز باد
۲۸ شهریور ۱۳۹۱
سید جان ممنونم. با دقت تمام توضیحاتت رو خوندم. به این میگن یه جواب خوب. حرف حساب جواب نداره. تا حد زیادی به جواب سوالم رسیدم. همیشه از نظراتت استفاده کردم همچنین از نظرات احسان طهماسبی عزیز. اینکه بدون توهین و قصد و غرض بشه در مورد مشکلات یه کار صحبت کرد یک هنره که شما خوب بلدید.
مقایسه یک کار نمایشی با نمایشنامه خوانی دلیل بر کوچک کردن کار نیست چرا که اصلا نمایشنامه خوانی کار کوچکی نیست بلکه کاریست با ارزش و پر اهمیت.
اما دلیل اینکه این سوال مطرح شد همان ضعف هایی بود که سید عزیز خیلی خوب به اونها اشاره کرد. و شاید اگه این سوال رو نمی پرسیدم به نقاط قوت کار هم کمتر پی می بردم. به نظرم یکی از نقاط قوت دکلره متن خوبش بود. من متن رو دوست داشتم.
موفق ترین باشی سید بزرگوار.
۲۸ شهریور ۱۳۹۱
@ احسان طهماسبی : زنده باشی احسان جان . لطف داری تو . دست بوسم
@ علی اسدالهی : عزیزی علی جان . فدای تو
۲۹ شهریور ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید