در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال امیرمسعود فدائی | درباره نمایش ۲۲۲
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:51:50
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این چند خط نظر و مواجههٔ من با این نمایشه، احتمال اینکه شما نظر دیگری داشته باشید وجود داره.
من همیشه گفتم ۹۹ درصد کارهایی که اصلاً دوستشون ندارم یکی دو تا چیز دارن که ادم ازشون لذت ببره. یه طراحی صحنه‌ای، یه بازی خوبی، یه چیزی به هر حال.
متأسفانه این کار رو به هیچ وجه دوست نداشتم، نه متنش رو، نه بازی‌ها رو، نه طراحی‌ها رو. دلم می‌خواست بعد از یه ربع سالن رو ترک کنم! ولی چقدر خوب شد که این کار رو نکردم. یک تابلوی نقاشی بسیار بسیار زیبا دیدم به همراه یک بازی خیلی خوب: نوجوان نقش مارکوس: سامیار جلالی?????? چقدر خوب بود این پسر.
دمتون گرم که انقدر زحمت کشیدید و تلاش کردین، امیدوارم موفقیت‌های بیشتری کسب کنید??????
یعنی این کامنتت منو پرتاب کرد به «شب بخیر مادر» و دیگه حکمِ تیرت صادر شد امیرمسعود جان ??‍♀️
۱۱ خرداد ۱۴۰۱
همیشه نقد های شمارو میخونم آقای فدائی
چقدر برام عجیب بود که اینکار رو دوست نداشتید کاش بیشتر راجبش میگفتید که چرا مورد پسندتون نبوده و ضعف هارو کجا دیدید
و نکته ی قابل توجه بازی پسری که گفتید نقش مارکوس واقعا دلنشین بود رو در رویی های خود کاراکتر نقاش با مارکوس که خودش و خودش بود هم منو به درون نقاش و ترس کودکیش نزدیک تر میکرد ???
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
بهار احمدی
همیشه نقد های شمارو میخونم آقای فدائی چقدر برام عجیب بود که اینکار رو دوست نداشتید کاش بیشتر راجبش میگفتید که چرا مورد پسندتون نبوده و ضعف هارو کجا دیدید و نکته ی قابل توجه بازی پسری که گفتید ...
خانم احمدی شما لطف دارید، حقیقتش اینا نقد نیست، حس و حال خودمه بعد از دیدن نمایش‌ها.
راستش بازی‌ها به هیچ عنوان چنگی به دلم نزد، محمد شهریار عزیز و نیلوفر شیخ نازنین برای من مارک روتکو و شاگردش نشدن... نتونستم بپذیرمشون... تو این شرایط دیگه شما تا آخر ماجرا رو بخونید دیگه... وقتی نتونی با دو تا کاراکتر اصلی ارتباط برقرار کنی بعید می‌دونم از کار لذت ببری.
۱۷ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید