امشب آقای کیانی رو تو سالن ناظرزاده دیدم، سر اجرای شام آخر. بعد از نمایش تو سالن انتظار تماشاخانهٔ ایرانشهر یه مکالمهٔ کوتاهی باهاشون داشتم:
-سلام قربان، ارادت.
+سلام، قربان شما.
-ببخشید یه سؤال داشتم.
+بفرمایید.
-میخواستم ببینم شما به عنوان یه کارگردان باسابقه واقعاً این نمایش پروین رو نمایش خوبی میدونین؟! به نظرتون لایق اجرا رفتن تو سالن اصلی هست؟![به جان خودم صادقانه سؤالم بود!]
+اگه داره اونجا اجرا میره لابد لایق سالن اصلی
... دیدن ادامه ››
میدونم دیگه.
-آخه این همه ضعف و ایراد و انتقاد رو نمیبینید؟! تو تیوال، اینطرف، اونطرف. مگه میشه کارگردان مضحکهٔ شبیه به قتل و تئاتر سعدی یه همچین کاری به صحنه ببره؟!
+ببینید شما به عنوان یه مخاطب عادی رئالیزم رو نمیفهمید! برای شما همین نمایشا خوبه! [اشاره به شام آخر]
-والا اینم افتضاح بود?
+به هر حال شما به عنوان مخاطب حق دارید نمایش رو دوست داشته باشید یا نه.
-قربان شما.
+...